به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۱۰:۵۶
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۵ ساعت ۱۰:۰۶
کد مطلب : ۷۳۴۵۰
بداخلاقي در كشور به طور گستره رواج پيدا كرده است

جامعه دیگر به مدرک قلابی حساس نیست!

توجه به اينكه فرد در گروه سياسي ما هست يا نه، باعث مي‌شود سختگيري نشود و فرد نيز ياد مي‌گيرد با چاپلوسي و تملق وانمود بكند وابسته به آن جريان سياسي خاص است و از اين تحقيق و جست‌وجوها فرار كند. اينكه افراد ناشناس بالا بيايند نشانه بي‌احتياطي دستگاه مديريتي كشور است.
جامعه دیگر به مدرک قلابی حساس نیست!
گروه جامعه-رسانه ها: خالي از حقيقت نيست اگر بگوييم يكي از عوامل موثر در تنزل سبك هنري كه با اقبال جامعه مواجه مي‌شود در تنزل آگاهي جامعه دانشگاهي و تحصيلكرده ما در حوزه‌هاي مختلف و رشته‌هاي گوناگون است. همچنان كه بسياري از معضلات ديگر را مي‌توان ريشه‌اش را در دانشگاهي ديد كه امروز از آفاتي كه به اختصار به آن اشاره شد رنج شديدي را تحمل مي‌كند. دانشگاه از اصلي‌ترين معيارهاي يك جامعه در حوزه‌هاي مختلف از قبيل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است كه اگر آباد باشد مي‌توان به آباداني ساير حوزه‌ها اميدوار بود و در غير اين صورت بايد آمادگي آن را داشته باشيم كه هر روز «غمي از نو به مبارك بادمان» بيايد و با رونمايي تعداد بيشتري از انواع انتحال علمي- ادبي، تخلفات اقتصادي- مالي، سوءاستفاده‌هاي سياسي، معضلات اجتماعي و... روبه‌رو شويم.

مدارك تقلبي موضوعي كه هر از چندگاهي با افشاي يك تقلب جديد از سوي برخي افراد بحث‌برانگيز مي‌شود، همچنان به عنوان يك معضل در نظام آموزش عالي كشور مطرح است و هر روز نيز ابعاد گسترده‌تر و تازه‌تري پيدا مي‌كند. با وجود اينكه در ماده ٥٢٧ قانون مجازات اسلامي، براي اين موضوع مجازات‌حبس از يك تا سه سال نيز در نظر گرفته شده اما گويا كسب اعتبار حتي اگر با دروغ همراه باشد، براي برخي آنقدر اهميت دارد كه به عواقب قانوني استفاده از اين مدارك تقلبي هم فكر نمي‌كنند.  در همین رابطه روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با نجفقلي حبيبي فعال سياسي و رئیس سابق دانشگاه‌ علامه طباطبايي و تربيت مدرس، به بررسی تبعات معضل مدرك‌گرايي  در جامعه ایران پرداخته است:

يكي از معضلاتي كه در نظام آموزش عالي مطرح است خريد و فروش مدارك تقلبي و پايان‌نامه‌هاست. به طوري كه فراگير شده است. به نظر شما اين اتفاق از معضلات سياسي و اجتماعي نشات مي‌گيرد؟
به اعتقاد من بيماري‌هاي اخلاقي وجود دارد كه وقتي جنبه اجتماعي پيدا مي‌كند خطرناك‌تر مي‌شود. متاسفانه بداخلاقي به دلايل گوناگوني در كشور ما به طور گستره رواج پيدا كرده است. اين همه فسادهاي اقتصادي كه ملاحظه مي‌كنيد و فسادهاي سياسي كه قطعا وجود دارد. در حقيقت مجموعه‌اي است كه وقتي شروع مي‌شود ممكن است هيچ حوزه‌اي را باقي نگذارد و همه آنها را آلوده كند. اما در بعضي حوزه‌ها چون محدوديت وجود دارد وقتي فساد اتفاق مي‌افتد تعجب همگان را برمي‌انگيزد. بطور مثال، در همين كارهاي علمي يا در كسب و كار، اقتصاد، معاملات، داد و ستدها، قراردادهاي بانك‌ها، فساد دامنه گسترده‌اي پيدا كرده است كه چون مورد توجه قرار نمي‌گيرد تا ريشه‌هايش خشك شود دامنه‌اش به همه جا مي‌رسد از جمله در كارهاي علمي.

مساله ديگر انتحال يعني كار ديگران را به خود نسبت دادن است كه از قديم بوده و گويا در فرهنگ و ادبيات ما شاعران و نويسندگان از اين دست گلايه‌ها دارند كه به طور مثال كسي شعر ديگري را به خود نسبت مي‌داده يا از شعر ديگري الهام مي‌گرفته است. اين نوع سوءاستفاده‌ها از كار يا انديشه و فكر ديگران پديده جديدي نيست و متاسفانه سابقه زيادي دارد. در جامعه ما هم در سال‌هاي اخير، قبح اين بداخلاقي‌ها شكسته شده، از بداخلاقي گذشته و به فساد اخلاقي رسيده است تا حدي كه تصور مي‌شود چنين كارهايي اصلا زشت نيست. فرض كنيد كتاب‌سازي‌هايي كه هر روز در جامعه اتفاق مي‌افتد يا از نوع ضعيف‌تر آن اگر مثال بزنيم، من نمي‌خواهم از بعد حقوقي بحث كنم از بعد اجتماعي اگر در نظر بگيريم، همين مقالات ISI كه در ميدان انقلاب تبليغ مي‌كنند كه براي شما مقاله مي‌نويسيم، تحقيق مي‌كنيم يا پروژه‌تان را انجام مي‌دهيم، درحالي كه قرار بوده است اين پروژه را همان دانشجو يا استاد انجام دهد نه اينكه پول بدهد شخص ديگري آن را انجام دهد. اينها نمونه‌هايي از فسادهاي اخلاقي است كه به اين حوزه نيز وارد شده است.

اما به اين دليل كه علم، دانشگاه بسيار مقدس است، در ابتدا خيلي احساسات جامعه را برانگيخت اما در حال حاضر عادي شده است، اين موضوع هم به همين سمت پيش رفته و جامعه ديگر خيلي به آن اهميت نمي‌دهد. به هر حال همه بايد كوشش كنيم جلوي فساد اخلاقي از جمله در علم، ايمان و كارهاي تحقيقاتي گرفته شود چرا كه فساد در اين حوزه‌ها بسيار بدتر است. در كارهاي معاملاتي شايد خيلي حساس نباشد اما در حوزه علم خسارت زيادي در پي دارد. اين يك پديده اجتماعي است كه متاسفانه جلويش را نمي‌گيرند و آنقدر زياد شده كه جامعه حساسيت نسبت به آن را از دست داده است. قبلا اگر كسي اين كار را مي‌كرد حيثيت اجتماعي خود را از دست مي‌داد و نمي‌توانست به محيط اجتماعي بازگردد اما حالا خيلي ساده، تاجر تقلب مي‌كند اما بروبيايي دارد. البته شايد در دانشگاه‌ها اين امر هنوز محسوس است و هنوز اين موضوع را زشت مي‌دانند و چنين افرادي –متقلبان- جلوي چشم بقيه بي‌حرمت مي‌شوند اما من نگران هستم كه اين موضوع توسعه پيدا كند، زشتي آن هم بيشتر از قبل از بين برود و عادي شود. به نظر من خود محيط‌هاي علمي بايد به اين حساسيت‌ها دامن بزنند و اجازه ندهند افراد خيلي راحت مرتكب تقلب شوند. وقتي افراد اين كارها را مي‌كنند بايد با آنها برخورد شود تا نتوانند همچنان در مجامع علمي حضور پيدا كنند و بايد به خاطر چنين رفتاري احساس شرمندگي كنند.

معضل مدرك گرايي چقدر مي‌تواند بر روي اين تقلب‌ها تاثيرگذار باشد و چقدر در جامعه ما جدي است؟
حتما يكي از عوامل موثر بر آن‌همين مدرك‌گرايي است. اينكه اگر كسي مي‌خواهد كاري را بر عهده بگيرد بايد حتما مدرك داشته باشد يا اينكه اصلا به دنبال كار نيست بلكه تنها براي كسب حيثيت اجتماعي به دنبال گرفتن دكترا يا داشتن فوق ليسانس مي‌رود، به تقلب دامن مي‌زند. اگر ما معيارها را بر پايه تخصص، دانش و تجربه شخصي مي‌گذاشتيم اين اتفاق نمي‌افتاد. البته در حال حاضر هم در حال رسيدن به اين مرحله هستيم؛ بطور مثال وقتي يك نفر را براي شغلي مي‌خواهند صد نفر ثبت نام مي‌كنند و از بين اين افراد دو نفر كه برجسته‌تر هستند انتخاب مي‌شوند، يعني فقط مدرك مهم نيست. وقتي جمعيت تحصيل كرده زياد شده است، وقتي در خيابان صدا مي‌زنيد دكتر، صد نفر برمي‌گردند و شما را نگاه مي‌كنند، نشان مي‌دهد كه اعتبار اجتماعي مدرك پايين آمده است.

اكنون وقتي مي‌خواهند استخدام كنند يا كسي را به همكاري دعوت كنند فقط به مدرك توجه نمي‌كنند بلكه امتحان مي‌گيرند تا علم و تجربه فرد را ببينند و بعد او را استخدام كنند. جامعه به اين جا رسيده است اما هنوز عده‌اي فكر مي‌كنند داشتن اين عنوان‌ها حيثيت اجتماعي در بر دارد و تلاش مي‌كنند از راه تقلب هم شده آن را به دست بياورند. در حالي كه به مرور مدرك، حيثيت اجتماعي‌اش را هم از دست مي‌دهد و فقط مي‌ماند كه شما چقدر در آن حوزه تخصص و تجربه داريد. اين موضوع در استخدام‌هايي كه براي جذب نيروي انساني در ادارات و شركت‌ها مي‌گذارند مشخص است. پس كساني كه مي‌خواهند با جعل مدرك براي خودشان عنوان كسب كنند بايد حواس‌شان را جمع كنند كه آن روزها گذشته و تنها داشتن مدرك اهميتي ندارد. كارهاي علمي افراد را مي‌بينند، با آنها مصاحبه مي‌كنند، توانايي‌ها را كشف مي‌كنند و فقط به مدرك توجه ندارند.

در هر كجاي ديگر نيز كه مي‌خواهند افراد را به كار بگيرند از اين روش استفاده مي‌كنند چون تعداد زياد شده است، وقتي هم كه تعداد زياد شود، تقلب و روش‌هاي كسب مدرك و مدرك‌گرايي زياد مي‌شود. در نتيجه وقتي سازمان‌ها احتياج به نيروي انساني دارند امتحان مي‌گيرند تا مطمئن شوند كه فرد تخصص لازم را دارد يا فقط مدرك گرفته است. اين يك برخورد اجتماعي است، يعني جامعه به سمتي پيش مي‌رود كه با مدرك‌گرايي، جعل مدرك، مدرك‌سازي‌هاي قلابي به طور عملي مبارزه مي‌كند و روز به روز هم بيشتر مي‌شود. مدرك تحصيلي فقط يك شرط است اما تخصص شرط مهم‌تري است كه باعث شده آزمون‌هاي متعددي براي استخدام برگزار كنند. اين را مي‌گويم براي كساني كه مي‌خواهند تقلب كنند تا بدانند كه با اين كار آبروي خود را بيشتر مي‌برند. اين برخورد اجتماعي كمك زيادي مي‌كند به اينكه افراد به دنبال جعل مدرك نروند.

مي‌توان گفت اين تقلب بيشتر از سوي كساني صورت مي‌گيرد كه در حوزه‌هاي مختلف و اغلب در پست‌هاي مديريتي شاغل هستند و بيشتر براي كسب اعتبار دست به چنين تقلب‌هايي مي‌زنند؟

بله همين طور است. مثلا شخصي با فوق ليسانس كار مي‌كند اما تصورش اين است كه اگر عنوان دكترا داشته باشد بهتر است و اعتبار اجتماعي بيشتري پيدا مي‌كند. حتي ممكن است استاد باشد و اين كار را بكند تا به طور مثال بگويند پنج مقاله يا كتاب بيشتر نوشته است. در واقع مي‌خواهند جعل اعتبار كنند اما بايد بينديشند كه اين اعتبارهاي قلابي چگونه مي‌تواند به اعتبار آنها بيفزايد. هميشه اين احتمال وجود دارد كه يك روز تقلب‌شان فاش شود و اگر اين اتفاق بيفتد همان اعتباري هم كه دارند از بين مي‌رود. به طور مثال، فردي يك درجه اعتباري داشته است حالا جعل اعتبار كرده و عنواني براي خود دست و پا كرده است، اگر فاش شود همان اعتبار قبلي را هم از دست مي‌دهد. جامعه بايد به همين جنبه‌هاي اخلاقي توجه كند. اگر هيات علمي هم با وجود اينكه رتبه‌علمي و قانوني خود را دارد براي كسب علمي بيشتر، مرتكب چنين اعمالي شود بايد مطمئن باشد كه در محيط‌هاي دانشگاهي بيش از هر كجاي ديگر نسبت به اين موضوع حساسيت وجود دارد و اعتبار اين افراد به‌شدت شكسته خواهد شد.

پس خوب است كه حداقل كساني كه با دانشگاه سر و كار دارند به طمع كسب موقعيت بهتر و بيشتر دست به چنين اقداماتي نزنند. چرا كه تقلب آنها خيلي زود فاش مي‌شود چون امكانات و دانش‌هاي نوين دستگاه‌هايي فراهم كرده كه مقالات و نوشته‌ها را كنترل مي‌كند و خيلي سريع كشف مي‌شود كه چه كسي مقاله را دزديده يا كتاب ديگري را جعل كرده و اينجاست كه بي‌دقتي عواقب بدي خواهد داشت و همان طور كه از گذشته گفته‌اند «سيه روي شود هر كه در او غش باشد». حالا آخرت به جاي خود، همين حيثيتي كه ده‌ها سال در جامعه براي آن زحمت كشيده است هم از بين مي‌رود. بنابراين بهترين راه‌حل اين است كه همگي موازين اخلاقي را رعايت كنيم.

درباره خريد و فروش پايان نامه‌ها در بيرون از محيط دانشگاهي بحث كرديد. اما گاه البته به ندرت شنيده مي‌شود كه خود اساتيد در تاليف پايان‌نامه‌ها به دانشجويان كمك مي‌كنند. نظر خود را در اين باره بفرماييد.

اين كه استاد در نوشتن پايان‌نامه به دانشجو كمك كند وظيفه اوست. موارد اينچنيني كه شما توضيح مي‌دهيد را من نشنيده‌ام، اينكه استاد حيثيت علمي‌اش را به پول بفروشد تا براي ديگران تز بنويسد. اگر چنين مساله‌اي وجود داشته باشد بسيار نكوهيده است و اين افراد تنها خود را آلوده نكرده‌اند بلكه محيط علمي و دانشگاه را هم آلوده مي‌كنند چون اين دانشجو نيز فردا وقتي در مقام استاد قرار بگيرد ممكن است همين كار را انجام دهد در حالي كه بايد از استاد نيكي، پاكي و درستي را ياد بگيرد. اميدوارم اين موارد نباشد يا آنقدر در اقليت باشد كه بتوان ناديده‌شان گرفت.

شما چه تدابيري را براي مقابله با اين موضوع پيشنهاد مي‌كنيد؟
براي مقامات بالاتر جامعه، حساسيت دستگاه‌هاي متولي امر براي اين قضايا بالا برود، به خصوص هرچه پستي كه براي اشخاص در نظر گرفته مي‌شود بالاتر باشد بايد حساسيت‌ها براي پذيرش افراد در آن پست بالاتر برود به خصوص درباره سلامت اخلاقي آنها. به نظر مي‌رسد توجه به اينكه فرد در گروه سياسي ما هست يا نه، باعث مي‌شود سختگيري نشود و فرد نيز ياد مي‌گيرد با چاپلوسي و تملق وانمود بكند وابسته به آن جريان سياسي خاص است و از اين تحقيق و جست‌وجوها فرار كند. به هر حال جريان‌هاي سياسي هستند كه مي‌كوشند افراد خود را به كار بگيرند. اينكه افراد ناشناس بالا بيايند نشانه بي‌احتياطي دستگاه مديريتي كشور است كه به صرف اينكه به گروه خاصي تعلق دارد ديگر تحقيقي انجام نداده و مسائل ديگر را بررسي نكرده است، مثال آن هم در ذهنم هست اما نمي‌خواهم بيان كنم.