گروه سیاسی: عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس دهم معتقد است که عدم حضور علی لاریجانی در مجلس یازدهم نه تنها به جایگاه ریاست پارلمان ضربه نمیزند که بلکه این جایگاه را تقویت میکند.
احمد علیرضابیگی، در انتخابات مجلس یازدهم در 2 اسفند 98 نیز پس از مسعود پزشکیان، نائب رئیس فعلی به عنوان نفر دوم این شهر با 109 هزار و 970 رای انتخاب و وارد پارلمان شده است. او که متولد 1342 در اورمیه است، دارای مدرک دکتری امنیت ملی از دانشگاه دفاع ملی است و سابقه فرماندهی نیروی انتظامی استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، اصفهان و فارس، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور و مشاور فرمانده نیروی انتظامی را در کارنامه دارد. وی همچنین در سال 87 و در دولت اول محمود احمدی نژاد پس بعد از استعفای محمدکاظم معمارزاده به عنوان استاندار آذربایجان شرقی منصوب شد و در 13 آبان 92 و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، سکان استانداری آذربایجان شرقی را به اسماعیل جبارزاده تحویل داد. همچنین فرماندهی عملیاتهای غرب کشور در جنگ تحمیلی و مسئول آموزش کمیته انقلاب اسلامی نیز در کارنامه وی دیده میشود. بیگی در دهمین دوره انتخابات مجلس از حوزه انتخابی تبریز، اسکو و آذرشهر، از ائتلاف بزرگ اصولگرایان و دور اول با کسب ۲۳۵ هزار رأی به خانه ملت راه یافت. علیرضا بیگی در گفت و گو با سایت خبر فوری در روزهای پایانی سال 98 درباره مجلس دهم و اتفاقاتی که طی این 4 سال در این مجلس افتاد، مناسبات پاستور و بهارستان و نقش علی لاریجانی در کمک به دولت حسن روحانی میگوید. وی معتقد است که اجرای یک شبه افزایش قیمت بنزین که منجر به اعتراضات آبان ماه شد، مورد توافق روحانی و لاریجانی قرار گرفته بود و نقش لاریجانی در به وجود آمدن شرایط موجود کشور اگر از روحانی بیشتر نباشد، کمتر نیست. مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید:
☆☆☆
یک هفته مانده تا آغاز به کار مجلس جدید، تحلیل تان از راز موفقیت اصولگرایان در رقابت با اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم چیست و آرایش سیاسی دو جناح اصلی کشور را در این انتخابات چگونه ارزیابی می کنید؟
اصلاح طلبان به واسطه اینکه در دولت آقای روحانی کامروا نبودند و تمام اعتبار سیاسی خود را پای این دولت گذاشتند، در انتخابات اخیر موفق نبودند. هر چند که آنها تلاش دارند به نحوی حساب خود را از دولت جدا کنند اما هرجا بنا بود دولت روحانی توفیقی بدست بیارود سینه سپر میکردند و اظهار می داشتند که دیدید دولت ما چه شق القمری کرد! از این رو به تبع این حمایت، وقتی دولت به واسطه سوء مدیریت، فسادهای عدیده و فقدان استراتژی دچار ناکامی شده و به ویژه بدفرجامی برجام که مزید همه علت هاست و وضعیت اسفناکی را برای کشور بهوجود آورده است، طبیعی است که اصلاح طلبان و حامیان دولت اقبالی نزد مردم پیدا نمیکنند. اصلاح طلبان از یک سو نمیتوانستند انتخابات را تحریم کنند و از سوی دیگر چهره های برجسته آنها نیز به خودشان اجازه ندادند که از ترس شکست در صحنه انتخابات حضور پیداکنند و لزوما بیشتر تمرکز آنها روی چهره های کمتر شناخته شده و اصطلاحا سفید و بدون سابقه بود تا بتوانند از آن ها در مجلس یازدهم به نفع جناح خود استفاده کنند. اصلاح طلبان از 6 ماه گذشته پیش بینی می کردند که در مجلس آینده نمیتوانند سهم قابل توجهی را به خود اختصاص دهند و به همین دلیل و در غیبت اصلاح طلبان آنچه اتفاق افتاد ابتدا رقابت بین گروههای مختلف اصولگرایی بود که خوشبختانه آنها نیز در روزهای باقیمانده به انتخابات تا حدود زیادی به وحدت دست یافتند. البته در این سالها فاصله گروههای اصولگرایی با یکدیگر در موضوعات مختلف بسیار زیاد بوده است به طوری که همین امروز اصولگرایان طرفدار برجام و اصولگرایان مخالف صد در درصد برجام داریم؛ هر چند که در خط درشت شان بایکدیگر اتفاق نظر دارند ولی در موضوعات مختلف باهم دارای اختلاف نظرهایی نیز هستند.در این میان افرادی وجود دارند که زمانی به خود اجازه دادند در سناریویی که اصلاح طلبان طراحی کرده بودند بازی کنند، از این رو، پذیرفتن آن ها در میان اصولگرایان و دلبستگان به انقلاب کمی دشوار شده است. افرادی که در انتخابات گذشته در لیست اصولگرایی نبودند و بعضی از آنها حتی در لیست امید قرار گرفتند اما در این دوره چون احساس می کردند اقبال به سمت اصولگرایان است، بناداشتندآن گذشته را به نحوی توجیه کنند و در صف اصولگرایان قرار گیرند چراکه تصور می کردند این بار سکه به نام اصولگرایان زده خواهد شد اما دیدیم که مردم این وسط بهترین قاضی و داور بودند و انتخابات مجلس یازدهم به نفع جریان اصولگرا رقم خورد.
به عنوان نماینده ای که 4 سال در مجلس دهم حضور داشتید و همواره جزء منتقدان دولت به شمار می روید، عملکرد مجلس و دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟
به برکت انقلاب اسلامی مردم امکان تعیین آینده سیاسی خود را پیدا کردند اما کارکردهاو عملکردی که در دولت روحانی مشاهده شد، نشان داد که آقای روحانی محصول یک انتخاب بد بود. متاسفانه رئیس جمهور از تجربه گذشته استفاده نکرد و نه تنها برای وحدت و یکپارچگی زمینه سازی نکرد بلکه به جای وحدت سخنان وحدت شکن مطرح کرد.
بعضی از نمایندگان اصولگرا اعتقاد دارند که نبودن آقای لاریجانی در مجلس آینده نه تنها نمی تواند نقطه منفی باشد که نقطه مثبت است تحلیل شما در این باره چیست؟
قضاوتی که نسبت به مجلس دهم نزد مردم و افکار عمومی شکل گرفته است محصول نوع مدیریتی است که آقای لاریجانی بر مجلس دهم اعمال کرد که قجیع ترین شکل آن ماجرای بنزین بود. یعنی آقای لاریجانی احساس می کرد به واسطه این که اکثریتی را در اختیار دارد که به واسطه آن اکثریت می تواند بر مجلس اعمال اراده کند،خودش مجلس را نادیده گرفت و در ماجرای بنزین با وجودی که از اراده مجلس خبر داشت و سه مرتبه به صورت استمزاجی در مورد بنزین نظر نمایندگان را گرفته بود ولی نظر مجلس را در شورای عالی هماهنگی سران قوا اعمال نکرد.
عملکرد آقای لاریجانی به گونه ای بود که حتی بزرگان اصلاح طلب وقتی در اجلاس اول و دوم صحبت انتخاب رئیس مجلس بود، ترجیح دادند که آقای لاریجانی را انتخاب کنند و با وجود اینکه آقای عارف در آن انتخابات حضور داشت اما لاریجانی را برعارف ترجیح دادند و در توجیه این انتخاب گفتند کاری که لاریجانی می تواند انجام دهد عارف نخواهد توانست اما در اجلاس سوم و چهارم که دیگر تاریخ مصرف آقای لاریجانی برای گروههای اصلاح طلب به پایان رسیده بود، اصولگرایان ترجیح دادند از آقای لاریجانی حمایت و او را رئیس مجلس کنند که البته این نقطهای تاریک در کارنامه اصولگرایان نزد مردم محسوب می شود چراکه نقش آقای لاریجانی در به وجود آمدن شرایط موجود کشور از آقای روحانی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
معتقدم که آقای لاریجانی نقش بسزایی در وضعیتی که بوجود آمده است دارد به ویژه در ناکارآمدی مجلس و اینکه نتواند به عنوان اراده ملت در مقابل خطاکاریها، بیتدبیریها و روشهای ناصواب دولت نقش نظارتی خودش را قدرتمندانه ایفاکند، چراکه آقای لاریجانی همچون آقای عارف از سهامداران عمده دولت آقای روحانی محسوب می شدند و خودشان را در قبال کامروا شدن دولت آقای روحانی مسئول دانسته و نسبت به آن احساس تعهد می کردند و همین امر سبب شده بود که از بسیاری از موضوعات مختلف صرف نظر کنند و بهترین مصداقی که می شود برای این موضوع برشمرد تشکیل وزارت بازرگانی بود به طوری که چندین بار مجلس با تشکیل وزارت بازرگانی مخالفت کرد و نهایتا با لابیها و فشار آقای لاریجانی که معتقد بود باید خواسته آقای روحانی تحقق پیدا کند، تشکیل این وزارتخانه با 136 رای موافق تصویب شد که البته این هم بدعت در مجلس و خلاف قانون و آئین نامه داخلی بود چراکه تشکیل وزارتخانه و توسعه دولت با اهداف برنامه ششم در تعارض است و باید لزوما با رای دو سوم نمایندگان این اتفاق می افتاد کما اینکه درمورد وزارت میراث فرهنگی این مهم مورد توجه قرار گرفت ولی آقای لاریجانی اهمیتی به این موضوع نمی داد و وجهه همتش این بود که حتما خواست دولت محقق شود.
به هر حال وقتی که دولت ناکام شده و دست هایش بالا رفته است که بهترین نمونه اش این است که رئیس جمهور در نشست بانک مرکزی می گوید من بلد نیستم و دو سه هفته قبل از آن گفت وعده های داده شده برای شرایط صلح بوده و نه برای شرایط مخاطره آمیز! غیر از بالارفتن دست دولت چیزی را تداعی نمیکند و همه این ها که کنار هم قرار می گیرد می توان نتیجه گرفت که سقوط آقای روحانی، سقوط لاریجانی و سقوط اصلاح طلبان است. وضعیت به گونه ای بود که میطلبید شرایط جدیدی در کشور ایجاد و مجلسی پر قدرت تشکیل شود هر چند که دولت از شکل گیری مجلس پرقدرت واهمه داشت چراکه احساس می کرد آنچه در مجلس دهم از آن بهره مند بود و نمایندگان حامی دولت همواره شرایط امنی را برای آن مهیا می کردند تا اراده خود را پیش ببرد، در مجلس آینده حضور نخواهند داشت و همیشه نگران این بود که اگر مجلس یازدهم تشکیل شود و برآیند اراده ملی باشد حتما این تهدید وجود دارد که دولت آقای روحانی دومین دولت در تاریخ انقلاب اسلامی باشد که با رای مجلس دچار فقدان کفایت سیاسی خواهد شد. تحلیل من این است یکی از اهدافی که دولت برای افزایش قیمت بنزین تعقیب می کرد این بود که مردم را از انتخابات دلسرد کند تا نتیجه اش مجلسی شود که مستظهر به آرای غاطبه مردم نیست و نتواند جلوی دولت عرض اندام و قدرت نظارتی خودش را اعمال کند.