اسباحساس انسانراتشخیص میدهد
ایرنا , 25 بهمن 1394 ساعت 15:10
گروه علمی:محققان دریافتند اسب ها توانایی تشخیص احساسات مثبت و منفی را از حالات چهره انسان دارند.
محققان دانشگاه ساسکس انگلیس در یک آزمایش، تصاویر رنگی بزرگ و باکیفیتی از چهره چند داوطلب تهیه کردند.
این تصاویر در واقع عکس هایی بودند که از حالات چهره داوطلبان، هنگام داشتن احساسات مثبت و منفی گرفته شده بود. سپس محققان این تصاویر را به 82 اسب که از پنج منطقه مختلف در این آزمون شرکت می کردند، نشان دادند. در این آزمون مشخص شد اسب ها توانایی تشخیص حالات مختلف چهره انسان را دارند.
پیش از این می دانستیم که اسب ها حیوانات اجتماعی هستند؛ اما نکته جالب توجه آزمون این است که اسب ها می توانند احساسات مثبت و منفی گونه دیگری از جانداران، یعنی انسان را از حالات چهره آن شناسایی کنند. واکنش اسب ها نسبت به عصبانیت کاملا واضح بود. اسب ها هنگام مشاهده چهره های عصبانی، سر را به عقب می کشیدند تا بتوانند با چشم چپ چهره شخص را ببینند. همچنین ضربان قلب آن ها با سرعت بیشتری افزایش می یافت.
پیش از این مشخص شده است که سگ ها هم انسان های عصبانی را با چشم چپ نگاه می کنند. نتیجه منطقی این است که قسمت راست مغز جانوران که اطلاعات به دست آمده از چشم چپ را پردازش می کند، وظیفه مواجهه با وضعیت های خطرناک و ترسناک را بر عهده دارد. همچنین در آزمایش مشابهی معلوم شده است که گوسفندان هم با مشاهده حالات چهره گوسفندان دیگر، می توانند احساسات آن ها را تشخیص دهند و حتی چهره گوسفندان و انسان ها را به خاطر بسپارند.
اما اسب ها هنگام مشاهده این تصاویر قادرند حالات چهره خود را به گونه ای تغییر دهند که بازتابنده احساسات شخص موجود در تصویر باشد و به همین دلیل با سایر جانورانی که در این آزمون شرکت کرده اند، متفاوت هستند. محققان معتقدند اسب ها در طول دوران تکامل خود توانایی تشخیص حالات چهره همنوعان خود را به دست آورده اند تا در وضعیت های مختلف بتوانند واکنش مناسبی را نشان دهند و با استفاده از همین توانایی قادرند حالات چهره انسان را نیز تشخیص دهند.
احتمال دیگر این است که اسب های اهلی، در طول دوره زندگی خود در کنار انسان ها، معنای حالات مختلف چهره و احساسات مربوط به آن ها را آموخته اند. به هر حال، نتایج این آزمون سوالات جدیدی را درباره ماهیت و منشا توانایی تشخیص حالات احساسی، مطرح می کند. نتیجه کامل این تحقیقات در نشریه Biology Letters منتشر شده است.
کد مطلب: 101520