گروه اقتصادي: فاز دوم هدفمندی یارانهها با تمام اما و اگرهایی که درباره آن مطرح بود، از نیمه شب چهارم اردیبهشت آغاز شد. برخی از کارشناسان معتقدند با اجرای فاز دوم هدفمندی باید انتظار تورم 40درصدی در سال پیش رو را داشته باشیم. برخی دیگر از کارشناسان اما استدلال ميکنند که آنچه در فاز اول هدفمندی یارانهها باعث تورم شد، نه خود هدفمندی که سیاستهاي نادرست دولت احمدینژاد بود. «آلبرت بغزیان»، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی جزو گروه دوم است. او به سايت "تدبیر" ميگوید افزایش قیمتی که پس از افزایش قیمت حاملهای انرژی رخ ميدهد موقتی است و پس از آن با هدایت منابع حاصل از هدفمندی به بخش تولید شاهد کاهش قیمت کالاها و خدمات و افزایش کیفیت آنها خواهیم بود.
یکی از بحث هایی که با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها از سوی کارشناسان مطرح ميشود این است که روند کاهش تورمی که با آمدن دولت یازدهم آغاز شده بود، با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها متوقف ميشود. به نظر شما تورم پس از اجرای فاز دوم هدفمندی چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
موضوع افزایش تورم یکی از موضوعاتی است که بحث اجرا شدن یا نشدن فاز دوم را پیش کشیده بود. این موضوع موافقت اقتصاددانها را با خود دارد زیرا آنها ميگویند اگر بخواهیم پرداخت یارانهها را ادامه دهیم یا باید به صورت ماهانه از بودجه وزارتخانهها این پول را برداریم که بحث سرمایه گذاری را مختل ميکند و منتهی ميشود به نیاز به واردات و نیاز ارزی و نهایتا رشد قیمتها یا اینکه از طریق چاپ اسکناس و افزایش نقدینگی باید این پول تامین شود که باز هم تبعات آن تورم خواهد بود. این راه دوم همان راهی است که دولت قبل تجربه کرد و نتیجه اش تورمی شد که تبعاتش را در سالهاي آینده نیز خواهیم دید. پس ادامه این روند ایجاد تورم خواهد کرد.
در حال حاضر هم اگر بخواهیم افزایش قیمت حاملهاي انرژی را انجام دهیم و بخواهیم یارانه را از این طریق تامین کنیم باز هم باعث ایجاد تورم خواهد شد. به خاطر افزایش قیمت سوخت و حاملهاي انرژی که نهایتا منجر به افزایش قیمت کالاها و خدماتی که از این حاملهاي انرژی استفاده ميکنند. بنابراین تورم نتیجه افزایش قیمت حاملهای انرژی است اما دولت در این زمینه دست روی دست نگذاشته است. دولت هم از طریق صرفه جویی که انجام ميشود و هدایت این منابع یارانه ای به سمت تولید که فاز دوم دقیقا همین تولید را هدف گذاری کرده است، ميتواند منجر به افزایش بهره وری و حمایت از تولید و در نهایت کاهش قیمتها بشود. بنابراین اگر ما فقط بحث صرفه جویی و پرداخت یارانه را مدنظر قرار دهیم مسلما قیمتها بالا خواهد رفت و تورم اجتناب ناپذیر است. دولت باید کنترل قیمتها و حمایت از تولید را مد نظر داشته باشد که کاهش قیمت تمام شده رخ دهد.
این اتفاقی بود که قرار بود در فاز اول هدفمندی یارانهها توسط دولت دهم هم اتفاق بیافتد اما این اتفاق رخ نداد. چرا؟
متاسفانه آن زمان ما شاهد نبودیم که نظارت قوی وجود داشته باشد. از طرف دیگر حمایت از تولید وجود نداشت که تولیدکننده هم به این نتیجه برسد که نباید تمام افزایش قیمت حاملهاي انرژی را از مصرف کننده بگیرد. تولیدکننده همه این افزایش را روی قیمت تمام شده محصول محاسبه ميکرد و مردم هم بخاطر نگرانی از آینده خرید ميکردند که در نتیجه قیمتها بالا رفت.
به نظر شما برنامههاي دولت جدید در راستای حمایت از تولید است؟
برنامه دولت همین است که درآمد ناشی از افزایش حاملهاي انرژی را به بخش تولید تزریق کند. به نظر ميرسد با اراده ای که دولت از خود نشان داده است و همچنین امیدی که در مردم وجود دارد، این اتفاق رخ دهد. البته باید کمی صبر کرد و ارزیابی این موضوع را برای سال آینده بگذاریم. یک موضوع دیگر که باید به آن توجه شود موضوع مذاکرات هسته ای است که باید به نتیجه برسد و نتیجه اش را بر قیمت ارز ببینیم. از طرف دیگر دولت هم باید در بحث تخصیص یارانهها به اقشار ضعیف جامعه با جدیت عمل کند. مجموع این عوامل منجر به موفقیت دولت در اجرای فاز دوم یارانهها ميشود.
پس در نهایت ما شاهد تورم خواهیم بود اما دولت ميتواند با راهکارهایی این تورم را کنترل کند؟
ببینید یکی از موضوعاتی که بد جا افتاده و من همه جا هم این موضوع را ميشنوم این است که هدفمندی یارانهها تورم ایجاد ميکند. این اشتباه است. هدفمندی یارانهها اتفاقا افزایش رفاه است و برای کسی که نیازمند است رفاه ایجاد ميکند. کسی هم که به یارانه احتیاج ندارد تاثیر چندانی افزایش قیمت حاملها بر سطح رفاهش ندارد. ما در هدفمندی افزایش رفاه را دنبال ميکنیم. اما آن بخش حذف یارانه انرژی و افزایش قیمت حاملهاي انرژی و انتقال آن به تولید که در نهایت قیمتها را بالا ميبرد، تورم ایجاد ميکند. بهتر است بگویم هدفمندی افزایش رفاه است اما کاهش یارانه پرداختی به حاملهاي انرژی ایجاد تورم ميکند. مشکل این است که همه ميگویند فاز دوم هدفمندی منجر به تورم ميشود که این موضوع اساسا درست نیست چون خود هدفمندی اصلا به دنبال این هدف نیست بلکه هدفش رساندن یارانهها به دست افراد نیازمند است. حالا ممکن است این پول به دست نیازمندان نرسد. بنابراین شناسایی افراد نیازمند در اینجا بسیار اهمیت پیدا ميکند. پس در اینجا بحث انصراف افرادی که به یارانه نیاز ندارند و همچنین راستی آزمایی درآمد خانوارها خیلی اهمیت پیدا ميکند تا ما بتوانیم یارانه را برای افزایش رفاه به کار ببریم.
سئوال من این است که آیا ميتوان گفت افزایش قیمت حاملهاي انرژی برای یک بازه زمانی شش ماهه یا یک ساله منجر به تورم ميشود اما پس از آن و وقتی که این یارانه به بخش تولید رفت، شاهد رونق تولید و دوباره کاهش قیمتها خواهیم بود؟ یا اساسا تعیین کردن زمان بندی برای این موضوع کار درستی نیست؟
فرض کنید قیمت بنزین یا حاملهاي انرژی دوبرابر شود. خوب این افزایش یک بار صورت گرفته و تولیدکننده هم قیمتها را افزایش داده، او هم برای یک بار این کار را کرده است. قرار نیست که تبعات افزایش قیمت حاملهاي انرژی مثل آبشار به دورههاي بعد هم منتقل شود چون دوره بعد که ما دوباره قیمت حاملهاي انرژی را افزایش نداده ایم. مثلا در فاز سه و چهار دیگر نباید شاهد تورم باشیم. افزایش قیمت حاملهاي انرژی یک بار در فاز دو اتفاق افتاده و ممکن است ظرف یک یا دو هفته قیمت عمومی کالاها افزایش پیدا کند زیرا تولیدکننده این افزایش قیمت را روی قیمت تمام شده کشیده است. به عقیده من اگر این افزایش صورت بگیرد در دورههاي بعدی قیمتها کاهشی خواهد بود یعنی قیمت کالاها با توجه به اینکه تولیدکننده قیمت را افزایش داده و قیمت تمام شده را از مشتری ميگیرد، در شرایطی که حمایت از تولید صورت ميگیرد به فکر بهبود ميافتد و پولی که بابت آزاد شدن یارانهها به سمت تولیدکننده ميرود از آن برای بهبود شیوه تولید و تکنولوژی بهتر استفاده ميکند. بنابراین در نهایت قیمتها کاهشی خواهد بود. پس تبعات این موضوع اتفاقا مثبت است ولی برای چند هفته ای که فرصتی برای عکس العمل نیست و تولید نتوانسته هنوز بهبودش را پیاده کند، قیمتها افزایشی است.
دولت هم نباید این موضوع را به نوعی بپذیرد که ما اگر هدفمندی را اجرا کنیم هر سال شاهد تورم 25درصدی هستیم. به همین دلیل بعضیها معتقدند که ما باید یک بار برای همیشه قیمتها را واقعی ميکردیم که تکلیف قیمت حاملهاي انرژی روشن شود چون با اجرای چهار فاز دولت اصلا فرصت برنامه ریزی پیدا نمی کند. به همین خاطر است که ميگویم قیمتها ابتدا افزایشی و سپس کاهشی خواهد بود. اگر این اتفاق نیافتد و قیمتها همچنان افزایشی بماند، مثل آن چه در دولت قبل اتفاق افتاد، این یعنی نظارت دولت ضعیف بوده است و تولیدکنندهها در این شرایط فرصتی پیدا کرده اند تا به بهانه هدفمندی مستمرا بر قیمتها اضافه کنند.
میراث دولت قبلی برای دولت یازدهم رشد اقتصادی منفی بود. حالا نگرانی برخی از کارشناسان این است که اجرای فاز دوم هدفمندی باعث بدتر شدن رشد اقتصادی شود. کاهش رشد اقتصادی را در چه شرایطی ميتوان نتیجه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها دانست؟
این موضوع هم مثل همان بحث تورم است. ببینید ما بخاطر سیاستهاي دولت سابق رشد منفی 6درصد را تجربه کردیم. حالا چه اتفاقی افتاده است که باید این رشد کمتر شود. این را هم بدانیم که اقداماتی در زمینه بالا بردن نرخ رشد اتفاق افتاده است. برای مثلا هم بخشی از تحریمها برداشته شده و هم منابع ارزی آزاد شده است و ما انتظار داریم رشد مثبت شود.
با همه این توضیحات بین شهروندان این جوی نگرانی از افزایش قیمتها به وجود آمده است.
اولا مردم باید به این نکته توجه داشته باشند که حتی اگر دولت یارانه را پرداخت نمی کرد، پرداخت یارانه غیرمنطقی به مصرف کننده و نشان دادن قیمت پایین به مردم باید یک روزی متوقف ميشود. متاسفانه دولت قبل نتوانست به مردم نشان دهد که این یارانه ای که از روی قیمت حاملهاي انرژی کم شد در کجا هزینه شد؟ بیمه همگانی، وضعیت معیشت و کاهش قیمت کالاهای اساسی اتفاقی بود که باید ميافتاد و نیافتاد. الان هم این دولت با توجه به تحریمها شاید نتواند در کوتاه مدت به تثبیت اقتصاد بپردازد ولی بیمه همگانی و بهبود وضعیت معیشت مردم اتفاقی است که با هدفمندی یارانهها باید منتظر آن باشیم.