دریافت لینک صفحه با کد QR
دلواپسان هم باید آزادانه حرفشان را بزنند
دلایل شکلگیری داعشیسم در جهان
6 اسفند 1393 ساعت 17:01
آنهایی که مدعی هستند ظریف امتیاز میدهد دقیقا بگویند او چه امتیازی میدهد؟ دولت یازدهم به دنبال حل مشکلاتی است که در اثر سیاستهای غلط دولت احمدینژاد برای کشور ایجاد شد؛ از جمله تحریم و تنزل موقعیت بینالمللی ایران.
گروه سیاسی: «سیدمحمد صدر» دیپلمات باسابقه ایرانی و مشاور رئیس دولت اصلاحات، حالا مشاور ارشد مردی است که در خط مقدم مذاکرات سخت و پیچیده ایران با 1+5 ایستاده است. صدر برادرزاده امام موسی صدر است و در زمان روی کار بودن دولت شهید رجایی وارد وزارت امور خارجه شده است. خبرگزاری آنا به سراغش رفته تا به ریشهیابی تحولات منتطقه بپردازد. از دلایل شکلگیری داعشیسم در جهان سخن گفت و بر لزوم هوشیاری مسئولان جمهوری اسلامی در این زمینه تأکید کرد. صدر معتقد است که جمهوری اسلامی باید نقش اهل سنت را در قدرت بیش از این که هست ببیند.
ارزیابی شما از ناامنیهای کنونی منطقه و گسترش خطر گروههای تکفیری چیست؟ به نظر شما علتهای تاریخی این ناامنی و شکلگیری این پدیده را کجا میتوان یافت؟
منطقه خاورمیانه سالها و شاید دهها سال است که مورد توجه است و حداقل از سال 1948 که رژیم صهیونیستی با توطئههای انگلستان و قطعنامههای سازمان ملل پدید آمد، ناامنی وارد منطقه شد. از آنجا که تشکیل این دولت، نامشروع و تحمیلی بود؛ بحران را وارد منطقه کرد. بنابراین ریشه حوادث و ناامنیها در منطقه از آنجا شروع شد. تا پیش از آن، منطقه با بحران جدی به این شکل که نزدیک به نیم قرن تمام دنیا را درگیر کند؛ روبهرو نبود.
پس از تأسیس دولت اسرائیل چند جنگ مهم بین اعراب و رژیم صهیونیستی درگرفت که متأسفانه اعراب در آن شکست خوردند و همین نتیجه، زمینه تحقیر آنان را فراهم کرد. این نکتهایست که سیاستمداران به آن کمتوجه هستند؛ چون تحقیر یک ملت، موجب بیهویتی آن ملت میشود و این بیهویتی بسیار خطرناک است. این تحقیر باعث شد که ملت عرب ضد رژیم صهیونیستی و ضدحامی اصلی آن، کینهای عمیق پیدا کنند و این در حالی بود رهبران این کشورها در مقابل ملت خود و در کنار غرب و رژیم صهیونیستی قرار گرفتند. عقلانیت بر تروریسم و افراطیگری حاکم نیست؛ به همین دلیل، هر لحظه میتواند به سمت و سویی گرایش پیدا کند. اگر عدهای یک جریان افراطی را ایجاد کنند، دیگر نمیتوانند به آن دستور دهند
این بحران 50 ساله و تحقیر ملت عرب از سوی رژیم صهیونیستی آن قدر تأثیرگذار بود که روشنفکران عرب هم تحت تأثیر آن قرار گرفتند. یکی از تفکرات آنها این بود که هرکسی تیری به سوی رژیم صهیونیستی پرتاب کند و حرکتی علیه آن انجام دهد، ارزشمند است؛ حتی اگر مثل صدام باشد که در زمره دیکتاتورترین رهبران سیاسی اعراب بود. زمانی صدام دو موشک به رژیم صهیونیستی پرتاب کرد و تحت تأثیر این اقدام، هنوز بخشی از روشنفکران عرب از او دفاع میکنند.
این وضع ادامه داشت تا اینکه این ملت تحقیرشده خود را بازسازی کرد و در این فرایند متوجه ابعاد انسانی فراموش شده یعنی آزادی و حقوق انسانی شد. این بازآگاهی و خودآگاهی منجر به شکلگیری بهارعربی یا بیداری مسلمانان شد که هدف آن، مبارزه علیه دیکتاتوری بود. در مرحله اول آن، دیکتاتوری به نام زینالعابدین بن علی در تونس و بعد دیکتاتوری به نام حسنی مبارک ساقط شد. در مرحله دوم و به مرور زمان، قذافی در لیبی و بعد از آن علی عبدالله صالح در یمن از قدرت برکنار شدند.
اعتراضات سیاسی به سوریه هم رسید، اما در سوریه به مرور زمان، آن مبارزه مسالمتآمیز به اقدامات خشونتآمیز و تروریستی تبدیل شد. در این مرحله، دولتهای عربی و برخی دیگر از کشورها، تروریستها را تقویت کردند. آنها فکر میکردند که اگر تروریستها تقویت شوند، بشار اسد سقوط میکند اما نمیدانستند که داستان القاعده و طالبان تکرار خواهد شد. داعش را در همین فرایند برای از بین بردن بشار اسد و حکومت جدید عراق ایجاد کردند؛ در حالی که داعش نه تنها دامنگیر پدیدآوردنگان خود، بلکه به بلایی برای کل جهان تبدیل شد.
چنین شد که اکنون خاورمیانه با پدیده داعش که یک پدیده تروریستی است و متأسفانه ادعای مسلمان بودن میکند و قرآن میخواند، مواجه شده که امنیت کل منطقه و جهان را به خطر انداخته است. در چنین فضایی، نظام جمهوری اسلامی و دولت آقای روحانی، با شناخت دقیقی که داشت از ابتدا نسبت به پیامد تقویت تروریسم هشدار داد. عقلانیت بر تروریسم و افراطیگری حاکم نیست؛ به همین دلیل، هر لحظه میتواند به سمت و سویی گرایش پیدا کند. اگر عدهای یک جریان افراطی را ایجاد کنند، دیگر نمیتوانند به آن دستور دهند؛ چون ممکن است این جریان تروریستی، ناگهان در مقابل گروهی که آن را به وجود آورده است، قرار گیرد؛ آنچنان که القاعده و داعش در همین راستا حرکت کردند.
این تهدیدات چقدر برای مرزهای ما جدی است؟
خوشبختانه به لطف خدا، جمهوری اسلامی ایران از خطر داعش مصون است. یکی از مهمترین دلایلی که ایران از خطر داعش مصون است، این نکته است که جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری داعش، نقشی نداشته است. من این نکته را که داعش به عنوان یک گروه تروریستی میتواند در صورت هر گونه اشتباه، علاوه بر کشورهای دیگر، ایران را نیز درگیر کند، نفی نمیکنم؛ اما اکنون در وضعی نیستیم که این اتفاق شکل بگیرد. بهرهمندی ایران از عقلانیت و قدرت، از جمله عواملی است که سبب میشود داعش ایران را تهدید نکند.
قطعا ما باید اقداماتی انجام دهیم تا زمینه نفوذ داعش فراهم نشود. نیروها و اعضای داعش زیاد نیستند؛ از این رو باید تلاش کرد تا این گروه پایگاه مردمی نداشته باشد و ما باید سعی کنیم گروه داعش در ایران پایگاه مردمی کسب نکند. باید برخی حفرهها را پر کرد و برای دستیابی به این هدف، باید مشارکت اهل سنت در قدرت افزایش پیدا کند. همانطور که در پارلمان نماینده سنی داریم، میتوان استانهای سنینشین را به وسیله استانداران سنی اراده کرد.
کشورهای غربی نیز با آنکه از مرکز اصلی فعالیتهای داعش کیلومترها فاصله دارند، اکنون خطر آنان را بیش از هر زمانی به خود نزدیک احساس میکنند؛ علت بهوجود آمدن این وضع چیست؟
در کشورهای اروپایی مثل انگلستان، فرانسه و آلمان، اقلیت مسلمان زندگی میکنند که این اقلیت، آن عقده تاریخی مربوط به تحقیر شدن از سوی رژیم صهیونیستی را در خود هنوز دارند. آنها همچنان شاهد جنایات رژیم صهیونیستی هستند که در یک جنگ از طریق بمباران هوایی 2200 فلسطینی را میکشد و شهر غزه را نابود میکند اما آمریکا و اروپا با از آن حمایت میکنند. رفتار غربیها به این معناست که شعار حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین شعارهای انسانی وقتی به رژیم صهیونیستی میرسد با بنبست مواجه میشود و مسلمانان با استناد به این نکته، شعار حقوق بشر غرب را دروغین میدانند. همچنین طبق آمارها، 75 درصد از مردم کشورهای اسلامی، ضدآمریکایی هستند و این به جز جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت آمریکا و اروپا دلیلی ندارد. مسلمانان ساکن غرب که بیشتر از اهل تسنن هستند نیز نه تنها احساس میکنند که از شهروند درجه دوم هم پایینتر قرار دارند، آشکارا شاهد اهانت به دینشان و به سخره گرفته شدن آن هستند و این فراهمکننده زمینه جذب در نیرویی است که همیشه خود را ضد این وضع و مدافع حقوق مسلمانان معرفی میکند.
به نظر شما برای دور ماندن از خطر افراطگرایی، دستگاه سیاست خارجی کشور درباره همسایگان چه سیاستی را باید اتخاذ کند؟
روابط خارجی برای هر دولتی در هر شرایطی از اهمیت زیادی برخوردار است و رابطه با همسایگان نیز اهمیت ویژهای دارد. چون همسایه، هم میتواند مشکلاتی برای یک کشور ایجاد کند و هم میتواند مشکلات آن کشور را حل کند. کشور همسایه اگر دوست باشد همکار خوبی در زمینههای علمی، اقتصادی و تکنولوژیک است و اگر دشمن باشد، در درجه اول در مرزهای آن کشور میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. همچنین همسایگان میتوانند با ایجاد اخلال یا تقویت تروریسم زمینه ناامنی را در کشور همجوار فراهم کنند؛ بنابراین در سیاست خارجی برقراری ارتباط با همسایه از اولویت زیادی برخوردار است؛ به نحوی که ارتباط با دیگر کشورها در مراحل بعدی قرار میگیرد. تجربه من که در این سی و چند سال در سیاست خارجی بودم، میگوید همسایگان بسیار مهم هستند و باید به عنوان اولویت در سیاست خارجی در نظر گرفته شوند. درباره همسایگان کشورمان باید گفت که عراق یکی از متحدان خوب ایران در زمینههای مختلف بهشمار میرود و ارتباط خوبی بین این کشور و ایران برقرار است.
درباره ترکیه نیز هرچند اختلاف سلیقههایی با تهران دارد، همیشه تأکید کردهام که به هیچ وجه نباید ارتباط با ترکیه را به مسائل سوریه پیوند بزنیم. ارتباط با ترکیه به عنوان یکی از همسایگان ما در اولویت است. همانطوری که میدانید در دوره تحریم، ترکیه کمکهای زیادی به ایران کرد. در کنار این، ترکیه و عربستان اشتباهی درباره سوریه و سقوط دولت بشار اسد کردند. آنها تصور میکردند که دولت بشار اسد هم مثل دیگر کشورهای عربی به سرعت ساقط میشود؛ به همین دلیل جبهه جدی علیه آن تشکیل دادند در حالی که تحلیل آنها اشتباه بود.
ترکیه، عراق، افغانستان، ترکمنستان، عربستان و آذربایجان از همسایگان ما هستند که ما باید با آنها بهترین ارتباط را داشته باشیم و این استراتژی باید در سیاست خارجی ایران با جدیت دنبال شود. تجربه من که در این سی و چند سال در سیاست خارجی بودم، این نکته را ثابت میکند که همسایگان بسیار مهم هستند و باید به عنوان اولویت در سیاست خارجی در نظر گرفته شوند.
این روزها در دستگاه دیپلماسی گسترش روابط با عربستان مطرح است؛ اما در بیرون از دولت، مخالفتهای جدی و حتی کارشکنیهایی وجود دارد و تحول دیگر در این زمینه مرگ پادشاه عربستان است؛ بهبود رابطه تهران- ریاض چه تأثیری در منطقه دارد؟
بهبود روابط ایران و عربستان قطعاً به حل مسائل منطقه کمک میکند یعنی اگر روابط ایران و عربستان مثل زمان دولت اصلاحات شود قطعا کمکی به حل مشکلات منطقه خواهد کرد و حتی کشورهای دیگر هم به ما توصیه میکنند که روابط ایران و عربستان بهبود یابد. اگر روابط دو کشور بهتر شود طبیعتا درباره بحرانهای منطقه با هم بحث خواهند کرد و به تفاهماتی میرسند. این قطعا به نفع منطقه است و حتما در جهت منافع هر دو کشور و منطقه خواهد بود؛ به مقدمه نیاز دارد.
اگر عربستان و ایران با هم تفاهم داشته باشند، قطعا بر قیمت نفت نیز تأثیر میگذارد. زمان روی کار آمدن دولت اول آقای خاتمی که هنوز روابط ایران و عربستان خیلی خوب نبود قیمت نفت به شکهای 7 تا 8 دلار رسید اما به مرور زمان، بهبود روابط آثار زیادی داشت که یکی از آن همین افزایش قیمت نفت بود. بنابراین رابطه بین دو کشور بسیار مهم و تأثیرگذار و به نفع دو کشور و منطقه و به نفع حل بحرانهای منطقه است. اما باید در این زمینه اقدامات زیادی صورت گیرد. عربستان درباره عراق، سوریه، لبنان و یمن با ایران اختلاف نظر دارد و طبیعتا وقتی روابط دو کشور بهبود یابد در همه این زمینهها میتواند تأثیرگذار باشد و مشکلات منطقه را حل کند.
بر این مبنا توصیه شما به دستگاه دیپلماسی کشور چیست؟
اگر روابط ایران و عربستان مثل زمان دولت اصلاحات شود قطعا کمکی به حل مشکلات منطقه خواهد کرد و حتی کشورهای دیگر هم به ما توصیه میکنند که روابط بهبود یابد. توصیه من بیشتر باید به عربستان باشد. چون دستگاه دیپلماسی و جمهوری اسلامی ایران انصافا به صورت جدی به دنبال برقراری رابطه با عربستان بود. علتش هم این است که آقای روحانی در ابتدای کار ریاست جمهوری، یکی از کشورهایی را که به عنوان اولویت در سیاست خارجی دولت خود مطرح کرد، عربستان سعودی بود. متأسفانه عربستان سعودی آنطور که باید و شاید این پیام را نگرفت و من در مصاحبه دیگری هم گفتم که عربستان سعودی هنوز در حال و هوای دولت آقای احمدینژاد است. بر مبنای عملکرد هشت ساله احمدینژاد، رابطه این کشور با ایران کاهش پیدا کرد و خوب نبود در حالی که با روی کار آمدن دولت روحانی، تحولی در ایران صورت گرفته و استراتژی و اندیشههای دولت جدید با دولت قبل متفاوت است؛ اما عربستان چنان که باید و شاید این تحول را درک نکرده است.
به هر حال غیر از مواضع رسمی، یکسری پیامهای دیگر هم رد و بدل میشود؟
درست است؛ اما دولتها تصمیمگیر هستند. پیامهای دیگر همه غیررسمی است. هیچ مقام رسمیای در داخل موضعگیری آقای جنتی در نماز جمعه را مورد تأیید قرار نداد بلکه در خیلی از موارد انتقاد هم کردند و اصلا این بحث مطرح شد که نه تنها این موضع برای تریبون نمازجمعه مناسب نیست بلکه یک روحانی که در فضای انقلاب مویی سپید کرده و تجربیاتی دارد، نباید اینگونه سخن بگوید. این را باید گفت که روحانی در شیعه دارای یک ویژگیهایی است که همین ویژگیها باعث شده است هزار سال مرجع و پناه مردم باشد. وقتی نسبت به مرگ یک شخص دیگر آن هم رهبر یک کشور اظهار خوشحالی میشود، این با هیچ اصولی همخوانی ندارد.
ما دستورهایی از قرآن و اسلام داریم که حتی نباید نسبت به کفار و سران آنها بدگویی کرد؛ چون آنها هم به سران شما بدگویی خواهند کرد. گاهی متأسفانه دستورهای اسلام را به صراحت زیر پا میگذاریم. بنابراین بحث آقای جنتی اصلا بحثی نیست که مورد تأیید دولت و حتی رهبری باشد. رهبری در سخنرانی خود که فکر میکنم در اجلاس وحدت بود عنوان کردند که استراتژی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی برقراری ارتباط با کشورهای اسلامی است. قطعا عربستان هم کشور اسلامی است. وقتی کشوری میخواهد با کشور دیگری ارتباط برقرارکند، برای مرگ رهبر آن کشور اظهار خوشحالی نمیکند یا تبریک نمیگوید بنابراین این موضعگیری با اصول اسلامی و سیاسی هماهنگ نیست.
سؤال است که چطور میتوان با برقراری رابطه با عربستان که کشور همسایه و مسلمان است و بیتالله الحرام و مسجدالنبی در آن قرار دارد، مخالف بود یا نقش این کشور را در قیمت نفت، اقتصاد و امنیت منطقه نادیده گرفت؟ این گفتهها ضد نظریات امام(ره) است. امام(ره) پایهگذار وحدت اسلامی بود. امام دستور داد با اقداماتی مانند برپایی هفته وحدت اختلاف شیعه و سنی را که پایهگذار آن انگلیسیها بودند، از بین ببریم و پیام انقلاب هم در حوزه جهان اسلام همین است.
دیدگاه مخالف گسترش روابط ایران و عربستان چقدر میتواند تأثیرگذار باشد؟ آیا امکان کارشکنی در این زمینه وجود دارد؟
در تصمیمگیری دولت ایران اثری ندارد. البته دولت این اظهارات را کارشکنی تلقی نمیکند، چرا که اینکه بگوییم اینها کارشکنی است در واقع زمینه شکلگیری یک دیکتاتوری را فراهم کردهایم. مدیریت دیکتاتور میگوید مخالف من کارشکنی میکند و ضد نظام است. به نظر من باید بپذیریم این دیدگاهها هم هستند ولی نباید ملاک عمل باشند.
از آن سو، نیز درباره مخالفان سیاست خارجی دولت باید گفت که برخی آقایان گویا هنوز پیام انقلاب اسلامی را هم درک نکردهاند چه برسد به پیام 24 خرداد 92 را. رهبری در سخنرانی خود که فکر میکنم در اجلاس وحدت بود عنوان کردند که استراتژی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی برقراری ارتباط با کشورهای اسلامی است. قطعا عربستان هم کشور اسلامی است. وقتی کشوری میخواهد با کشور دیگری ارتباط برقرارکند، برای مرگ رهبر آن کشور اظهار خوشحالی میکند یا تبریک میگوید؟
چرا ما میگوییم انقلاب اسلامی؟ مگر اکثریت ایرانیان شیعه نبودند؟ مگر این انقلاب شیعی نبود؟ مگر رهبر این انقلاب یک مرجع تقلید شیعه نبود؟ چرا امام نگفت انقلاب شیعی ایران؟100 سال هم از انقلاب بگذرد، مبنای جمهوری اسلامی ایران، انقلاب اسلامی است. من خودم را انقلابی میدانم. ولی فکر میکنم باید شعارهای اصلی انقلاب را که صحیح هم هست، دنبال کنیم. آن گروهی که مخالف برقراری رابطه با عربستان هستند، شعارهای اصلی انقلاب و پیام وحدت امام(ره) را درک نکردهاند.
روی کار آمدن پادشان جدید در عربستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
این وضع قطعا فرصت جدیدی برای برقراری رابطه ایجاد میکند. چون پادشاه تغییر کرده و پاشاه جدید، تعداد زیادی از مقامات این کشور را تغییر داده که خیلی از این تغییرات معناداراست. همچنین حضور دکتر ظریف در مراسم ترحیم ملک عبدالله اقدام خیلی خوبی بود. این یک مسئله انسانی است و زمانی که برادار مسلمان ما فوت کند باید به او تسلیت بگوییم و این کار هم انجام شد. به نظر من این اتفاق میتواند زمینهساز برقراری روابط در آینده باشد. البته من امیدوارم تغییراتی در راهبردهای سیاست خارجی عربستان از جمله درباره ایران نیز صورت گیرد.
دولت روحانی در این مدت روی سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای بسیار سرمایهگذاری کرده است و این مذاکرات با تهدیدهایی از داخل و خارج مواجه است. امروز فشارهای داخلی روی دولت در این زمینه خیلی زیاد است. فکر میکنید سرنوشت مذاکرات، چه سرنوشتی را برای دولت رقم میزند؟
بنده به هیچوجه نگران فشارهای داخلی نیستم. چون اینها تأثیری در تصمیمگیری نهایی ندارد. ما طرفدار دموکراسی و آزادی هستیم همان طور که یکی از شعارهای دولت اصلاحات «زنده باد مخالف من» بود. اعتقاد دارم مخالفان دولت آقای روحانی حتی همان دلواپسان هم باید آزاد باشند و حرفشان را بزنند. اصلا دموکراسی یعنی همین که کسی که مخالف است و در قدرت نیست بتواند حرفش را بزند. این باعث نگرانی نیست چون فکر میکنم که این مخالفتها تأثیری در تصمیمگیریها ندارد. وزارت امور خارجه و دولت بر مبنای منافع ملی عمل میکند و به هر برنامهای که در جهت تأمین منافع ملی باشد، پایبند است. بنابراین آنها میتوانند حرفشان را بزنند و وزارت امور خارجه هم میتواند عمل خود را انجام دهد. دلواپسان هم باید آزاد باشند و حرفشان را بزنند. اصلا دموکراسی یعنی همین که کسی که مخالف است و در قدرت نیست بتواند حرفش را بزند
چنانچه مخالفتهای مردم با روندی که در دولت احمدینژاد بود، هیچ تأثیری نداشت. یک زمانی من تصمیمگیرنده هستم و شما مخالفی. شما مخالفت خود را ابراز میکنی و من هم تصمیمگیری میکنم؛ اما یک زمان شما مرا قانع میکنی که این تصمیم تو در جهت منافع ملی نیست، اینجا تأثیرگذاری وجود دارد.
شما فکر نمیکنید که دولت روحانی بیشتر تحت فشار قرار بگیرد؟
در اثر عملکرد احمدینژاد، 100 میلیارد پول بلوکه و تحریمها به ایران تحمیل شد و همچنین موقعیت ایران در عرصه بینالمللی نزول پیدا کرد. دولت آقای روحانی وارث چنین وضعی است. یکی از مسائلی که در وضع کنونی به آن توجهی نمیشود این است که چه کسی این بلاها را به سر مملکت آورد؟ چه کسی باعث شد شش قطعنامه علیه ایران در سازمان ملل تصویب شود؟ چه کسی باعث شد چهار قطعنامه تحریمی که تمام اقتصاد ما را بلوکه کرد، تصویب شود؟ این تحریمها در کنار آن مدیریت اقتصادی ضعیف و فسادهایی که حالا یکی یکی آشکار میشود، باعث شد مملکت به اینجا برسد. باید به این نکته توجه کرد. زمانی که ما برای مذاکرات با طرف مقابل روبهرو میشویم، دست طرف مقابل پر است چون 100 میلیارد دلار از پول ایران را بلوکه کرده است؛ به همین دلیل مذاکره دشوار است و تیم مذاکرهکننده واقعا کار سخت و وحشتناکی را دنبال میکند.
اینکه شما میگویید دلواپسان هم باید بتوانند آزادانه حرفشان را بزنند، میبینیم که امروز عملکرد ظریف را همینها زیر ذرهبین بردهاند و هر اقدام او را امتیازدادن تعبیر میکنند.
آنهایی که مدعی هستند ظریف امتیاز میدهد دقیقا بگویند او چه امتیازی میدهد؟ دولت یازدهم به دنبال حل مشکلاتی است که در اثر سیاستهای غلط دولت احمدینژاد برای کشور ایجاد شد؛ از جمله تحریم و تنزل موقعیت بینالمللی ایران. اصلا این سیاستهای نابجا بود که ایران را به اینجا رساند و دولت فعلی را مجبور کرد که برای پس گرفتن سرمایه مملکت بر سر میز مذاکرات بنشیند و پاسخگوی نقاط ضعفی باشد که ایجاد کردند. دلواپسان کتمان میکنند که ظریف برای پس گرفتن سرمایهای دور میز مذاکرات نشست که دولت آنها بر باد داده بود ولی نمیشود گفت که حرف نزنند. دولت باید راه خود را برود و در عین حال، افکار عمومی را تنویر کند.
مذاکرات را در این برهه چطور ارزیابی میکنید؟
مذاکرات یک پروسه است و باید مرحله به مرحله پیش رود تا به نتیجه برسد. نکته بسیار مهم در این است که دولت آمریکا ضمن اینکه خود را قویترین دولت میداند معتقد است که باید بحرانهای جهانی و بینالمللی را حل کند تا نشان دهد که قدرت مهمی در دنیاست. اما باعث تأسف است که همین دولت با این ویژگیها تحت تأثیر اسرائیل قرار دارد و لابی صهیونیستها در کنگره آمریکا نقش جدی ایفا میکنند. کنگره آمریکا یکی از غیرعادیترین کارها را انجام داد؛ به جای آنکه دولت آمریکا از نتانیاهو دعوت کند، رئیس مجلس نمایندگان از نتانیاهو دعوت میکند که برای سخنرانی به کنگره بیاید و بگوید که مذاکراتی که از سوی اوباما با ایران انجام میشود، صحیح نیست؛ درحالی که رئیس یک دولت باید از سوی همتای خود یعنی رئیس دولت یک کشور دعوت شود.
این مسئله هم باعث تأسف و هم باعث تعجب است که چرا قدرتی مثل آمریکا که رژیم صهیونیستی در برابر آن چیزی نیست؛ صهیونیستها تا این اندازه در آن نفوذ دارند و این مسئلهای است که استراتژیستهای آمریکایی و متفکران باید روی آن فکر کنند. موضع روسیه هیچ تفاوتی با موضع آمریکا درمورد مذاکرات هستهای ندارد. همه قطعنامههای تحریمی که درزمان دولت آقای احمدینژاد علیه ایران تصویب شد، روسیه هم پای آن قطعنامهها را امضا کرد.
سؤال است که چرا آن دولت تروریستی که مثل آب خوردن آدم میکشد و چندماه پیش 2200 فلسطینی را زیر خاک کرد، از سوی کشوری که این همه شعار دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، حقوق انسان و مبارزه با تروریسم میدهد اینطور مورد حمایت قرار میگیرد؟
این نکتهای است که متأسفانه میتواند بر روند مذاکرات تأثیر بگذارد و این مشکلی است که استراتژیستهای آمریکا و خود آقای اوباما باید آن را حل کنند. آنها به گونهای عمل میکنند که منافع دولت آمریکا را فدای منافع خود میکنند یعنی ضد منافع ملی خود عمل میکنند و این خیانتی به کشور خودشان است.
روابط با روسیه را در مسیر مذاکرات چطور ارزیابی میکنید؟ ارتقای سطح روابط با روسیه، در این بین یک فرصت تلقی میشود؟
رابطه با روسیه، ربطی به مذاکرات ندارد. ضمن اینکه موضع روسیه هیچ تفاوتی با موضع آمریکا درمورد مذاکرات هستهای ندارد. همه قطعنامههای تحریمی که درزمان دولت آقای احمدینژاد علیه ایران تصویب شد، روسیه هم پای آن قطعنامهها را امضا کرد. اتفاقا یکی از انتقاداتی که ما به دولت آقای احمدینژاد داشتیم همین مسئله بود. از آنجایی که او سیاست خارجی را آنچنان که باید و شاید نمیدانست، فکر میکرد روسیه قطعنامه علیه ایران را وتو میکند. در حالی که روسیه هم مثل آمریکا نسبت به نیروی هستهای ایران احساس خطر میکند. روسیه یکی از همسایگان بزرگ و قدرتمند ماست و تمام مسائلی که راجع به عربستان و ترکیه مطرح شد درباره روسیه هم مصداق دارد و ما باید سعی کنیم روابط ایران با روسیه به بالاترین حد ممکن برسد.
با توجه به اختلافاتی که بین غرب و روسیه وجود دارد، امکان دارد که روسیه از به نتیجه رسیدن مذاکرات که سبب بهبود رابطه ایران و آمریکا میشود، احساس نگرانی کند؟
این مسئله درباره کشورهای غربی مثل انگلیس، فرانسه، چین و آلمان هم هست. اتفاقا نگرانی آنها جدیتر است چون رابطه اقتصادی ما با اروپا بسیار بیشتر از رابطه اقتصادی ما با آمریکاست و آنها میدانند که در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات روابط اقتصادی ایران از اروپا به آمریکا تغییر میکند. بنابراین یک مسئله درباره تمام کشورهای 1+5 به غیر از آمریکا مطرح است و این رقابتی است که همیشه وجود دارد.
کد مطلب: 70750
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir