گروه فرهنگی بهارنیوز: خبرهای جهان را که میشنوی باورت نمی شود که بشر در قرن 21زندگی میکند و پیشرفت هایش به جایی رسیده است که فضا را هم در سیطره خود دارد. اما افسوس که در کنار این همه پیشرفت هنوزهستند وحوشی مانند داعش که به راحتی سر از تن هم نوع خود جدا میکنند و در کنار تمام ابراز انزجارها یک سوال را در عمق ذهن انسان ایجاد میکنند که این انسان نما ها با چه طرز فکری تربیت یافته اند که اینگونه آسان، انسان سر میبرند. بربریت امروز این عده، نتیجه تربیت و انتقال افکار مسموم به ذهن های آنها بوده است. نمونه های این افکار مسموم در اطراف ما کم نیستند از این روست که باید فکری کرد تا دیر نشده.
هنر و به ویژه تئاتر شاید در این بحران خشونت بتواند تکیه گاهی باشد که با نشان دادن زشتی های جنگ، صلح و دوستی را بهتر بفهماند. فهم زیبا بودن صلح آنهم برای نسل آینده بشر اهمیتی فوق تصور دارد. اینکه تئاتر وبه ویژه تئاتر کودک در ایران چندان جدی گرفته نمی شود موضوع جدیدی نیست اما هستند کسانی که دغدغهای فراتر از روزمرگی شان دارند و بی ادعاو با امکانات محدود سعی دارند مفاهیم نامحدودی را یاد آوری کنند. رامین کهن و گروه نمایشی او از جمله این افراد هستند.
رامین کهن نویسنده و کارگردان تئاتر و نمایش عروسکی و دانشآموخته دانشکده سینما و تئاتر و عضو هیئت مدیره خانه عروسکی است و در راه اعتلای فرهنگ صلح فعالیت میکند. آموزش و اخذ دیپلم طراحی و ساخت عروسک های نمایشی از کالج معتبر شارلویل مزیر فرانسه، و اجراهای مختلف در کشورهای اتریش، فرانسه، روسیه، به او این امکان را داده است که بتواند صلح و دوستی را که پیام اکثر کارهای تئاتری اوست به گوش صاحبان اندیشه برساند و از این راه مورد تقدیر قرار گیرد. نمایش تیستوی سبز انگشتی که با مضمون تقبیح جنگ که این روزها در تالار هنر روی پرده میرود، بهانهای بود تا با این کارگردان گفتگویی داشته باشیم.
با توجه به اینکه بیشتر کارهای شما در حوزه تئاتر درباره صلح بوده است درباره این انتخابدر حوزه کاری خود توضیح دهید؟ خاور میانه و احساس خطر....تا جایی که من به یاد دارم از بدو تولدم که خودمان درگیر جنگ تحمیلی با عراق بودیم و تا همین لحظه همیشه در منطقه ستیز و جنگ حضور داشته است. در نگاهی کلی این روزها بیشتر از همیشه برنامه های شبکه های تلویزیونی، روزنامه ها، سایت ها و... به اخبار جنگ اختصاص دارد. غزه، عراق، سوریه، اکراین، الجزایر و مناطق دیگر در اقسا نقاط جهان به نوعی درگیر جنگ و تروریسماند. درگیر خشونت اند. این حجم عظیم اخبارجنگ و خونریزی همهی ما را وحشت زده میکند. خب هنر انعکاس هر آن چیزی است که هنرمند از اطراف خود درک و دریافت میکند و از صافی ذهن خلاق و پویای خودش عبور میدهد و در ناخود آگاه با احساسات خودش در میآمیزد. و برآیند آن را به مخاطبش ارائه میدهد. جدا از دغدغه های شخصی خودم به عنوان فعال هنری و فرهنگی، فکر میکنم تئاتر باید مسئول باشد و هنرمند مسئولانه به مشکلات و مسائلی که جامعه را تهدید میکند واکنش نشان بدهد. شاید نتواند راهکاری برای حل بحران بدهد اما قطعاً قادر است هشدار بدهد. قادر است بیدار کند. در قدم بعدی مخاطب را ترغیب کند که به مبارزه با این تهدیدهای شوم برود.
به نظر شما اموزش از طریق تئاتر برای کودکان آن هم آموزش مفاهیم عمیقی چون صلح تا چه حد میتواند آینده خوبی را برای ایران و جهان رقم زند؟ببینید متاسفانه من و همکارانم کمی در این زمینه اغماض کردیم.مخاطب خودمان را دست کم گرفتیم.سطحی نگاه کرده ایم. در حوزهی تئاتر کودک و نوجوان همیشه فقط خنداندیم و یا به اصطلاح رقصاندیم و دست زدن های با موسیقی را از کودکان طلب کردیم. چند سوال از خودمان بپرسیم: چرا فکر میکنیم کودکان نمی توانند با مفاهیم عمیق روبرو شوند ؟ شاید ذهن و منطق کودک قادر به درک همهی ابعاد مفاهیم عمیق نباشد اما آیا احساس و تخیل کودکانهی او برای مواجهه با ابعاد کوچکتری از مفاهیم کافی نیست؟ ناخودآگاه کودکانمان را نادیده نگرفتیم؟ حتی اگر امروز او را از این مفاهیم دور نگه داریم آیا در آیندهای نه چندان دور او با این مفاهیم مواجه نمیشود؟
همیشه وقتی خواستیم آموزش بدهیم. آموزشی از سر اجباربوده یا به عبارتی به کودکان فقط دیکته کردیم. اگر میخواهیم چیزی را در راستای آموزش به کودکان پیشنهاد دهیم و یا مثلا او را از چیزی منع کنیم اصلا از قوهی اندیشه و استدلال او بهره نگرفته ایم. این دیداکتیسم محض امروز ما برای کودکان در آینده افرادی را تحویل جامعه میدهد که قدرت انتخاب ، استدلال و تحلیل ندارند.نمی دانند چرا یک چیز خوب است و چرا چیز دیگری بد. کودکان پرسشگرند و تشنه دانستن و یادگیری. اما آموزش مستقیم آغشته به شعار همان چیزی است که میتواند این روحیه و انگیزه را از او سلب کند.یا او را فقط مصرف کننده یا بی اراده بار آورد.
تئاتر ما قصهای از جنگ دارد. جنگ همان چیزی است که من و شما به عنوان یک بزرگتر میدانیم بد است و میخواهیم به کودکان نشان بدهیم جنگ و خشونت چه آسیب هایی را به همراه دارد. در نمایش تیستوی سبز انگشتی شخصیت اصلی مان کودکی است به نام تیستو . او در نمایش با جنگ مواجه میشود و آثار مخربش. کودکان با تیستویی که در نمایش همسن و سال خودشان است همذات پنداری میکنند.از دریچهی نگاه کودکانهی خود با تیستو همراه میشوند.در انتها قدرت جادویی تیستو باعث جلوگیری از فاجعهی عظیمی در خلال جنگ میشود. صلح میشود بدون اینکه حتی یکبار در نمایش به طور مستقیم از صلح حرفی بزنیم یا حتی واژهی صلح را بکار ببریم. بچه ها میبینند و مواجه میشوند. باید مفهوم این جمله را در کودکان نهادینه کنیم که " زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند"
این همان روشی است که فکر میکنم با آن میتوانیم مفاهیم عمیق را برای کودکان مطرح کنیم. مثالی از یکی از اجراهایمان میزنم . تا با نتیجهی مطرح کردن مفاهیمی چون صلح برای کودکان مواجه شوید: شبی بعد از اجرای نمایش کودکی 4-5 ساله که هنوز نوشتن نمی دانست برای ما در دفتر انتقادات و پیشنهادات نقاشی یک کبوتر را کشید. کبوتری که همه میدانیم نشان صلح است. آیا این درک و قدرت تحلیل و استدلال کودکان را برایمان روشن نمی سازد؟
باتوجه به سابقه فعالیت در کشورهای اروپایی تفاوت نوع نگاه و میزان توجه به تاتر در این کشورها و ایران را چگونه مقایسه میکنید؟جدیت دست اندرکاران تئاتر و مسئولین در کارشان همیشه اولین چیزی بود که مرا به مقایسه با خودمان وا میداشت. و نیز حمایت هایی که شاید دولت های ما ،در حوزهی تئاتر هیچ وقت از ما نکردند و متاسفانه بعید است که بکنند.
در هفته های اخیر خانهای تحت عنوان خانه عروسک راه اندازی شده است با توجه به اینکه شما از اعضا هیت مدیره آن هستید چه اهداف و چشم اندازای را برای این خانه در نظر گرفته اید؟این خانه با مدیریت خانم مرضیه برومند، با توجه به تاکید ایشان برای ایجاد موقعیت و فضا برای فعالیت همهی خانوادهی تئاتر عروسکی شکل گرفته است. این هدف بسیار ارزشمند است. ایشان بارها و بارها تاکید بر روی این نکته کرده اند که این خانه هدفش این این است که تئاتر عروسکی روزی به شکل حرفه و شغل درآید. البته این تنها هدف خانهی عروسک نیست بالا بردن سطح علمی و کیفی تئاتر عروسکی نیز هست. هیئت مدیره از دو طیف جوان ها و پیشکسوتان این عرصه شکل گرفته است و من بعنوان یکی از جوان های این گروه بسیار خوشحال هستم از این که بین ما نسل جوان تر و نسل های قبلی و با تجربه شکلی از همکاری و گفت و گو شکل گرفته است.
در مورد نمایش تیستوی سبز انگشتی و اینکه چه اتفاقی افتاد که سراغ این داستان رفتید توضیح دهید؟تیستوی سبز انگشتی نوشتهی موریس دروئون با ترجمهی لیلی گلستان، کتابی است که نسل های قبلی بیشتر آن را خوانده اند. این اثر روحیهی خودباوری را بین کودکان ترویج میدهد، و به آنان نوید میدهد که دارای اراده و اندیشه برای تغییر پیرامون خود هستند. این دلیلی بود که مارا بر آن داشت تا دست به اقتباسی از این داستان برای تئاتر کودک و نوجوان بزنیم. و امیدوار باشیم به رویش جوانه های صلح و دوستی در جهان و تحقق این بیت زیبای سعدی که:
ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای/صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست