احسان یوسفی
با تو!
با تویی که با طنز تلخ واژگان "پاک دست ترین دولت بعد از انقلاب" به شعورمان توهین کرد.
با تویی که با حربه مردم سالاری دست به مردم سواری برد و غرور و ایمان و اعتماد یک ملت را شکست.
با تویی که قرار بود دزدگیر 88 شود اما خود معیادگاه اختلاس گران شد.
با تویی که قرار بود فاصله طبقاتی را کوتاه کند اما بر آن زخم عمیق نمک پاشید و از آن شکاف دره فساد آفرید.
با تویی که قرار بود دانشگاه ایران اسلامی را از موفقیت ستاره باران کند اما دانشجویان منتقدش را که این روزها را پیش بینی و تحلیل کرده بودند را ستاره باران کرد و فساد بورسیههای نورچشمی را رونمایی کرد.
با تویی که با نفت 120 دلاری و سود 700 میلیارد دلاری تورم 10/5 درصدی را به 50% درصد و نرخ بیکاری را به بیش از 5 میلیون نفر در کشور رساند و کشور را از مسیر رشد و توسعه دور کرد!
با تویی که پرونده فنی هستهای را به مسئله سیاسی و امنیتی تبدیل کرد که جز تحریم و هزینه ظالمانه سودی برای ملت و نظام نداشت.
با تویی که چنان شان و عزت ایران را جریحه دار کرد که رئیس جمهور کشوری که 800 هزار نفر جمعیت بیشتر ندارد در شاخ آفریقا برای مام میهن خط و نشان میکشد.
با تویی که به جای نهضت عدالت و مهرورزی، نهضت، فقر، دروغ، توهین، تحقیر، تبعیض، تبعید و اختلاس آفرید.
با تویی که رخ به رخ رهبری قد علم کرد و با گستاخی تمام 11 روز به کنج عزلت رهسپار شد.
با تویی که شخصیت یک ملت با تمدن را در سازمان ملل به سخره گرفت تا وقتی در جایگاه سخنران قرار میگرفت اکثریت کرسیها خالی و پوچ میشد.
با تو که با هاله نور و بازی با اعتقادات یک ملت نه فقط آینده آنان را بلکه هویت و اعتماد و اعتقاد آنان را به بازی گرفت.
با تویی که بر سخن پیر خمین پشت کرد و فریاد زد مجلس در راس امور نیست که اگر بود جایگاه امروز شما پشت میز محاکمه بود!
برای تو!
برای تو میگویم!
به تو اشاره میکنم!
و تو را نشان میدهم و میگویم: بخشی از این ملت را که اکنون میبینید حافظه تاریخی و سیاسی کوتاهی دارند چنان کوتاه که این حجم از خیانت و اختلاس و... را زود فراموش میکنند و میگویند کاش دکتر حسن روحانی رییسجمهور امروزمان نبود و ای کاش همان معجزه هزاره سوم الان بر کرسی پاستور نشسته بود!ای کاش...
با تو هستم!
با تو!