گروه سیاسی-رسانهها: احمد پورنجاتي، عضو شوراي مشورتي اصلاحطلبان و رييس كميسيون فرهنگي مجلس ششم از جمله اصلاح طلباني است كه معتقدند بايد به گونه اي عمل كرد تا در برابر هر حركت رقيب و رخداد هر حادثه سياسي پيش بيني شده و پيش بيني نشده، راه حل هاي جايگزيني هم وجود داشته باشد. او در گفتگو با روزنامه اعتماد شكل گيري مجلسي با اقليت قدرتمند اصلاح طلب را كف مطالبات اين جريان سياسي مي داند.
آقاي دكتر، شما در اظهاراتتان همواره بر جامعهمحور بودن جريان اصلاحات در چند سال گذشته تاكيد داشتيد كه با وجود ظرفيتهاي كم اما نتيجه مطلوبي از انتخابات ٩٢ گرفت. اگر جريان اصلاحات بخواهد قدرتمحور عمل كند نقطه ايدهآل اين جريان براي مجلس دهم كسب اكثريت كرسيهاي مجلس است يا رسيدن به فراكسيون اقليت مقتدر؟
بايد توجه كرد كه يك استراتژي درست واجد يك رويكرد چندگزينهاي است، حتي در مقياس رفتارهاي فردي معمولا افراد وقتي بخواهند براي رسيدن به موضوعي تلاش بكنند هدف حداكثر و حداقل تعريف ميكنند. وقتي نميشود به همه هدف رسيد همه آن را رها نميكنيم. پيش از انتخابات ٩٢ گرچه اساس جريان اصلاحات بر جامعهمحوري، فراهم كردن فضاي حضور اجتماعي و تاثيرگذاري بر روند بود اصلاحطلبان در آغاز گمانهزني خودشان را براي معرفي گزينه رياستجمهوري و كانديداي اختصاصي و بعد كانديداهاي غير اختصاصي اما حمايتشده داشتند، نهايتا چند گزينهاي رفتار كردند و به شرايطي رسيدند كه بايد اصل فعاليت سياسي اجتماعي را مد نظر قرار ميدادند بنابراين آنچه اتفاق افتاد نه از سر ناگزيري بلكه از سر ابتكار عمل بود. بنابراين تشكيل فراكسيون اقليت قدرتمند در مجلس حداقل خواست اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان بايد به گونهاي برنامهريزي كنند كه اكثريت قاطع مجلس آينده از عناصر مستقل به مفهوم آگاه به شرايط كشور، معتدل و وفادار به مشي انتخاب شدهاي كه مردم در انتخابات ٩٢ نشان دادند البته نه لزوما همراهي با دولت تشكيل شود. اين افراد ممكن است با برچسب اصولگرا، مستقل يا اصلاحطلب وارد مجلس شوند. در چنين مجلسي يك هدف حداكثري براي اصلاحطلبان وجود دارد كه عناصر اصلاحطلب واقعي با تعداد پرشمار حضور داشته باشند.
پس بايد اصلاحطلبان گزينههاي آلترناتيوي در شرايطي كه با فقدان ابزارهاي لازم روبهرو است داشته باشند، اين گزينههاي آلترناتيو با توجه به همه محدوديتها چيست؟
قبل از اينكه بگويم اين گزينهها چيست به اتفاقي كه افتاده است اشاره ميكنم. در آستانه انتخابات ٨٨ كه به هر حال بهطور نسبي همه تشكلهاي رسمي و نام و نشاندار فعال بودند و حتي كمپينهاي مختلف موسمي در آستانه انتخابات شكل گرفتند و فعاليت كردند گرچه در همان شرايط هم بدون مزاحمت نبود اما به هر حال شرايط متناسب با هدف آن انتخاباتي بود كه قرار بود در ابتدا رقابتي باشد. اين شرايط را با شرايط بعد از حوادث ٨٨ و مشكلات و محدوديتهايي كه به وجود آمد، مقايسه كنيد. چه اتفاقي افتاد كه انسجام تشكيلاتي و از آن مهمتر انديشگي جريان اصلاحطلبي نه تنها تضعيف نشد بلكه تعميق يافت و به بلوغ و رشد فكري رسيد كه حتي برخي كاستيهايي كه در گذشته بود رفع شد؟ حتما از ظرفيتهاي جديدي استفاده شده است. اين ظرفيتها در روند فعاليت خلق ميشوند. براي نمونه ظرفيتي به ظاهر غير سياسي مثلا در قالب يك فعاليت فرهنگي يا اجتماعي داوطلبانه يا خيريه به شكلي كه در همه جاي دنيا مرسوم است در عين انجام فعاليت موثر و مفيد اجتماعي توانست راهي به سوي جامعه پيدا كند.
اين ظرفيتها فقط موكول به چند روزنامه و رسانه نيست. مطالبه اين ظرفيتهاي رسمي به جاي خود اما بايد نوعي بازگشت سازمانيافته به سوي جامعه اتفاق بيفتد. ممكن است در مسير با بيمهريها هم مواجه شويم اما به هر حال هيچ فعاليتي بدون هزينه نيست. همين روندي كه بعد از هشت سال به انتخابات ٩٢ رسيديم نتيجه استفاده از همين گزينههاي آلترناتيو بود كه شايد چندان رنگ سياسي هم نداشت. يكي از مهمترين مسائلي كه بايد به آن توجه كرد و بدون لاپوشاني آن را ديد اين است كه جريان اصلاحطلبي وفادار به چارچوبها و ساختارهاي نظام براي ظرفيتسازي تازه بايد بر توهم و هراسي كه از جريان اصلاحطلب در بخشهاي موجه نظام وجود دارد برنامه داشته باشد. هرگز نبايد به جريان افراطي باج دهد و نبايد در ميدان آنها بازي كند. اصلاحطلبان نبايد ايجاد سوءتفاهم كنند كه اين برداشت صورت گيرد كه اصلاحطلبان براي رسيدن به قدرت از مواضع اصولي خود حاضر به تنازل يا به نوعي توبه سياسي هستند.
مدتي پيش امير محبيان در تحليل شرايط سياسي اصلاحطلبان گفت كه اصلاحطلبان از يك سوژه سياسي تبديل به سوژه امنيتي شدهاند شما چقدر به اين تحليل اعتقاد داريد؟
برداشت من اين است كه اصلاحطلبان امروز سوژه امنيتي نظام نيستند. ممكن است در يك دورهاي و با يكپارچهسازي و يكدست كردن فضاي بعد از انتخابات ٨٨ چنين برداشتي وجود داشته اما اين نگاه در حال حاضر به اصلاحطلبان وجود ندارد. آن نگاه در برخي نهادهاي امنيتي شكل گرفته بود اما به گواهي مجموعه واقعيتهايي كه ميبينيم ديگر چنين نگاهي به اصلاحطلبان نيست. من نميخواهم نام ببرم اما بسياري از اصلاحطلبان كه از اعضاي شوراي مركزي يك حزب و تشكل نام و نشاندار بودهاند امروز بدون اينكه كسي از جناح رقيب در مورد آنها حرفي بزند در مسووليتهاي مهم مشورتي و كارشناسي قرار گرفتهاند. همين امر نشان ميدهد كه اسم مستعار سوژه امنيتي كملطفي افرادي است كه امروز اين تحليل را دارند و حتي بسياري از ارتودكسهاي اصولگرا ديگر به اين موضوع اعتقاد ندارند. براي مثال در اظهارنظر افرادي مثل آقاي حبيبي يا باهنر اين را ميبينيم كه اظهارنظرهايشان درباره اصلاحطلبان با افراطيها تفاوت دارد.