دکتر حسن دادخواه
دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز
گروه مقالات: با روی کار آمدن دولت جناب آقای روحانی و از زمان معرفی وزیران پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی، بحث دانشگاهها و اینکه وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و مدیران آموزش عالی کشور، چه رویکرد و گفتمانی را دنبال خواهند کرد؛ همواره مورد دلواپسی اقتدارگرایان بوده است. آنان نیک ميدانستند که دوران هشت ساله تک صدایی و یکه میدان بودن آنان و تشکلها و نهادهای همسو با آنان در دانشگاهها به سرآمده است و از این به پس، بودجههاي هنگفت فرهنگی بی حساب و کتاب در اختیار آنان قرار نخواهد گرفت و دوران بی رقابتی و بی رقیب بودن پایان یافته است و قرار نیست نیروهایی در بیرون از دانشگاه، مدیران دانشگاه را برای همیشه مدیریت کنند.
از این رو، به بهانههاي گوناگون و برچسب زدنها و بزرگ کردن پاره ای سستیها و مچ گیری از رفتارهای شخصی برخی دانشجویان و کشاندن پای مدیران دانشگاه به ویژه مدیران فرهنگی به همه موضوعات فردی و شخصی و ریز و درشت دانشجویان به خرده گیری از فعالیتهاي فرهنگی در بعضی دانشگاهها پرداختند. این در حالی است که هنوز هیچ گونه محدودیت و بی عدالتی نسبت به حقوق قانونی ایشان در دانشگاه اعمال نشده است و همچون گذشته به اجرای برنامههاي فرهنگی و شبه سیاسی خود مشغول هستند.
از بهانههاي رایج این دسته معترضان، علی الظاهر اعتراض به زیر پاگذاشتن حدود شرعی حجاب و ارتباط آزاد میان دختران و پسران دانشجو و خرده گیری از دیالوگ در فلان نمایش و فیلم و اعتراض به برخی رفتارهای شخصی دانشجویان و کلا تضعیف دینداری در دانشگاه هاست. گویی مدیران کنونی دانشگاه ها، پیشینه ای در دفاع از ارزشهاي انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کارنامه ندارند.
نگارنده این یادداشت، با احترام گذاری به آن دسته از افرادی که نگران وضع اخلاقی و فرهنگی جامعه و از آن جمله دانشگاه هستند؛ در برابر نیت صاف و خالص ایشان سر تعظیم و تکریم فرو ميآورم ولی از سکوت دسته هایی از معترضان در هشت سال گذشته ابراز شگفتی ميکنم که چطور چشمان خویش را به قانون شکنیهاي برخی مدیران وقت دانشگاه فروبستند و امروز با ابراز دینداری و حمایت از گفتمان انقلاب، از مدیران انتظار دارند تا مسئولیت همه رفتارهای تک تک دانشجویان را بپذیرند.
از این رو، به نظر ميآید در ورای این دغدغههاي به ظاهر مذهبی، اهداف خاص سیاسی را دنبال ميکنند و نگران جایگاه خویش در دانشگاهها و بیان دیدگاه هایی متفاوت از دیدگاههاي خود هستند. جالب اینجاست که مخاطبان ایشان در همه اعتراضات، مدیران دانشگاه است. گویی در محیط گسترده و فراخ دانشگاهها بایستی چشمان تیز بین مدیران دانشگاه بتواند هزاران دانشجو را بپاید و مامورانی تمام وقت بتوانند در گوشه و کنار محیط دانشگاه مواظب رفتارهای شخصی هزاران دانشجو باشند.
از سوی دیگر، بر همگان روشن است که دانشگاه ها، به عنوان یک نهاد ملی و متمرکز، که دانشجویان آن، از میان آحاد مردم و در قالب یک آزمون سراسری، برگزیده و به هر دانشگاه معرفی ميشوند؛ همواره تابلویی از تنوع و گوناگونی اقوام، مذاهب، استعدادها و گرایشهاي متفاوت سیاسی بوده است. این تنوع و گوناگونی، نه به عنوان یک تهدید بلکه به مثابه یک فرصت طلایی، موجب آشنا شدن جوانان ایران زمین با یکدیگر و در کنار هم زیستن و داد و ستد خرده فرهنگها و بالارفتن توامان شور و شعور در میان آنان شده است.
افزون بر این، در برهه هایی از تاریخ سیاسی کشورمان، به علت نبود احزاب قوی و مستقل و رسانههاي آزاد، دانشگاه یک تنه بار جنب و جوش و تحولات برآمده از آن را به دوش گرفته است. با افتخار ميتوان گفت که در همان برهههاي پر شتاب نیز به رغم حاکم بودن فضای هیجانی و احساسی و تفاوتهاي سلیقه ای؛ دانشگاه همچنان به عنوان نهادی ملی و فرا استانی، کانون وحدت و یکنوازی بوده و به سود مصالح ملی و میهنی سر بلند از حوادث بیرون آمده است.
از میان مجموعه ای گسترده و پر تعداد از فعالیتهاي گوناگون در دانشگاه ها، حوزه مسائل و فعالیتهاي دینی و فرهنگی به جهت تنوع باورمندان و فعالان این حوزه و استقلال ایشان در ارائه نظرات خویش، همواره با اختلاف نظر و اختلاف در ایده و روش همراه بوده است. گر چه این اختلافات، آنهم در محیط متنوع و چند صدایی مانند دانشگاه، طبیعی و عادی یه نظر ميرسد؛ ولی بازتاب بعضا اغراق آمیز و خلاف واقع آن به جامعه، معمولا موجب برداشت هایی نادرست از آنچه در دانشگاه ميگذرد، شده است.
این تفاوتها و اختلافات عادی، به دلیل جدالهاي حزبی و سیاسی در بیرون از دانشگاه و اثر گذاری عوامل بیرونی بر نیروهای داخلی دانشگاه، گاهی با بروز انتقادهای تند که حاصل بدفهمی و تفاوت در تلقیها و خرده فرهنگهاي موجود در کشور است؛ موجب بر هم خوردن نظم و آرامش دانشگاه و بهره جویی چوبین پاهای سیاسی گردیده است.
مدیران فرهنگی در دانشگاهها اکنون با کوله باری از تجربههاي خویش و با آگاهی بر حدود شرعی و متعارف جامعه و بر اساس دستورالعملهاي متمرکز، همواره در پی رونق بخشیدن به فعالیتهاي فرهنگی و جذب و جلب همه ذائقها و سلایق فرهنگی میان دانشجویان بوده اند. جدولی از برنامههاي فرهنگی و هنری با تمرکز بر مطالعات مذهبی، قرآنی و با دستمایه ای از فرهنگ اهل بیت(ع)، ميتواند نشان و گواهی بر اصالت فعالیت فرهنگی در دانشگاهها باشد.
از سوی دیگر، هنر دینی و هنرمندان مسلمان و نیک سرشت و روحانیون محبوب همواره مددرسان مدیران بخش فرهنگ در دانشگاهها بودهاند. لذا ميتوان ادعا نمود که دانشگاهها در بالاترین درجه و فاصله نسبت به نرم و عرف و معدل فرهنگی و اخلاقی در جامعه جا گرفته است و مجموعه عملکرد آن در راستای منافع و مصالح ملی و همسو با علاقه دستههاي فراوان از جوانان وطنی قرار دارد.