به روال هر سال، نشریه علمی «نیچر» 10 چهره برتر دنیای علم امسال را انتخاب کرد. در کنار هفت دستاورد تحقیقاتی شگرف (شامل اصلاح ژنتیکی جنین انسان، عصب های مصنوعی، ملاقات با پلونو، باستانشناسی ژنتیکی، ابررسانای گرم، زیست شناسی سنتزی برای تولید مواد مخدر و رهیافت جدید برای روش تحقیق)، سه موضوع به ظاهر غیرعلمی نیز جزو مهمترین رویدادهای علمی سال انتخاب شده اند: پیمان آب و هوایی پاریس، توافق هسته ای ایران با 1+5 و افشای آزارهای جنسی در دانشگاه برکلی. اگر شما هم مانند «کارل ساگان» فقید اعتقاد داشته باشید که «علم پیشگان، جهان اطراف را بررسی می کنند تا بشر بتواند بهتر زندگی کند»، با ما هم عقیده خواهید بود که سه مورد آخر، مهمترین دستاورد امسال دانشمندان، برای زندگی بهتر روی این سیاره خاکی است.
نگهبان اقلیم
کریستینا فیگوئرز/ دبیر اجرایی پیمان آب و هوایی، سازمان ملل متحدپس از پنج سال تلاش، سفر به کشورهای مختلف و ملاقات با فعالان زیست محیطی، تجار و دولتمردان، «کریستینا فیگوئرز» (Christiana Figueres) توانست مقامات سیاسی 195 کشور جهان را در پاریس متقاعد کند که گرمایش زمین را به کمتر از دو درجه سانتیگراد محدود کنند. این موفقیتی عظیم برای این دیپلمات 59 ساله اهل کاستاریکاست.
سابقه سیاسی قوی خانواده فیگوئرز، کریستینا را مدیری بالفطره بار آورده است. پدرش پس از رهبری انقلاب مردمی سال 1948 (1327)، به عنوان نخستین رییس جمهور کاستاریکا سوگند یاد کرد. برادر کریستینا در دهه 1990 (1370) به ریاست جمهوری این کشور رسید و مادرش نیز چند دوره نماینده مردم در کنگره بود. با این حال کریستینا تصمیم گرفت از حاشیه امن خانواده اش در کاستاریکا دور شود و به حل معضلات زیست محیطی بین المللی بپردازد.فیگوئرز در خاطراتش انقراض نوعی وزغ بومی کاستاریکا را عامل روی آوردن به فعالیت های زیست محیطی می داند و می گوید: «وقتی که جوان تر بودم این وزغ در منطقه حفاظت شده «جنگل ابر» (Monteverde) زندگی می کرد اما افزایش دمای محیط به نابودی آن انجامید. با خودم فکر کردم که دخترم دیگر نمی تواند این وزغ را ببیند. این شد که به مطالعه درباره این اتفاقات پرداختم و وقتی چشم باز کردم که زندگی ام با تغییرات اقلیمی عجین شده بود.»ال
بته فعالیت های زیست محیطی او همیشه با موفقیت همراه نبوده است. پس از بی توجهی دولت کاستاریکا و کشورهای منطقه به وضعیت محیط زیست، فیگوئرز به ایالات متحده رفت و سازمانی غیرانتفاعی در واشنگتن دی سی تاسیس کرد تا نمایندگان آمریکای لاتین را در معاهده آب و هوای تازه تاسیس سازمان ملل متحد شرکت دهد.همزمان در نقش مذاکره کننده آب و هوایی غیردولتی به نمایندگی از کاستاریکا در جلسات معاهده حضور یافت و راه را برای حضور دیگر فعالان زیست محیطی در هیات های اعزامی کاستاریکا باز کرد. با افزایش فعالیت فیگوئرز در جمع منشیان و دبیران اداره کننده جلسات، آرام آرام به لقب «کار راه انداز» مشهور شد و در نهایت در سال 2010 (1379) به سمت دبیر اجرایی معاهده تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد منصوب شد.فیگوئرز در شرایطی حساس و پس از کنفرانس مایوس کننده کپنهاگ 2009 (1388) هدایت فعالیت های آب و هوایی بین المللی را به عهده گرفت. تا پیش از آن، اغلب فعالیت های دبیرخانه معاهده آب و هوایی سازمان ملل متحد روی همکاری با دولت های مرکزی کشورها متمرکز بود اما فیگوئرز دامنه ارتباطات را به دولت های محلی و منطقه ای، سازمان های غیردولتی زیست محیطی و بخش تجاری گسترش داد و پس از پنج سال تلاش توانست اختلاف عمیق بین کشورهای ثروتمند و فقیر را که عامل اصلی شکست مذاکرات قبلی بود تا حد قابل توجهی در کنفرانس پاریس کاهش دهد. البته توافق اقلیمی پاریس هنوز با شرایط ایده آل فاصله دارد اما به مراتب بهتر از هیچ است.
سرآشپز ابررساناهامیخائیل ارمتس/ فیزیک ابررسانا، انستیتو ماکس پلانک، آلماندر دهه های 1970 (1350) و 1980 (1360)، «میخائیل ارمتس» (Mikhail Eremets) پژوهشگر جوانی بود که در انستیتو فیزیک فشار بالا در خارج از مسکو فعالیت می کرد و از همان زمان به تکرار آزمایش ها و پژوهش هایش عادت کرد. او بارها و بارها محیط های بسیار پرفشار مانند مرکز زمین را شبیه سازی کرد تا بفهمند مواد در آن شرایط چطور رفتار می کنند. برای این کار او نمونه های کوچکی از مواد مختلف را بین دو سر الماس فشار می داد. نتایج این آزمایش های شگفت انگیز و طولانی، هرگز مورد توجه کمیته فیزیک جایزه نوبل قرار نگرفت.در پاییز 2014 (1393) رمتس و همکارانش در انستیتو «ماکس پلانک» نشانه هایی ثبت کردند که سولفید هیدروژن (گاز بدبویی که عامل بوی تخم مرغ فاسد است) تحت فشار به ابررسانا تبدیل می شود و می تواند در دمای باورنکردنی 190 کلوس (منفی 83 درجه سانتیگراد) جریان الکتریکی را بی هیچ مقاومتی منتقل کند. در مرداد ماه گذشته او و همکارانش توانستند ابررسانایی سولفید هیدروژن را در دمای 203 کلوین (منفی هفتاد درجه سانتیگراد) آزمایش کنند. این دستاورد جهش بزرگی در دستیابی به ابررسانایی در دمای معمول است. برای مقایسه، گرم ترین ابررسانای شناخته شده سیستم اکسید مس تحت فشار است که تا دمای زیر 164 کلوین (منفی 111 درجه سانتیگراد) جریان الکتریکی را بی هیچ مقاومتی منتقل می کند.هر چند هنوز هیچ گروه مستقل دیگری نتوانسته نتایج گروه ارمتس را تایید کند اما او و همکارانش در حال برنامه ریزی برای مراحل بعدی پژوهش خود هستند. این که چگونه می توان ترکیبات شیمیایی دیگری به سولفید هیدروژن افزود تا ابررسانایی در دمای اتاق اتفاق بیفتد و این ویژگی شگفت انگیز راه خود را به زندگی روزمره مردم باز کند.
شکارچی پلوتو
آلن استرن/ علوم سیاره ای، مرکز تحقیقاتی ساوت وست، کلرادو، ایالات متحده
پژوهشگر اصلی ماموریت «نیوهورایزنز» (افق های نو) ناسا، «آلن استرن» (Alan Stern) در تیر ماه گذشته شبی بیشتر از سه ساعت نمی خوابید. در چهاردهم ژوییه (23 تیر) گذشته، فضاپیمای کوچک ناسا پس از سال ها سفر میان سیاره ای، به سیاره کوتوله پلوتو رسید و در نزدیکترین حالت از فاصله 12 هزار و 504 کیلومتری سطح آن گذشت.تصاویر، طیف نگاری ها و دیگر داده های علمی نیوهورایزنز، برای نخستین بار چشم بشر را به دنیای یخ زده و شگفت انگیز پلوتو و «کارن» باز کرد و خستگی ربع قرن تلاش های استرن را زدود.استرن و همکارانش نخستین بار در سال 1989 (1368) برنامه ملاقات با پلوتو را به ناسا پیشنهاد دادند اما در سال 2000 (1379) ناسا به خاطر کسری بودجه طرح شان را رد کرد اما آنها مایوس نشدند و وقتی کنگره ایالات متحده بودجه ناسا را افزایش داد، گروه استرن طرح چند میلیارد دلاری اولیه را طوری تغییر دادند که با کمترین تجهیزات علمی و پایین ترین هزینه بتوانند آن را به نتیجه برسانند.
در ژانویه 2006 (دی 1384) فضاپیمای نیوهورایزنز با هزینه 720 میلیون دلار، سفر طولانی خود را آغاز کرد. مهمترین ابزار علمی نصب شده روی دستگاه، دوربین عکاسی با فوکوس لیزری بود که تصاویری با وضوح بالا تهیه می کرد. پس از 10 سال و نیم، نیوهورایزنز در چهاردهم ژوییه 2015 (23 تیر 1394) به پولوتو رسید و چشم انداز بی نظیر این دنیای یخ زده را آشکار کرد.دانشمندان از دیدن کوه های یخی به ارتفاع چهار هزار متر، رمل های روان و جوی رقیق که آسمانی آبی رنگ در سطح پلوتو ایجاد می کند به وجد آمدند اما این قلب سفید پولوتو بود که مورد توجه عموم مردم قرار گرفت. دشتی صاف و پوشیده از یخچال های شش ضلعی، که شکل قلب را تداعی می کرد.به خاطر محدودیت های ارتباطات رادیویی، ارسال اطلاعات گردآوری شده از پلوتو تا یک سال دیگر طول می کشد و پس از آن، تا اول ژانویه 2019 (11 دی 1397) که نیوهورایزنز به مقصد بعدی خود در «کمربند کوئیپر» می رسد، اتفاق خاصی در این ماموریت نمی افتد.
برخی پژوهشگران تیم نیوهورایزنز از هم اکنون به افسردگی پس از ملاقات با پلوتو (!) دچار شده اند؛ اما استرن با اشتیاق و انرژی بیشتر به فعالیت هایش ادامه می دهد. او پیوسته در کنفرانس های مختلف حاضر می شود و در مورد یافته های نیوهورایزنز صحبت می کند. علاوه بر آن به طور منظم به آژانس فضایی اروپا می رود تا با هدایت ابزار طیف نگار فرابنفشی که روی فضاپیمای «رُزنا» نصب کرده اسرار دنباله دارها را رازگشایی کند.
ویراستار جنین
جان جیو هوآنگ/ زیست شناسی مولکولی، دانشگاه سان یات سن، گوانگ ژو، چین
در فروردین ماه گذشته، «جان جیو هوآنگ» (Junjiu Huang) نخستین مقاله علمی جهان را با موضوع «نتایج تغییرات ژنتیکی در جنین انسان» منتشر کرد. خبر این پیشرفت شگرف در فناوری «ژن ادیتینگ» (gene-editting) به معنای «اصلاح ژنتیکی» به سرعت در صدر تیترهای خبری قرار گرفت و بحث های داغی را درباره اخلاقی بودن استفاده از این روش به راه انداخت اما برخلاف بسیاری از دانشمندان، هوآنگ که فردی فروتن و آرام توصیف شده، ترجیح داد خودش را از این بحث ها دور نگاه دارد.هوآنگ و همکارانش در دانشگاه «سان یات سن» (Sun Yat-sen) در پژوهش خود از روش «CRISPR-Cas9» استفاده کرده اند؛ ابزاری پرقدرت که می توان آن را طوری برنامه ریزی کرد که دی ان ای را دقیقا در توالی های مشخص شده تغییر دهد و همین ویژگی باعث گسترش استفاده از این روش در آزمایشگاه های زیست شناسی شده است. هوآنگ با این هدف به بررسی اصلاح ژن های جنین انسانی پرداخت، روشی که به کمک آن، نه تنها می توان مشکلات ژنتیکی مربوط به بیماری هایی چون سرطان یا دیابت را آشکار کرد، بلکه می توان عملکرد ژن ها حین تحولات جنینی را نیز زیر نظر گرفت.
هوآنگ در آزمایش خود ژن مسئول اختلال خونی «تالاسمی بتا» را اصلاح کرد و از جنین هایی اضافی (در آزمایشگاه های ناباروری) بهره گرفت که به تولد نوزادان زنده منجر نمی شد. نتایج مقاله نشان داد که جهش های ژنتیکی غیرمنتظره متعددی در این روش اتفاق می افتد. هوآنگ می گوید: «هدف ما از انتشار نتایج این تحقیق این بود که همه بدانند این روش به چه اتفاقاتی منجر می شود و تا وقتی ایمن بودن آن اثبات نشده، جلوی استفاده گسترده از آن گرفته شود. ما می خواستیم کار به بحث های اخلاقی نکشد.»اما آنچه اتفاق افتاد دقیقا خلاف انتظار هوآنگ بود. بحث های متعاقب انتشار مقاله، جامعه علمی را چند قطبی کرد و به شکل گیری چندین گردهمایی و هم اندیشی منجر شد که مهمترین آنها اجلاس بین المللی واشنگتن دی سی در دسامبر (آذر) گذشته بود. مهمترین نتیجه این اجلاس که مورد اجماع شرکت کنندگان قرار گرفت این بود که ژن ادیتینگ هنوز برای تغییرات در جنین های انسانی و تولد نوزدان اصلاح شده آماده نیست؛ ضمن آن که این نگرانی وجود داردکه برخی مراکز درمان ناباروری بدون مجوز از این روش تکمیل نشده استفاده کنند. هر چند برخی دانشمندان معتقدند می توان از این روش در پروژه های تحقیقاتی بهره گرفت اما در مقابل، عده ای خطر آن را به قدری زیاد می دانند که اصرار دارند برای پیشگیری از هر لغزش و اشتباهی استفاده از آن ممنوع شود.هوآنگ پیش بینی می کند که به خاطر خطرهای احتمالی، پنجاه تا صد سال دیگر طول می کشد تا نخستین نوزاد اصلاح شده ژنتیکی به سلامت متولد شود اما از کجا معلوم که این پیش بینی درست باشد؟ تا همین 10 سال پیش، کسی حتی روش «CRISPR» را نمی شناخت.
زبان گویای زنان
جوآن شمِلز / دبیر کمیته وضعیت زنان، جامعه نجوم آمریکا
امسال برای «جوآن شملز» (Joan Schmelz) سال مهمی بود. این فیزیکدان خورشیدی در سال های 2009 (1388) سال 2015 (1394) دبیر کمیته وضعیت زنان در جامعه نجوم آمریکا بود. او با پرونده های متعددی از آزارهای جنسی زنان پژوهشگر سر و کار داشت اما امسال وضعیتش فرق می کرد چرا که بسیاری از دختران جوان قربانی فردی خاص بودند.شملز پس از تلاش بسیار توانست چهار نفر از این دختران را قانع کند تا رسما شکایت کنند. ماجرا رسانه ای شد و در نهایت، «جف مارسی» (Geoff Marcy) اخترشناس معروف دانشگاه کالیفرنیا – برکلی و یکی از پیشروترین شکارچیان سیارات فراخورشیدی، مجبور به استعفا شد. هر چند امسال رویدادهای دیگری مثل اظهارنظر سخیف «نیم هانت» (برنده جایزه نوبل) درباره بانوان فعال در آزمایشگاه هم رسانه ای شد و هانت پس از اعتراض های گسترده جامعه علمی رسما پوزش خواست اما استعفای مارسی می تواند نقطه عطفی در جدال برای برابری جنسیتی در دنیای علم باشد.تلاش های پشت پرده شلمز برای افشای آزارهای جنسی مارسی، موجی از بحث های اخلاقی را (حداقل در جوامع نجومی) به راه اندخته است. شملز که خودش هم قربانی آزارهای جنسی استاد راهنمایش بود، در سال 1991 (1370) و پس از این که یکی از نامزدهای دادگاه عالی ایالات متحده به اتهام آزار جنسی کناره گیری کرد، تصمیم گرفت هرگز در برابر این موضوع سکوت نکند.تمام اینها در حالی بود که شلمز در پروژه های علمی متعددی نیز مشارکت داشت و هم اکنون چند ماهی است که در مقام جانشین مدیر رصدخانه «آریسیو» مسئولیت اداره بزرگترین رادیوتلسکوپ تک بشقابی جهان را به عهده دارد.
انقلاب تخمیر
کریستینا اسمولک/ زیست شناسی سنتزی، دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا، ایالات متحده
اوایل سال 2015 (زمستان 1393) «کریستینا اسمولک» (Christina Smolke) در رقابتی تنگاتنگ با برترین آزمایشگاه های زیست فناوری، تلاش می کرد مخمرهای جدیدی بسازد که مواد مخدر تولید کنند. مخدرها یا همان داروهای قوی تسکین دهنده درد، کاربردی حیاتی در پزشکی دارند و در حال حاضر صرفا از گیاه خشخاش حاصل می شوند که بازدهی پیش بینی پذیری ندارد.
پژوهشگران در جستجوی روشی پایدار برای تولید مخدرها، با چالشی سخت روبرو شدند؛ کسی نمی توانست آنزیم تبدیل کننده «رتیکولین» (reticuline)، یکی از اجزای اصلی سازنده مورفین و دیگر مواد مخدر را شناسایی کند.در حالی که بیشتر آزمایشگاه ها برای شناسایی رتیکولین، روی جدا کردن مستقیم آن از مواد مخدر متمرکز شده بودند، اسمولک و همکارانش در دانشگاه استنفورد، به سراغ بانک های اطلاعاتی ژنتیکی رفتند و به جستجوی توالی هایی پرداختند که به نظر می رسید در متابولیسم رتیکولین نقش دارند.پس از بررسی چندین نوع خشخاش مختلف، آنها ژن مورد نظر را یافتند و نسخه مصنوعی از آن را با ماشین ساختند؛ به این شکل که ماشین، کد ژنتیکی مورد نظر را مولکول به مولکول کپی برداری کرد. در مرحله بعد، ژن مصنوعی به مخمر تزریق شد و مخمر، ماده مخدر ترشح کرد.
آزمایشگاه اسمولک توانست با شناسایی 23 ژن مختلف از گیاهان، پستانداران، باکتری ها و مخمرها، نخستین ماده مخدر را با استفاده از زیست شناسی سنتزی تولید کند. این، برای بانوی پژوهشگر 40 ساله موفقیت بزرگی است چرا که نشان می دهد چطور می توان میکروب ها را به کارخانه های داروسازی تبدیل کرد.صد البته الین دستاورد نگرانی هایی را بابت سوءاستفاده های احتمالی برانگیخته اما کارشناسان، قوانین محدودکننده فعلی را تا آینده ای نزدیک کافی می دانند. برخی مخالفان می گویند وقتی طبیعت به خوبی چنین مولکول های پیچیده ای را در گیاهان تولید می کند، استفاده از روش های زیست شناسی سنتزی بی معناست؛ اما اسمولک امیدوار است با این روش، داروهای مخدر بدون عوارض جانبی مانند اعتیاد (!) تولید کند.
باستانشناس ژنتیکی
دیوید رایش/ ژنتیک، دانشکده پزشکی هاروارد، ماساچوست، ایالات متحدهتاریخ 30 ساله «ژنتیک باستانی» (باستانشناسی ژنتیکی) بیشتر به کشف نمونه های فوق العاده نادر استخوان با دندان سپری شده تا دی ان ای کافی برای مطاله انسان های باستانی یافت شود اما امسال «دیوید رایش» (David Reich) ثابت کرد که می توان با بررسی مجموعه های ژنتیکی باستانی به مرور تاریخ بشر نیز پرداخت.رایش و همکارانش در دانشکده پزشکی ها وارد نشانه های مرتبط با مهاجرت های وسیع، گسترش کشاورزی و ریشه های زبان های مختلف را در ژنوم های باستانی آشکار کرده اند. در آبان ماه این گروه با انتشار اطلاعات ژنتیکی 230 انسان که طی هشت هزار سال گذشته در اروپا و خاورمیانه زندگی می کردند، به بررسی تغییرات رنگ پوست، ایمنی در برابر بیماری ها و دیگر ویژگی های افراد پرداختند.رایش برای دستیابی به آنچه «نظریه وحدت بزرگ» می نامد، مسیری طولانی پیموده است. او در دوره کارشناسی از جامعه شناسی به فیزیک تغییر رشته داد. در دوره دکترا به زیست شیمی علاقه مند شد و با پژوهش هایش در «ژنتیک جمعیت انسانی» اسم و رسمی برای خود به دست آورد. در اواخر دهه 2000 (1380). با کاهش هزینه های استخراج توالی ژنتیکی و دیگر پیشرفت های این حوزه، استخراج و تحلیل دی ان ای های باستانی به مراتب آسان تر شد. رایش فهمید که با تحلیل ژنوم تعداد زیادی از انسان ها می تواند تاثیر مهاجرت و پیوند نژدادهای مختلف را روی تغییرات ژنتیکی افراد بررسی کند.
در سال 2013 (1392) رایش آزمایشگاه اختصاصی خودش را که در مقیاس صنعتی و ویژه استخراج توالی بقایای باستانی طراحی شده بود، افتتاح کرد. او و همکارانش با بررسی نمونه های 66 انسان که در روسیه امروزی زندگی می کردند به این نتیجه رسیدند که حدود پنج هزار سال قبل بخش عظیمی از مردم «یامنایا» (مربوط به عصر برنز) طی مهاجرتی عظیم به اروپای غربی رفته اند. به تازگی آنها این فرضیه را مطرح کرده اند که مهاجرت بزرگ یامنایا، می تواند انشعاب زبان های هند و اروپایی را در اروپا و آسیا توضیح دهد. برخی کارشناسان تاثیر باستانشناسی ژنتیکی نوین را به اختراع ابزارهایی چون میکروسکوپ تشبیه کرده اند.
انقلاب تحقیق
برایان نوزک/ روانشناسی تجربی، بنیانگذار مرکز علم آزاد COSوقتی «برایان نوزک» (Brian Nosek) دانشجوی تحصیلات تکمیلی روانشناسی تجربی بود، روی آزمون «تداعی ضمنی» (Implicit-Association Test) پژوهش می کرد تا تمایلات و پیش فرض های ناخودآگاه افراد را آشکار کند. اجرای آزمون به این شکل است که مثلا وقتی اسم یک مرد روی نمایشگر ظاهر می شود، کلید سمت راست را فشار دهید و اگر نام یک زن ظاهر شد کلید سمت چپ. البته ساده ترین حالت آزمون نتیجه خاصی به همراه ندارد اما کافی استب رخی ویژگی ها یا شغل های معمول در مردان و زنان را در میان نام ها نشان دهید تا نتایج آرام آرام نمایان شوند.مثلا در یک آزمون از داوطلبان خواسته شد برای عبارت «مدیر اجرایی» و نام «سوزان» کلید یکسانی را فشار دهند اما حتی لیبرال ترین داوطلبان هم مدتی مکث کردند تا بتوانند این کار را انجام دهند؛ به عبارت دیگر، هیچ کس نمی تواند صددرصد مستقل از پیش فرض هایش عمل کند.آزمون های تداعی ضمنی، بسیار چالش برانگیز و مملو از اطلاعات اند، به همین دلیل توزک در سال 1998 (1377)، استادان راهنمایش را قانع کرد تا این آزمون را به شکل آن لاین برگزار کنند. هم اکنون سالانه بیش از یک میلیون نفر در این آزمون آن لاین شرکت می کنند و از نتایج آن، برای تحقیقات آموزش و مقاصد دیگر استفاده می شود.
اما توزک اهداف بزرگتری در سر داشت. او بارها دانشمندان را ترغیب کرده تا با استفاده از این آزمون، به پیش فرض های ناخودآگاه خود توجه کنند. او معتقد است اغلب پژوهشگران ناخودآگاه تحت تاثیر فرضیات خود قضاوت می کنند و رد پایاین پیش فرض ها را حتی می توان در تفسیرهای معمولی اطلاعات نیز مشاهده کرد. توزک در سال 2013 (1392) از هیات علمی دانشگاه ویرجینیا استعفا داد و مرکز علم آزاد COS را به راه انداخت، شرکتی غیرانتفاعی – که برخلاف تعریف رایج در کشور ما به شرکتی گفته می شود که قرار نیست سودرسان باشد – که روی بهبود روش های تحقیق تمرکز دارد. او همچنین برای بیش از پانصد نشریه علمی، راهنماهایی برای شفافیت و آزاد بودن دسترسی به اطلاعات تالیف کرده است.اما چشمگیرترین دستاورد «سی او اس»، پروژه «بازتولید نتایج مقالات علمی» (Reproducibility Project) بود که با تکرار جزییات صد مقاله روانشناسی، اعتبار یافته های آنها را می سنجید. در پایان مشخص شد که هر چند 61 مورد از نتایج غیرقابل تکرار است اما اغلب یافته ها تکرارپذیرند. پروژه های بازتولید بعدی در حوزه های زیست شناسی سرطان، اکولوژی و علوم کامپیوتر انجام می شود.
دیپلمات هسته ای
علی صالحی/ رییس سازمان انرژی اتمی، ایراندر 23 تیر ماه 1394، جمهوری اسلامی ایران با شش قدرت جهانی و اتحادیه اروپا بر سر برنامه هسته ای این کشور به توافق رسیدند. اجرای کامل توافق مشهور به «برجام» از جانب طرفین، نه تنها به ادعاهای دروغین درباره برنامه هسته ای ایران پایان می دهد که این کشور را به یکی از بازیگران مهم در دنیای بین المللی علم بدل خواهد کرد. یکی از مهمترین عوامل دستیابی به این توافق، علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران بود که در همکاری نزدیک با همتای آمریکایی خود، «ارنست مونیز» (وزیر انرژی) توانست جنبه های فنی این توافق را تثبیت کند.صالحی که دانش آموخته دانشگاه آمریکایی بیروت و ام آی تی است، پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 (1979) به ایران برگشت و به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد اما فعالیت های دانشگاهی، مانع از حضور او در مشاغل دولتی نشد تا جایی که در دهه 2000 (1380) صالحی به چهره بین المللی برنامه هسته ای ایران بدل شد. علی اکبر صالحی به غایت مذهبی و مورد اعتماد نظام جمهوری اسلامی ایران است. او همچنین جزو معدود افرادی است که توانسته در دولت های راستگرا، میانه رو و اصلاح طلب پست های عالی دولتی داشته باشد.دیپلمات های غربی، او را فردی به شدت وفادار به وطن و در عین حال مردی منطقی توصیف می کنند که در شرایط بحرانی می توان با او به مذاکره نشست. این چهارچوب فکری منطقی نوین و استعداد ذاتی او در «تعامل متقابل» بود که از طریق زبان علمی مشترک، امکان همکاری تاثیرگذار با ارنست مونیز را فراهم آورد.
ارباب مواد
ژنان بائو/ مهندسی شیمی، دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا، ایالات متحدهدر یک کلام «ژنان بائو» (Zhenan Bao) در حال تلفیق الکترونیک با بدن انسان است. این مهندس شیمی، یکی از بنیانگذاران حوزه مدارهای الکترونیک آلی انعطاف پذیر و نازکی است که امید می رود به زودی در ساخت اندام های مصنوعی و ابزارهای پزشکی به کار گرفته شوند.بائو جزو نخستین دانشمندانی است که توانسته پوست مصنوعی را به حس لامسه مجهز کند. مقاله او و همکارانش که در اکتبر (هر) گذشته منتشر شد، از پوست انسان الهام گرفته بود که عصب های اختصاصی لامسه اش، با افزایش فشار، اطلاعات عصبی را سریع تر تولید می کنند و مغز این کد الکتریکی را به لامسه تفسیر می کند.حسگرهای لامسه مصنوعی پیشین، نیازمند ابزارهای خارجی پرمصرفی برای تولید این کدهای الکتریکی بودند اما در مدل بائو، فشار حاصل از لامسه در فرکانس نوسان ریزمدارهای نانولوله های کربنی اختلال ایجاد کرده و خود به خود سیگنال های مناسب را تولید می کند.این فناوری فقط منحصر به ساخت پوست مصنوعی نیست و می توان از آن برای ابزارهای پزشکی هم بهره گرفت؛ مثلا برچسبی نازک و تقریبا بی وزن از جنس نانولوله های کربنی ساخت که مثل چسب زخم به مچ دست بچسبد و ضربان قلب فرد را کنترل کند.