همیشه یک اصولگرا هستم
باهنر: حکومت یکدست شده اما اصلا امر مطلوبی نیست
30 بهمن 1400 ساعت 17:50
گروه سیاسی: محمدرضا باهنر، عضو تشخیص مصلحت نظام گفت: موضوع اصلاح قانون اساسی نباید درگیر بازیهای سیاسی و جناحی شود. برای تصمیمات بزرگ حاکمیتی باید یک اراده ملی وجود داشته باشد و همه همراهی کنند.
گفتگوی جماران با محمدرضا باهنر را در ادامه می خوانید:
آقای باهنر! در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم. به نظر شما جمهوری اسلامی ایران در تولد ۴۳ سالگیاش چه میزان از اندیشه امام را محقق کرده است؟ آیا افکار امام تا امروز به شکل حقیقی برای نسلهای تازه انقلاب تبیین شده است؟
در باب تحقق اندیشه امام در ۴۳ سالگی جمهوری اسلامی باید به این شعار محوری انقلاب توجه کنیم که حضرت امام همواره بر تحقق آن تأکید داشتند» شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی.
درباره استقلال سیاسی کشور، فکر می کنم این شعار کاملا محقق شده و این موضوع را تمام دشمنان ما هم به آن اعتراف کردهاند و ما را وابسته به حکومتهای خارجی نمیدانند. درباره استقلال اقتصادی هم اگر بگوییم باید دور کشور سیم خاردار بکشیم و با هیچ کشوری ارتباط نداشته باشیم، این غلط است؛ در حالیکه ما باید خوداتکایی اقتصادی داشته باشیم. موضوع علم و فرهنگ هم همینطور است یعنی امروز در جهان اقتصاد، علم و فرهنگ در هم تنیده شده و کشورها بر هم تأثیر و نفوذ دارند، اما در کل از نظر استقلال وضعیت بسیار مناسبی داریم.
در مساله آزادی، اگر کسی از آزادی نامحدود و جنگلی میگوید، این آزادی در هیچ کشوری پیدا نمیشود مگر در یک جنگل که اساساً هم کشورها قوانین را وضع میکنند تا برخی محدودیتها را اعمال کنند اما درباره موضوع کلیدی عدالت که از تأکیدات اساسی حضرت امام بوده و امروز هم مقام معظم رهبری بسیار بر اجرای عدالت تأکید دارند و یک بار هم گفتهاند که هیچ لحظهای نباید عدالت از اهداف جمهوری اسلامی حذف و حتی به طور موقت هم نباید کنار گذاشته شود. امروز هم من با این حرف که گفته می شود خیلی بی عدالتی داریم موافق نیستم و باید این شاخض را به طور نسبی بسنجیم. مثلا پیش از انقلاب ۷۰ درصد جمعیت کشور روستایی بودند و به جرأت میتوانم بگویم که رژیم گذشته اینها را اصلا جزو شهروندان کشور محسوب نمیکرد. نه آب سالم، برق، آموزش، بهداشت، جاده، دانشگاه و تقریبا هیچ امکاناتی نداشتند، اگر امروز وضعیت همه این امکانات را بررسی کنید بدون شک متوجه تفاوت فاحشی خواهیم شد.
امروز برخی اقدامات مشکوک به منظور تحریف سخنان و تفکر امام و گاهی هم حذف بخشهایی از اندیشه امام خمینی در خصوص آرمانهای انقلاب اسلامی را شاهد هستیم. این اقدامات را چه مقدار برای آینده کشور مخرب میدانید؟
این موضوع که دشمنان به دنبال تحریف یا حذف افکار و اندیشههای امام هستند یک حقیقت است و تا زمانی که ما بخواهیم روی پای خودمان بایستیم این داستان ادامه دارد. مقام معظم رهبری هم اخیراً در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش گفتند که ما در جنگ اقتصادی و نظامی باید آماده باشیم و فرمودند، از همه اینها مهمتر جهاد تبیین است. یعنی دشمنان ما هجمه، تحریف و حذف می کنند.
اینها جنگی است که باید انجام دهیم و ما در این جنگ باید روشنگری و تبیین کنیم. حضرت امام هم خودشان گفتند: هر کسی هر نقل قولی از طرف من خواست بگوید باید یا فیلم سخنان من و یا دست خط خود مرا داشته باشد غیر از این کسی حق نقل قول از طرف من را ندارد.
این هم یک حقیقت است که حضرت امام منجی بشریت بودند و به همین دلیل دشمنیها هم کم نیستند و دشمنان همواره هجمه میکنند و دست به تحریف میزنند.
امروز نقش افکار و اندیشه امام در هویت بخشی به انقلاب را چطور میبینید؟
نسل امروز غالبا دوران رژیم طاغوت و هم دوره اول انقلاب و دفاع مقدس را تجربه نکردهاند و در زمان حیات حضرت امام(ره) حضور نداشتهاند. این نسل یک سوال جدی دارند که نظام جمهوری اسلامی چه کاری انجام داده است که اگر دیگران یا رژیم طاغوت بودند این کارها را نمیکردند و یا جلوی کدام کارهای بدی را گرفته که اگر آنها بودند انجام میدادند. این یک سوال خیلی جدی و طبیعی است که نسل امروز از انقلابیون و نسل اول انقلاب دارند و باید هم به این سوالات عالمانه و عادلانه پاسخ بدهیم.
اگر بگوییم تعدادی دانشگاه، بیمارستان و جاده ساختهایم که خب میگویند هر حکومتی هم بود این کارها را کم و بیش انجام می داد! این دست اقدامات بحث کمّی و مادی است، اما بحث دیگر، بحث موضوعات محتوایی، معنوی و به اصطلاح اهرمهای قدرت و طرح در نظام بینالملل است. برای رسیدن به پاسخی مشخص و درست باید به رتبههای کشور در سال ۵۷ تا امروز توجه کنیم و مورد مقایسه قرار دهیم.
برای انجام این مقایسه هم باید به آمارهای رسمی سازمانها و نهادهای بینالمللی توجه کنیم. برای مثال، حوزه بهداشت در دوره رژیم پهلوی نه شهرهای عقب افتاده و محروم بلکه حتی در همین تهران هم بسیاری از پزشکان بیمارستانها و درمانگاهها هندی، افغانی و بنگلادشی و پاکستانی بودند. این درحالی بود که پزشکان این کشورها از نظر رتبه علمی از پزشکان ایرانی بالاتر بودند. اما امروز کشور ما درگیر کمبود پزشک که نیست حتی پزشک مازاد نیز داریم و همینطور در بحث کنترل بیماریهای واگیردار امروز جزو رتبههای بسیار خوب در عرصه جهانی هستیم. یا در بحث فناوریهای نوین مانند هستهای، نانو تکنولوژی و هوافضا هم بر اساس آمارهای رسمی سازمانهای بینالمللی در سال ۵۷ عملا هیچ جایگاهی نداشتیم ولی امروز جزو رتبههای تکرقمی در عرصه جهانی هستیم.
و مساله دیگر جایگاه و رتبهی اثرگذاری ایران در عرصه سیاست بینالملل است. برای پاسخ به این سوال بهتر است مثلا، به انتخابات آمریکا نگاه کنیم که چگونگی موضوع و چگونگی روبرو شدن با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران جزو موضوعات کلیدی در رقابت بین کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است و یا همینطور در روسیه نیز مشاهده میکنیم. در زمان انقلاب دو ابر قدرت چون شوروی و آمریکا در دنیا وجود نداشت و هر دو به معنویت و انسانیت کاری نداشتند رژیم شرق کاری به معاد و خدا و اخلاق و انسانیت، مکتب غرب هم مکتب لیبرالیسم دموکرات است که دین یکی از نیازهای انسان است و هر کسی آزاد است که یک دین را برای خود انتخاب کند اما به شرطی که این دین و اعتقاد در دنیای ما نباید دخالت کند و صحبتی که امام در مورد اسلام آمریکایی داشتند.
از نظر تأثیر معنویت و دین بر موقعیت ایران در نظام جهانی هم نباید غافل شد. به قول حضرت امام غربیها همیشه طرفدار اسلام آمریکایی هستند؛ یعنی همان اسلامی که دخالتی در سرنوشت آدمها نمی کند. در حالی که امروز تمام برنامهها و نقشههای آمریکا در منطقه توسط جمهوری اسلامی خنثی شده است که این موفقیتها محصول نفوذ فکری و عقیدتی نظام اسلامی ایران بر افکار و اندیشههای مردم مسلمان منطقه است.
اخیر از اصلاح قانون اساسی و ایده جمهوری دوم صحبت کردید، در این باره توضیح می دهید؟
اخیرا بنده بحث جمهوری دوم را مطرح کرده بودم. باید روشن بگویم که اصل ۱۷۷ قانون اساسی که آخرین اصل قانون اساسی است و در آخرین بازنگری که اصلاح شد می گوید قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل بازنگری و یک فرآیندی دارد که شرایط آنها در قانون مشخص شده است. در این بخش دو موضوع خاص در اصول قانون اساسی هستند که غیر قابل اصلاح است؛ اصولی که ضامن جمهوریت نظام و ضامن اسلامیت نظام هستند. مثلا نمیتوانیم اصولی را که در آن حق انتخاب مردم مطرح شده است را تغییر دهیم و نمیتوان گفت، مردم حق ندارند رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس و یا اعضای شوراها را انتخاب کنند. یا برای مثال اصل ولایت فقیه را نمیشود تغییر داد، زیرا این اصل مترقی هم نماد اصلی اسلامیت نظام و هم عامل وحدت ملی است.
برای مقایسه باید وضعیت کشورهایی مانند افغانستان و عراق را ببینیم که امروز در چه وضعیتی هستند. درگیریهای داخلی فراگیر و عدم امنیت. امروز عراق با وجودی که بیشتر از ایران نفت تولید و صادر میکند و جمعیت کمتر و تحریم هم نیستند اما بروید وضعیت شهرهای این کشور را با وضعیت در ایران مقایسه کنید. اما در بحث تغییر قانون اساسی، میتوانیم بگوییم بهجای یک مجلس میتوانیم دو مجلس داشته باشیم یا مثلا طول دوره هر مجلس یا دولت به جای چهار سال، شش سال باشد و تغییراتی از این شکل قابل تجدید نظر است.
وقتی از «جمهوری دوم» گفتم عدهای گفتند قانون اساسی را میخواهند زیر پا بگذارند؛ نه اینطور نیست بلکه میخواهیم بخشهایی را که طبق قانون موجود قابل تغییر و اصلاح است را اصلاح کنیم و امروز پس از ۴۰ سال نیاز به اصلاح بخشی از قانون اساسی هم دیده میشود.
اما نباید فراموش کنیم که نه ایران که در هیچ یک از کشورهای دنیا هرگز اجازه تغییر در ایدئولوژی حاکم بر کشور را نمیدهند. در این باره هم اگر بخواهم یک نمونه مشخص را بگویم همین کشور فرانسه که به عنوان مهد دموکراسی شناخته می شود. قانون اساسی فرانسه عنوان میکند که ایدئولوژی و نظام حاکم بر فرانسه لائیک است و در اصل بعدی میگوید اصل لائیک بودن به وسیله هیچ روش دموکراتیکی قابل تغییر نیست. منظور ما هم از اصلاح قانون اساسی این است که در چهارچوب جمهوری اسلامی قانون را به شکلی اصلاح کنیم که بتوانیم به یک حکمرانی بهتری برسیم. مثلا نمیتوانیم بگوییم شورای نگهبان نداشته باشیم. در تمام کشورهای دنیا امروز یک نهادی وجود دارد به نام «دادگاه قانون اساسی»، که پیش از انتخابات بر صلاحیت کاندیداها نظارت می کند و با حکم این دادگاه است که افراد اجازه پیدا میکنند خود را در معرض رأی و انتخاب مردم قرار دهند. این به آن معنی است که در هیچ کجای دنیا چیزی به نام دموکراسی بی در و دروازه نداریم.
صحبت اخیر شما درباره جمهوری دوم واکنشهای مثبت و منفی زیادی را به همراه داشت و برخی این صحبتهای شما را تقابل با دولت تلقی کردند در این مورد صحبتی دارید؟
یکی از موضوعات کلیدی و مهم در عرصه سیاست بحث تعامل منطقی بین افراد و جریانات است که متأسفانه همواره برخی هستند که در هیچ شرایطی حرف و تفکر متفاوت از آنچه در ذهن خود دارند را نمیپذیرند. البته در رابطه با دولت، جامعه اسلامی مهندسین جزو اولین افراد و جریاناتی بود که بحث نامزدی آقای رئیسی را مطرح و ستادهایی را نیز برای آقای رئیسی ایجاد کرد. همین الان هم جناب رئیسی و دستاندرکاران در دولت همیشه نسبت به ما لطف دارند و اگر اتفاقی قرار باشد بیفتد یا کاری انجام بگیرد ما نظر خودمان را خدمت دولت مطرح میکنیم.
برخی از دیدار شما با آقایان لاریجانی، خاتمی، ناطق نوری و حسن روحانی با محوریت احیای جمهوریت نظام یا تشکیل دولت سایه گفتهاند؛ این دیدار را تایید میکنید؟
درباره موضوعی که در روزهای اخیر مطرح شد که ما با برخی آقایان جلساتی داشتیم. مثلا با جناب ناطق نوری جلسهای داشتیم که البته در ادامه جلسه ماهیانه و مستمری است که از زمان مجلس پنجم تشکیل شده و افراد این جلسه اعضای هیأت رئیسهی مجالس کشور از مجلس پنجم تا امروز هستند. آقای روحانی هم همواره حضور داشتند البته در دورانی که رئیس جمهور بودند کمتر شرکت میکردند و پس از اتمام کار دولت دوازدهم هم من یک جلسه به دیدن ایشان رفتم. با جناب آقای دکتر لاریجانی هم گاهی دیدارهایی داریم. اما با جناب آقای خاتمی شاید حدود پنج یا شش سال است که با هم دیداری نداشتهایم؛ یعنی موقعیتی اتفاق نیفتاده که در جلسهای با هم رو در رو شده باشیم که بخواهیم صحبتی داشته باشیم. بعد یک عده هم به دروغ گفتند اینها با هم نشستهاند و میخواهند دولت سایه تشکیل بدهند. شاید به نظر خیلیها دولت سایه اصلا چیز بدی نباشد چراکه در بسیاری از کشورها چند حزب وجود دارند که یک حزب اکثریت را کسب میکند و حزب اقلیت به نوعی دولت سایه تشکیل میدهد و حزب اقلیت با این کار اعلام می کند که ما در صورت به قدرت رسیدن در آینده چنین شکل و ترکیب کابینهای را خواهیم داشت. برخی معتقدند که در چنین حالتی دولت در سایه میتواند دولت مستقر را رصد و نقد سازنده کند و یا راهکار به دولت ارائه دهد؛ پس دولت سایه از نظر خیلی کشورها اساساً چیز مذمومی نیست، اما اینکه گفته شد ما چیزی تحت عنوان «دولت سایه» تشکیل دادهایم، خیر اینطور نیست. الان دولت جناب آقای رئیسی دولت مطلوب ماست و دعا میکنیم خداوند به این دولت توفیق بدهد که موفق باشد. هرگاه بحث یا پیشنهادی هم داریم به عنوان یک حزب در قالب بیانیه، سخنرانی یا دعوت از مقامات اظهار مینمائیم.
مقصود شما از اصلاح قانون اساسی یا جمهوری دوم چیست؟
درباره موضوع جمهوری دوم و تغییر در قانون اساسی هم من به عنوان فردی که ۲۸ سال نماینده مجلس بودهام به این جمع بندی رسیدهام که ما به یک مجلس دومی نیاز داریم که فکر و ذکرش منافع ملی باشد. زیرا مجلس فعلی و نمایندگان آن بیشتر منطقهای، استانی و شهرستانی هستند و بیشتر زمان خود را برای رفع مشکلات شهرستان خود صرف میکنند و به همین دلیل ما نیاز به مجلسی داریم که فکر و ذکرش منافع ملی کشور باشد. مثلا بحث اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری ابلاغ کردهاند در مجلس فعلی و در چند دوره پس از ابلاغ آن مورد توجه جدی قرار نگرفته، این به این معنی نیست که نمایندگان مخالف آن بودهاند بلکه مورد غفلت قرار گرفته است. مشکل امروز کشور این است که نمایندگان مجلس نهایت افق دیدشان درباره آینده کشور محدود به دوره چهار سالهی نمایندگی خودشان است و برنامه دولتها نیز در نهایت به دو دورهی هشت سالهی هر دولت محدود می شود. بنده به ضرس قاطع میگویم که در کشور به جز مقام معظم رهبری کسی را ندیدهام که به فکر پنجاه یا سی سال آیندهی کشور باشد؛ اما نماینده مجلس حداکثر فکرش این است که چگونه عمل کنم که چهار سال بعد هم انتخاب شوم و دولتها هم وضعیت مشابهی دارند. در حالی که اداره کشور باید یک اداره پیوسته باشد. دانشگاههای ما متخصص و متعهد خوبی تربیت می کنند اما حکمران خوب تربیت نمیکنند، زیرا محل تربیت حکمران خوب احزاب هستند. ما گاهی در یک دوره مجلس میبینیم مثلا چندین نفر پزشک متخصص خوب انتخاب و وارد مجلس میشوند اما مجلس به متخصص قلب و مغز احتیاج ندارد، بلکه به این امر نیاز دارد که پزشکانی که نماینده میشوند بتوانند بر مدیریت نظام سلامت کشور مسلط باشند و بهترین فضایی که این متخصصین دانشگاهی میتوانند نحوه مدیریت کلان و اعمال حکمرانی را بیاموزند احزاب هستند که ما متأسفانه امروز انتخابات بر اساس احزاب نداریم. به نظر من نمایندگان مجلس در حکم امیران و سرداران نظام حکمرانی کشور هستند که در داخل احزاب باید مدارج و مراتب پیشرفت خود را طی کنند.
اما در بحث جمهوری دوم برخی طیف های سیاسی بر این عقیده هستند که بازنگری در قانون اساسی خط قرمز نظام محسوب میشود و صحبتهای شما را رد کردند.
درباره اصلاح قانون اساسی هم اولا بحث بر سر تغییر قانون اساسی نیست بلکه موضوع اصلاح بعضی از اصول قانون مطرح است. دوم، همانطور که گفتم اصل و محور اصلاح قانون اساسی اصل ۱۷۷ است که خود این اصل خط قرمز نیست، اما در درون این اصل برخی خط قرمزها مشخص شده که قبلا به آنها اشاره کردم. این موضوع نباید در درون دعواهای سیاسی بیفتد و در این وسط یک عده تندرو و یک عده کندرو باشند و هر کس بخواهد بر اساس منافع جریانی خود این موضوع را مطالبه کند اینطور ممکن نیست این طرح به نتیجه برسد.
مثلا در آمریکا اگر یک نفر بیاید بگوید من پیرو مکتب کمونیسم هستم و میخواهم رئیس جمهور شوم. ممکن است در ظاهر مخالفتی نکنند اما به اشکال مختلف آنقدر بهانه تراشی و سنگ اندازی و به اصطلاح او را لوله میکنند تا این شخص نتواند کاندیدای انتخابات شود.
درباره روند تغییر و اصلاح قانون اساسی در ایران هم کلید اصلی در دستان رهبر معظم انقلاب است و ایشان در صورتی که صلاح ببینند در بعضی اصول قانون اساسی که نیاز به اصلاح دارند دستور را صادر میکنند. در همان اصل ۱۷۷ ذکر شده که اعضا انتصابی نیستند و در جایی گفته اعضای تشخیص مصلح نظام، ۱۰ نفر از نمایندگان مجلس به انتخاب خود اعضا، تعدادی از اساتید دانشگاه و ترکیب کاملا مشخص است.
در نهایت هم اصلاح قانون اساسی به رفراندوم گذاشته می شود و در صورتی که مردم نپذیرند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
آیا بعد ۴۳ سال با وجود تندروها این بستر فراهم است تا بتوان ساختار را تغییر داد؟
موضوع اصلاح قانون اساسی نباید درگیر بازیهای سیاسی و جناحی شود. برای تصمیمات بزرگ حاکمیتی باید یک اراده ملی وجود داشته باشد و همه همراهی کنند. مانند تشکیل ستاد ملی کرونا که مشاهده کردیم همه کشور با هم هماهنگ و واحد عمل کردند از شخص مقام معظم رهبری که اعلام کردند، ستاد ملی کرونا هر تصمیمی بگیرد من هم تابع این تصمیم هستم؛ تا دیگر بخشها و قسمتها که همه از تصمیم این ستاد تبعیت کردند، حتی مجلس که طبق قانون ممکن نیست تعطیل شود اما بر اساس تصمیم ستاد چند مرتبه تعطیل شد. دلیل موفقیت ستاد ملی کرونا هم کارآمدی دولت و هم هماهنگی در تمام کشور است. این موضوع خوبی بود که اتفاق افتاد و ستادی تشکیل شد که بر اساس علم و تخصص مدیریت کرد و در حالی که ممکن نبود مجلس تعطیل شود اما دیدیم که چگونه بر اساس دستورات این ستاد مجلس و مجمع تشخیص و حتی نماز جمعههای کشور تعطیل شد. در مجموع برای موفقیت طرح اصلاح قانون اساسی ما نیاز به همدلی و اتحاد در تمام کشور داریم.
آیا میتوانیم دیدارهای شما را صفآرایی برای جمهوریت بدانیم؟
این حرف که برخی رسانه ها به نام «صفآرایی سیاسی برای نجات جمهوریت» عنوان کردهاند بیشتر مانور رسانهای است. اگر عده ای این کار را هم به مصلحت میدانند باید حواسشان باشد که چطور میخواهند صحبت کنند و الّا این نوع تندرویها و تفریطها مخل این برنامه هستند.
ما یک اصل در حکمرانی داریم که می گوید نظامهایی میتوانند استمرار پیدا کنند که دارای قدرت خود اصلاحی باشند. نظام جمهوری اسلامی ۴۳ سال است که در این کشور حاکم است که دارای نقاط مثبت بسیاری است و البته تعدادی نقاط ضعف هم وجود دارد که باید این نظام قدرت خود اصلاحی داشته باشد. اگر نظام نتواند خود را اصلاح کند به مرور زمان بدنه اجتماعی خود را از دست می دهد و این توطئه و آرزوی دشمنان این نظام از ابتدای انقلاب بوده و است. این حرفهای نجات جمهوریت و از این دست صحبتها هم حرفهای افراط و تفریطی است و این نظام ان شاالله به دست صاحب اصلی آن یعنی امام زمان (عج) خواهد رسید. رهبر معظم انقلاب بیانیه گام دوم را اعلام فرمودند، جمهوری دوم حتما در مسیر بیانیه گام دوم برای تمدن سازی نوین اسلامی و ایرانی خواهد بود.
برخی اصلاحطلبان شما را به همراه آقای لاریجانی در اردوگاه اصلاح طلبی نوین یا مدرن تعریف میکنند. آیا این را قبول دارید؟
این که عدهای به خاطر ملاقات من با آقای روحانی و برخی آقایان گفتهاند که من وارد جبهه اصلاح طلبی نوین شدهام حرف درستی نیست. من همیشه گفتهام تمام کسانی که زمانی به این کشور خدمت کردهاند، نباید از جریان سیاسی کشور خارج شوند. وقتی ما میگوییم، پس از ۴۳ سال از استقرار جمهوری اسلامی خدمات و اتفاقات مثبت زیادی رقم خورده، خب باید گفت این اتفاقات و اقدامات مثبت توسط همه دولتها رقم خورده و انشاالله که دولت جناب رئیسی بیشترین خدمات را به کشور ارائه خواهد داد. البته موارد منفی هم داریم که اینها هم تجمیع تمام دولتها است. مثلا متوسط تورم کشور در ۴۳ سال اخیر حدود ۲۰ درصد است که این عدد خوبی نیست و یا اینکه ما هنوز نتوانستهایم بودجه عمومی دولت را از نفت جدا کنیم. در این بین تحریم را هم داریم که حقیقتا کشور را در شرایط سختی قرار داده و این تحریم هم نتیجه صلابت و اقتدار ما در مقابل زورگویان جهانی است. با تمام این توضیحات باید بگویم که کلیت حرف من در دیدار آقای روحانی هم این بود که «شما از شخصیتهای خدمتگزار نظام هستید و نباید از دایره حکومت خارج شوید».
این هم که عدهای بلند شدهاند و میگویند آقای روحانی باید محاکمه شود درست نیست. آقای روحانی قطعا خدمات ارزشمندی را به کشور داشتهاند و حتما اشکالاتی هم وجود داشته، اما این که بگوییم یک نفر به خاطر بعضی اشکالات در تصمیمات مدیریتی باید محاکمه شود درست نیست ولی قطعا اگر کسی هم بوده که خدایی نکرده در گذشته تخلف عمدی مرتکب شده یا سوء استفاده مالی هم کرده باید پس گرفته شود.
مثلا در رابطه با دولت آقای روحانی یکی از اشکالات دولتش این بود که به اصطلاح ویترین خوبی نداشت، یعنی رابطه خوبی با مردم نداشت و بین مردم حضور نداشت. اما درباره دیدار من و آقای روحانی، بحث اصلا سیاسی نبوده؛ اینکه ممنوع الملاقات باشند یا صحبتی شده باشد که بگوییم بیایید فلان پست عالی را بگیرید، خیر چنین صحبتهایی نبوده است.
درباره آقای لاریجانی هم من چند جلسه دیدار خصوصی با او داشتهام و حتی با کسانیکه قبلا در دولت بودهاند دیدارهایی داشتهایم. خوب اینها خدماتی به کشور داشتهاند و خوب اشکالاتی هم بوده است. اگر خدایی ناکرده روزی اثبات شود این اشکالات خیانت و وابستگی و یا دست ناپاکی بوده بله باید با اینها برخورد کرد. در برخورد با فساد هیچ حاشیه امنی برای هیچکس نباید داشته باشد.
اما این هم که برخی گفتهاند ما اصلاح طلب شدهایم نه اینطور نیست. مهر اصولگرایی روی پیشانی ما خورده است و همیشه یک اصولگرا هستم! حالا در صف جریان اصولگرایی هم یک عدهای در جلوی صف افراطی و تندرو هستند و یک عدهای هم در انتهای صف اصولگرای به اصطلاح کمرنگتر هستند. گاهی هم ما یک کاری انجام میدهیم یا موضعی میگیریم، باعث می شود عدهای افراطی ما را اصلاحطلب و محافظه کار خطاب کنند و آنها که در آخر صف که اصولگرای ملایم محسوب میشوند ما را تندرو خطاب میکنند. اینها همه بر اساس مشی و افکار خودشان من را قضاوت می کنند، اما من به عنوان یک فعال سیاسی باید برای انسجام در جریان و جبهه اصولگرایی همه این افکار و عقاید را در این چارچوب حفظ کنم. اینکه داخل و خارج از تشکیلات سیاسی خودمان نقد شویم نباید ترسناک باشد و اتفاقا باید از این نقدها استقبال کنیم.
آیا باید منتظر ائتلاف یا تشکیل جبهه جدید باشیم؟
این موضوع که من اصلاح طلب هستم یا اصولگرا باید بگویم من معتقد به کنش سیاسی حزبی هستم. منظورم از حزب آن حزبی است که در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی عمل میکند نه ضد جمهوری اسلامی که طرف حسابش دستگاههای امنیتی و قوه قضائیه است. درباره تک حزبی بودن هم باید بگویم که این با مشی جمهوری اسلامی ارتباطی ندارد، اما به نظر من ما نیاز به چند حزب فراگیر و قدرتمند در کشور داریم تا بتوانیم مجالس و دولتهای حزبی داشته باشیم. همین الان در مجلس فعلی اکثر نمایندگان ولایی و متدین هستند اما وقتی وارد مجلس شدند ۲۰۰ نفر از آنها اصلا همدیگر را نمیشناختند و با افکار و اندیشههای هم ناآشنا بودند و تا اینها بخواهند همدیگر را بشناسند و به یک تفاهمی برسند دورهشان تمام میشود. یعنی یک فکر متراکم و متمرکز برای اداره کشور در مجلس نداریم و این از اشکالات است.
تعریف شما از یکدست شدن حکومت چیست؟
یکدست شدن حکومت را به این معنی که همه یکصدا بشوند را قبول ندارم و این امری مذموم و مردود است، اما این هم که بگوییم تفکیک قوا یعنی تضاد قوا، این هم اشتباه است. یعنی این سه قوه باید با هم کشور را اداره کنند و نه در مقابل هم باشند. من به این می گویم وحدت حکومت و نه یکصدا شدن حکومت که اصلا مطلوب نیست بخواهند با یکصدایی هر صدای مخالفی را خفه کنند؛ بلکه قوا باید تعامل داشته باشند و اینطور نباشد که مجلس دولت را و دولت هم مجلس را متهم کند و در نهایت برای هم سنگ اندازی کنند.
نمونه بارز این موضوع هم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ بود که مصادف شد با آخرین سال دولت آقای روحانی و اولین سال فعالیت مجلس یازدهم، دولت لایحه بودجه را به مجلس فرستاد و کمیسیون تلفیق چنان بودجه را زیر و رو کرد که وقتی وارد صحن علنی شد، توسط نمایندگان رد شد.
به نظر شما تا امروز هدف از یکدستی حاصل شده است؟
من فکر می کنم بحث یکدست شدن حکومت با توجه به تعریفی که ارائه دادم تا امروز محقق شده است. البته من کمی نگران بودجه ۱۴۰۱ هستم، برای نمونه موضوع ارز ۴۲۰۰ تومانی که حذف آن هم منافع و مضراتی دارد اما برای رسیدن به یک توافق بر سر این موضوع هم دولت و هم مجلس باید با هم همکاری کنند اینکه دولت بخواهد مسئولیت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را گردن مجلس بیندازد و مجلس هم گردن دولت این درست نیست. باید هر دو مسئولیت را بپذیرند و اقدام بکنند. اما در کل امروز وضعیت همراهی هر سه قوه با یکدیگر را بسیار خوب و مثبت میدانم.
حال که از مجلس صحبت شد، آیا از طرح صیانت حمایت میکنید؟
درباره طرح صیانت هم باید بگویم این طرح جزئیات بسیاری دارد و بحث درباره آن هم مفصل است، اما در کل باید بگویم در هیچ کجای دنیا آزادی نامحدود نداریم در همه کشورهای مدرن هم فضای مجازی به حال خود رها نشده و اساسا برای شبکههای اجتماعی هم قوانین دارند و قانون یعنی محدودیت، قانون میگوید چه کارهایی باید انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم. طرح صیانت هم باید هوشمندانه و عقلانی بررسی و تصویب شود تا به کسب و کارهای فعال در این حوزه آسیب وارد نکند و یا مانع توسعه علمی و دیجیتال کشور نشود که اگر چنین باشد ما در عرصه جهانی عقب خواهیم ماند. طرح صیانت باید طرحی عالمانه، عاقلانه با کمترین خسارت و بیشترین نفع باشد.
کد مطلب: 322123