دریافت لینک صفحه با کد QR
فریدون مجلسی: اصلاحطلبی بازگشت به جیرهبندی نیست
اصلاحطلبان از روند اصلاحطلبي دور شدهاند
28 آبان 1397 ساعت 16:20
گروه سیاسی: مدتی است که چهرههای برجسته جریان اصلاحات ضمن سردادن شعار اصلاحات زنده است، نقد درونگفتمانی را آغاز کردهاند و نسبت به بیاعتمادی و ناامیدی مردم به جریانات سیاسی از جمله جریان اصلاحات حساس شده و درصدد تبیین دوباره مواضع و اصول اصلاحطلبانهاند. بخشی از تمرکز و واکنش این چهرهها به شعار «اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تموم ماجرا» معطوف شده که در دی ماه سال گذشته توسط معترضان مطرح شد. روزنامه «آرمان» در این رابطه با فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل سیاسی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
آیا با توجه به عملکرد 2 دهه اخیر، جریان اصلاحات هنوز از مقبولیت برخوردار است و یا ناامیدی نسبت به جریانات سیاسی کشور همه جریانات سیاسی را فراگرفته است؟
اصلاحطلبی در جهان یک تعریف کلی دارد و یک تعریفی هم در ایران از این واژه وجود دارد. تعریف کلی اصلاحطلبی این است که برای تغییر در جامعه و برای همرنگ شدن با شرایط روز، به جای اینکه از روشهای تند و خشونتآمیز استفاده شود، سعی بر این باشد که از راههای منطقی، تعامل و بحث هماهنگی و تبادل نظر این مهم را تفهیم کنند که شرایط جامعه تغییر کرده و همه جریانات باید خود را با تغییرات اجتماعی هماهنگ کنند. در کشور ما جریان محافظهکار نام خود را اصولگرا نامیده است. در همه جای جهان محافظهکار به کسانی گفته میشود که خواهان حفظ وضع موجود هستند. یعنی وضعیتی که از گذشته تاکنون بوده را ترجیح میدهند و در حفظ آن کوشا هستند. محافظهکاران نیروهای دست راستی هستند. اصلاحطلبان به دنبال معیارهای روزآمدتر و نوینتری در جامعه هستند. یعنی اصلاحطلبان به دنبال درست کردن و اصلاح جامعه سنتی خود هستند.
این شرایط اصلاحطلبی در ایران به چه شکل بروز یافت؟
در ایران شاهد بودیم که بخشی از نیروهای رفورمیست کنار گذاشته شدند و سپس گروهی ملایمتر به اصلاحطلبی متمایل شدند و گروهی هم به حفظ وضع موجود گرایش یافتند و نیرویی ساخته شد به نام اصلاحطلبان و محافظهکاران یا همان اصولگرایان. مردم هم که خارج از این دایره بودند لاجرم به گروه ملایمتر گرایش پیدا کردند و به آنها رأی دادند تا از اعمال بعضا ضد منافع ملی و خسارت بار برای کشور دوری گزینند.
به نظر شما آیا جریانی که اکنون داعیهدار اصلاحطلبی است، توانسته به شعارهای این جریان وفادار بماند؟
نمیتوانم قضاوت همهجانبهای در این باره داشته باشم، اما به نظر بنده که یکی از رأی دهندگان به این جریان اصلاحطلب داخلی بودهام، باید بگویم که خیر همچین خبری نیست. معنای اصلاحطلبی مذاکره بود. مردم را از تحریم و خطر جنگ دور کردن بود. اصلاحطلبی این نبود که مردم دوباره به صفهای جیرهبندی کالاها و کوپن بازگردند. اینها خواستههای اصلاحطلبانه نیست. باید موضع ایران در روابط بینالمللی روشن شود. در ایران عدم پذیرش رژیم صهیونیستی یک اصل پذیرفته شده است، اما چون دیدگاههای ایران به درستی تبیین نشده، برخی کشورهای عربی منطقه از فرصت سوءاستفاده کردند و به رژیم صهیونیستی نزدیکتر شدند و اکنون با جمهوری اسلامی ایران خصومت میورزند و به ایران اتهام کمک به تروریسم را میزنند! در کنار تلاش برای توضیح چنین مسائلی، اصلاحطلبان باید به اصول اولیه و مورد نظر مردم بازگردند.
با توجه به شرایط و تحولات اخیر آیا اصلاحطلبان هنوز مقبولیت سابق را میان توده مردم دارند؟
خیر! اما باید در نظر داشت که کل جریان اصلاحطلبی مقبولیت دارد. اما اصلاحطلبانی که ادعای حاکم بودن و در قدرت بودن را دارند، با پذیرش شرایط اصولگرایان، دیگر نمیتواند مقبولیت سابق را داشته باشد. یعنی مردم میگویند که اگر آقای رئیسی انتخاب میشد و نیروهای پرقدرت پشت سر وی جریان امور اجرایی را در دست میگرفتند و مستقیما امور را در اختیار میداشتند، ای بسا منافعشان اقتضا میکرد تا منافع سازگارتر و همراهتری با جهان برقرار کنند. بنابراین این دسته از اصلاحطلبان تحت تاثیر اصولگرایان، برای مردم هیچ فرقی با جریان رقیب ندارد.
آیا جریان اصلاحات باید مسئولیت کشاندن مردم به پای صندوق رای را پذیرا باشد؟ و یا اساسا این جریان تاکنون چنین مسئولیتی را برای خود قائل بوده است؟
بله باید مسئولیت خود را میپذیرفتند و بر مواضع خود اصرار میورزیدند تا نهایتا به شکل و روش دیگری از قدرت خارج میشدند نه اینکه با توافق و تفاهم، دنبالهرو همان گروههایی باشند که در پی حفظ وضع موجود بوده و از تغییر و اصلاح گریزان هستند.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند که به دلیل نبود شرایط مناسب در انتخابات گذشته، بهتر بود وارد این عرصه نمیشدند. یا به قول آقای حجاریان بهتر بود با پوست اندازی جدیدی وارد عرصه سیاسی میشدیم. به نظر شما اصلاحطلبان باید طی 10سال گذشته کناری میایستادند و جریان رقیب را تماشا میکردند و یا با همین روش از حداقلها استفاده میکردند؟
جریان اصلاحات استفاده لازم را برد و باید هم چنین میشد. یعنی مردم به آن دسته از اصلاحطلبانی که در بازی سیاسی شرکت کردند، به عقلانیت و مواضع معتدل آنها رأی دادند. مردمی که به آرامش و ثبات رأی دادند، با رأی به اصلاحطلبان به جریان مقابل که تندرویها و روش مدیریتیاش را دیده بودند، نه گفتند. در مجموع 24میلیون رأی به اعتدال و عقلانیت داده شد و چند میلیون هم طرف مقابل رای آورد؛ البته با توجه به بسیج تمام امکاناتی که در اختیار داشت. اگر اصلاحطلبان کنار میکشیدند، طرف مقابل ادعا میکرد که به خاطر اکثریتی که به آنها رای داده، نظرات سیاسی خود را دنبال میکنیم، اما اصلاحطلبان با حضور در انتخابات به جریان مقابل نشان دادند که خواهان مصالحه، حضور محترمانه در عرصه، عقلانیت و به خطر نینداختن کشور و مردم هستند و با هر گونه زیادهروی و بهکار بردن سیاستهای غیر اصولی و غیر عقلانی مخالفند.
بنابراین اصلاحطلبان با علم به اینکه ممکن است جلوی پای آنها و دولت مورد حمایتشان سنگاندازی شود باید وارد عرصه انتخابات میشدند؟
بله آن بخش از اصلاحطلبان دولتی، این کمترین وظایفشان بود و اکثریت اصلاحطلبان که همانا توده بزرگی از ملت هستند و تعلقی هم به دو جریان سیاسی کشور ندارند، بخش کثیری از این مردم به عقلانیت رأی دادند و در صفهای طولانی با شادی زایدالوصفی ایستادند تا به جریان سابق در دولت نه بزرگی بگویند. این در حالی بود که بخش دیگری از مردم هم که اساسا در انتخابات شرکت نکرده بودند، در این جشن و شادی و پیروزی عقلانیت و اعتدال شرکت کرده و با رأی دهندگان پیروز در انتخابات همذاتپنداری میکردند.
دی ماه سال گذشته شعار «اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تموم ماجرا» سرداده شد. آیا مردم از جریانات سیاسی کشور عبور کردهاند؟
این شعار چون با یک اتفاق بینالمللی بر علیه جمهوری اسلامی ایران همزمان شد، ممکن است باعث برداشتها و تحلیلهای منفی شده باشد. یا اینکه مردم به نوعی از سلب اعتماد خود به جریانات سیاسی دم زدند شاید به این دلیل بود که احساس کردند به وعدههای مطرح شده در دوره تبلیغات انتخاباتی عمل نشد و شاید همین موضوع موجب پشیمانی شده بود. میتوان گفت این شعار به علت برخی ناامیدیها از وعدههای انتخاباتی جریان پیروز مطرح شد.
کد مطلب: 165063
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir