شکوریراد: اگر شرایط را بر اصلاح ببندیم، کشور را به سمت انقلاب راندهایم
16 خرداد 1398 ساعت 15:35
گروه سیاسی: دبیرکل حزب اتحاد ملت و نماینده پیشین مردم در مجلس ششم، اظهار داشت: آرمانهای انقلاب، همواره در شعارهای محوری متجلی بوده و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، اصلیترین شعار انقلاب است. البته باید نفی ظلم و تبعیض و یا عدالتخواهی را پایه آن دانست. انقلاب اسلامی به طور خلاصه، قیام علیه ظلم در هر شکل و سیاقی بوده است. بنا بر این بود که پس از این انقلاب یک جامعه فاضلهای پدید بیاید که افراد بتوانند در آن بالیده و به میزان ظرفیت و استعداد خود از مواهب بهرهمند شوند.
علی شکوریراد، در گفتگو با امتداد (ارگان این حزب)، افزود: در این جامعه فاضله، بنا بر این بود که تبعیضی نبوده و فضیلت افراد بر اساس فضائل آنها شکل بگیرد، نه بر مبنای رانت و موقعیت و ارتباطات. اتفاقا از جمله مواردی که به آن توجه میشد، این بود که کسانی که ایمان قویتری دارند، با ایثار خود اجازه دهند که سایرین از مواهب بیشتری برخوردار شوند. ما تا مدتها و تا پایان جنگ و آن وهله، شاهد این تفکر بودیم. به عنوان نمونه، آن دسته از افرادی که به جبهههای جنگ میرفتند، بدون چشمداشت و بر اساس وظیفه دست به این اقدام زده و این مسئله در ذهنشان متصورنبود که بخواهند بعدها از قبل این اقدام امتیازی را کسب کنند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت تصریح کرد: ترسیم فضای انقلاب، شاید برای نسل جوان امروز، کار بسیار دشواری باشد. چرا که مسائلی که در آن دوره روال و رایج بوده، برای نسل جوان امروز غیرقابل باور شده و حتی برای ما که در آن دوران بودیم نیز، از چگونگی آن احوال متعجب هستیم. به هر حال، حالا از آرمانهای آن دوره فاصله گرفتیم. چه بحث آزادی که دامنه آن خیلی محدود شده، چه بحث عدالت که به صورت شعار درآمده و در عمل کمتر تجلی از آن وجود دارد و جمهوریت که پایه آن رای و نظر مردم است، به محاق رفته است.
شکوریراد ادامه داد: ما همه آرمانها را در شخصیت مرحوم امام، متجلی میدیدیم. امام در اوج اقتدار، یک شخصیت زاهدانهای داشت و مردم به عینه میدیدند که ایشان هیچ رغبتی به قدرت ندارند و اگر قدرت و موقعیتی نصیب ایشان شده، باری بر دوش ایشان است. الان میبینیم که شرایط بسیار تغییر کرده و برای خود ما هم، یادآوری دوران انقلاب با یک تعجبی از اینکه چطور آن آرمانها آنگونه در ذهن مردم نهادینه شده بود همراه است.
وی یادآور شد: امام بر هر کرسی نشست، به آن جایگاه شرف و فضیلت داد و از کسی یا چیزی وام نگرفت. ایشان اگر بر کرسی رهبری، ولایت فقیه یا مرجعیت نشستند، از هیچ کدام وام نگرفتند. مهمترین اتفاقی که پس از امام رخ داد، این بود که فضیلتهایی که ایشان در جایگاههای مختلف نهادینه کرده بود، دیگران از آن وام گرفتند. البته این مسئله، یک امر طبیعی بود و نمیشد که انتظار منزلتی در حد امام را از جانشین او داشته باشیم، چرا که ایشان یک رهبر استثنایی بودند.
نماینده اسبق مردم تهران در مجلس ششم افزود: بنا براین، این تفاوت دوره امام و بعد از ایشان، کاملا روشن بوده و البته به این معنا نیست که نفر بعد از ایشان را تنزل و تخفیف داده و یا بخواهیم لزوما با شخص امام قیاس کنیم. وقتی که چنین اختلاف و فاصلهای وجود دارد، این مسئله خود را در روشهای و رویکردها نیز نشان خواهد داد. به عنوان نمونه در دوره امام، هر تعارضی با شخص ایشان در سطح جامعه به وجود میآمد، نیاز به این نبود که ایشان برای حل این تعارض توجه و انرژی زیادی صرف کنند و این مسئله با ظرفیت و ویژگیهای شخصیتی امام(ره) به راحتی فیصله پیدا میکرد.
شکوریراد در ادامه، عنوان داشت: بعد از حیات امام، اما هر جا تعارضی رخ داد، برای رفع آن، انرژی زیادی صرف شد. به عنوان نمونه، فرد وارستهای مانند مرحوم آیتالله منتظری که ثابت کرد، هیچ تعلق خاطری به مقام و موقعیت ندارد و هرچند که بنده در تعارض بین امام و ایشان، کاملا جانب امام را میگیرم. اما شخصیت بسیار وارستهای از نظر علمی و شخصی بود و وقتی تعارضی اندک بین ایشان و رهبر بعدی به وجود آمد، رفع آن تعارض، خیلی دشوار شد و انرژی گرفت. این نشان میدهد که ظرفیت فردی که در جایگاه رهبری قرار میگیرد، باید خیلی بالا باشد تا به این راحتی شاهد به تلاطم افتادن آن نباشیم. این مسائل، از جمله رخدادهایی بود که به صورت مداوم پس از این ماجرا نیز، نمونههای آن را شاهد بودیم که این تلاطمها تا چه میزان انرژی حاکمیت را صرف خود کرد و متاسفانه ظرفیتهای موجود در جامعه را کاهش داد.
دبیرکل حزب اتحاد ملت، خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم، به این مسئله اشاره کنیم که امام، چه نوآوری انجام داد که ایشان را از مراجع پیش از خودشان متمایز کرد، این است که ایشان به رای مردم اصالت دادند و این مسئله، پیش از ایشان به این روشنی مطرح نبود. در گذشته این تلقی وجود داشت که اسلام میخواهد از بالا و قیم مآبانه جامعه را به سعادت و رستگاری برساند. اما امام گفتند که اسلام بر اساس خواست و اراده خود مردم این رستگاری را برای آنها به ارمغان خواهد آورد. این اعتقاد امام به رای مردم، ویژگی بارزایشان بود و تمایز بارز خط امام نیز با سایر مشیها، همین است.
وی افزود: البته، عدالت و آزادی نیز در خط امام به صورت نهادینه تعریف شده و در کنار این همه، مبارزه مستمر با ظلم و استبداد در هر لباسی، چه در سطح بینالمللی و چه در سطح داخلی جزئی از آن است. ویژگی دیگر امام این بود که ایشان واقعا به طبقات محروم و مستضعف متعلق بوده و آنها را ولینعمت خود میدانستند. ایشان هیچ ارتباطی خاصی با قشر مرفه و سرمایهدار نداشتند و در حقیقت آنها به ایشان نیاز داشتند نه ایشان به آنها. امری که نه فقط بعد از انقلاب، که در قبل از آن نیز همواره نزد ایشان به عنوان یک اصل مراعات میشد.
شکوریراد یادآور شد: در پیش از انقلاب، خاطرهای از ایشان نقل میکنند که یکی از متمولین جامعه در نجف خدمت ایشان رسیده و وجوهات شرعی خود را که مبلغ زیادی هم بوده، تقدیم ایشان میکند. امام نیز این مبلغ را کناری گذاشته و به کار روزانه خود ادامه میدهند، اطرافیان امام عنوان میکنند که این فرد، مبلغ زیادی را بابت وجوهات خود تقدیم کرده و شما قدری ایشان را تحویل بگیرید، امام در پاسخ گفتهاند که باری روی دوش وی بوده تا وجوهات را به مصرف شرعیه آن برساند، حالا آن زحمت آن را بر دوش من گذاشته است و این منتی بر گردن ما ندارد(نقل به مضمون). این نگاه، نگاه ویژه امام است و مثلا، مراجع دیگر نوعا، هرکسی که وجوهات بیشتری تقدیم کند، با این توجیه که به تکالیف دینی خود عمل کرده، بیشتر تحویل میگیرند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت، اظهار داشت: خط امام، یعنی طرفداری از مستضعفین و محرومین تا آنها بتوانند از آن ضعف و عقب ماندگی رهایی پیدا کنند. اما متاسفانه در جامعه ما، فضا، عملا به این سمت آمد که کسانی که طرفدار انقلاب هستند از مواهب بیشتری بهرهمند شوند و این، درست خلاف نظر امام بوده است. اگر امتیازاتی به طرفداران انقلاب داده شده و آنها از این امتیازات برای رفاه و بهرهمندی بیشتر استفاده کردهاند، این خط مشی امام نبوده و نخواهد بود. امام البته گفتهاند که باید از رزمندگان و ایثارگران حمایت شود، اما این حمایت در راستای همان اهداف بوده، نه اینکه این افراد از این امتیازات و مواهب بهرهمند شده و به همه مبانی و اهداف پشت پا بزند.
وی خاطرنشان کرد: برخی در طول انقلاب، مسئولیت و کسوتی را بر عهده گرفتند و این کسوت و مسئولیت، موجب برخورداری آنها شده و این در حالی است که اساسا قرار بر این نبود که قبول مسئولیت با برخورداری همراه باشد. بنا نبوده که مسئولین از توده مردم فاصله و ارتفاع گرفته و مسئولیت را طعمه خود قرار دهند. اولین فاصله در جایی اتفاق افتاده که برخی مسئولین، مسئولیت خود را به مقام و طعمه خود بدل کردند. در حالی که در ابتدای انقلاب، اگر کسی به مسئولیتی گمارده میشد، این به معنای مسئولیت بود، نه به معنای سمت و مقام. در واقع، زمانی که مسئولیت به سمت و مقام تبدیل شد، اولین انحراف به وجود آمد. در زمانی که، کسانی به دلیل خدمت به انقلاب و نظام، خود را تافته جدا بافته دانسته و از امتیازات برخوردار شدند، این به محل انحراف بدل شد. در حالی که قرار نبود، اگر کسی به نظام و انقلاب خدمتی کرده، منتی بر سر کسی داشته باشد بلکه می بایست شکرگزار توفیق الهی در انجام آن مسئولیت باشد.
نماینده پیشین مردم تهران در مجلس ششم تصریح کرد: رای مردم به نردبان برخی برای قرار گرفتن در برخی از سمتها بدل شد و این افراد وقتی به آن بالا رفتند، نردبان را به پایین انداخته و بالانشین شدند و این، خود یک انحراف در آرمانهای انقلاب بود. این افراد، خود را ارباب مردم تلقی کردند، نه خدمتگزار مردم. این دسته از افراد، مردم را ولی نعمت خود ندانسته و خود را صاحب اختیار تودههای جامعه دانستند. به عنوان نمونه، این نظام با رای مردم شکل گرفت اما، عدهای خود را فراتر از رای مردم و ناظر بر رای آنها دانستند. اگر همانگونه که در ابتدای انقلاب، مسئولین خود را خدمتگزار مردم میدانستند، در وهله کنونی نیز شاهد تداوم این مشی بودیم، دیگر این فاصلهای که میان مردم و حاکمیت به وجود آمده، پیدا نمیشد. وقتی مردم میبینند که برخی، خ ود را نه خدمتگزار بلکه ارباب آنها میدانند، از حاکمیت فاصله میگیرند و این مهم، اساس آرمانهای انقلاب را دچار خدشه میکند.
شکوریراد، بیان داشت: امام به دلیل زهد و تقوا و ارتفاعی که نسبت به دیگران داشت، خود به معیار تبدیل شده بود و اگر ایشان کسی را طرد میکرد، مردم نیز آن را طرد میکردند. کما اینکه مواردی از حصر در دوران امام نیز اتفاق افتاد و اگر این حصر با نظر امام رخ میداد، مردم نیز آن فرد را مستحق حصر دانسته و این اقدام را ظلم تلقی نمیکردند. ممکن بود که این نظر بر خلاف قانون و یا بر اساس مصلحت بوده باشد، حال اگر در جایی خلاف قانون نیز اتفاق افتاده باشد، بر خلاف خواست و نظر مردم نبوده است. بنابراین، تفاوت معناداری میان برخی از رفتارهای رخ داده در زمان امام که ظاهر قانونی نداشته، اما در راستای نظر مردم بوده و رفتارهایی که در حال حاضر به صورت غیرقانونی رخ داده و بر خلاف نظر مردم است، وجود دارد. یعنی وقتی عملی بر خلاف قانون و بر خلاف نظر مردم باشد، نباید انجام شود. به همین عبارت، نمیتوان عملی را که بر خلاف قانون بوده ولی خلاف نظر مردم نیست را با عمل خلاف قانون و خلاف خواست مردم مقایسه کرد.
وی ادامه داد: ممکن است، کسانی برای توجیه مسئله حصر، نمونهها و موارد مشابه آن را در زمان امام راحل نیز ذکر کنند. بله! حصری که در زمان امام اتفاق افتاد، مطابق با خواست مردم هم بوده یا دستکم، مخالف با نظر مردم نبود. الان عزیزانی در حصر هستند که این حصر، هم خلاف قانون بوده و هم خلاف نظر مردم است. نه تنها، هواداران محصورین، امروز با این حصر مخالف هستند، بلکه مخالفین محصورین نیز توجیه نیستند که این حصر غیرقانونی، به چه جهت در حال استمرار است. بنا براین، این حصر به هیچ عنوان قابل قبول نبوده و عمل خلاف قانون و خلاف نظر مردم و در نتیجه حتما خلاف شرع نیز هست. به هر حال، اگر امام موضوعی را خلاف نظر و خواست و اراده مردم میدیدند، اساسا نسبت به آن اقدام نمیکردند. البته رابطه امام با مردم، دوسویه بود و نظر امام نیز مورد قبول مردم قرار میگرفت، بر این اساس، اتفاقی از سوی امام، برخلاف نظر مردم رخ نمیداد.
دبیرکل حزب اتحاد ملت در ادامه، ضمن اشاره به مشی مبارزاتی اتخاذ شده از سوی امام در دوران قبل از انقلاب، بیان داشت: بحث شاه باید برود، مربوط به یکی دو سال آخر منتهی به انقلاب است. پیش از آن، چنین شعاری اساسا مطرح نبود و بخصوص در ابتدای نهضت، امام، شاه را نصیحت میکردند. بنابراین، این بحث شاه باید برود، مربوط به زمانی است که شاه فضا را به مرحلهای رساند که این مطالبه و شعار موضوعیت پیدا کرد. وی افزود: وقتی امام به این شعار رسیدند، نظر ایشان این نبود که این شاه برود و شاه دیگری بر سر کار بیاید. البته امام، تفکر حکومت اسلامی را نه از ابتدای نهضت، که از زمان حضور در نجف داشتند، اما اینکه بخواهند انقلابی را برپا کرده و جمهوری اسلامی را به وسیله آن، جایگزین نظآم شاهنشاهی کنند، مربوط به سالهای آخر و منتهی به سال بهمن57 است. رویکرد امام، اصلاحطلبانه بود، به این دلیل که ایشان، هیچگاه عملیات مسلحانه را تائید نکردند و هیچ مدرکی در این باره از سوی هیچ منبعی در دست نیست که امام به اقدام مسلحانه روی خوش نشان داده باشند. حتی اشخاصی نظیر شهید مطهری هم که برای مجاب کردن امام به حمایت از این گونه فعالیتها اقدام کردند، امام مجاب نشدند. همچنین، امام با هیچ نیرو و قدرت خارجی هم ارتباط نداشتند که تصور کنیم برای انقلاب بر حمایت گروه یا قدرت خارجی حساب باز کرده باشند.
شکوریراد در پایان نیز خاطرنشان کرد: همچنین هیچ تجربهای مبنی بر اینکه یک ملت بصورت مسالمتآمیز بتواند نظامی مانند نظام شاهشناهی را ساقط کند، وجود نداشت. بنابراین، امام بر اساس تکلیف خود عمل کردند و از دل آن، انقلاب به وجود آمد. من با این تعبیر مرحوم بازرگان که گفته بود؛ انقلاب دور رهبر داشت موافق هستم. به این صورت که یک رهبر انقلاب، در واقع، شخص شاه بود که شرایط را برای هرگونه اصلاح بست و وضعیت مملکت را به سمت انقلاب سوق داد و یک رهبر نیز، امام بود که بسیج مردمی را برای سرنگونی نظام شاهنشاهی شکل داد. ما از اینکه نظام شاهنشاهی سرنگون شد، بالطبع راضی هستیم، اما این تجربه را برای ما به ارمغان آورد که اگر شرایط را بر اصلاح ببندیم، در واقع فضا را به سمت انقلاب سوق دادهایم، انقلابی که اگر امروز آن معلوم باشد، فردای آن، به هیچ وجه معلوم و روشن نیست.
کد مطلب: 179221