جمال محمدیان*
گروه مقالات: آموزش و پرورش یکی از ارکان مهم هر جامعهای به شمار میآید نگاهی به آموزش و پرورش در بسیاری از کشورها نشان میدهد که در بسیاری از آنها مبالغ زیادی صرف آموزش و پرورش میشود و درصد قابل توجهی از تولید ناخالص ملی به آن اختصاص مییابد زیرا که آموزش و پرورش را زمینه ساز تحول در کشورشان میدانند. در کشوری مانند ژاپن سال تحصیلی 210 روز است دانش اموزان روزانه از 8 صبح تا 3 بعداز ظهر در مدرسه هستند و با اینکه به نظر میرسد طول روز مدرسه زیاد است امادانش اموزان وقت آزاد و تفریح زیادی دارند و باشگا ههای مختلف مانند باشگاههای ورزشی یا علمی باعث میشود گاهی دانش اموزان تا 6 یا 7 بعدازظهر در مدرسه بمانند، تقریبا اکثر مدارس بویژه مدارس ابتدائی مجهز به امکاناتی مانند استخر هستند.
در آمریکا سال تحصیلی کمی کوتاهتراست، دانش آموزان ابتدا به مهدکودک میروند و بعد گذراندن تقریبا 5سال ابتدایی واردراهنمایی شده، در این دوران دروس به دودسته اجباری شامل ریاضیات و علوم و زبان انگلیسی و دروس اختیاری شامل اقتصاد، هنر تقسیم میشوند و در نهایت پس از اتمام دوره راهنمایی دانش آموز در صورت وارد دبیرستان میشود وپس از گذراندن چهارسال تحصیلی موفق به اخذ مدرک دیپلم میگردد. اما در ایران سال تحصیلی قریب به 8 ماه و تقریبا 240 روز میباشد دانش آموزان از هفت ونیم تا ساعت 12: 15 دقیقه در مدرسه هستند و هیچ وعده غذایی به آنها داده نمیشود و تنها در سالهای اخیر به صورت نامنظم چند مرحله شیربین آنها توزیع میشود، ساعات تدریس در دبیرستان تقریبا 80 دقیقه است وتنها در این بین دانش آموزان حدود ده دقیقه برای کارهای ضروری خود وقت دارند، برای ساعات فراغت دانش آموزان هیچ برنامهای وجود ندارد، دانش آموزان چنان تحت فشارهستند که موقع تعطیلی مدارس آنچنان با هیجان و خوشحالی مدرسه راترک میکنند که گویی از زندان آزاد شدهاند و حتی برای کنترلترافیک خروج آنها موقع خروج از مدرسه گاهی نیاز به حضور ماموران انتظامی وجود دارد.
در کشور ما چند سالی است که طرح تحول بنیادین توسط مسولان امر پیشنهاد و تصویب شده است و وزارت آموزش و پررش در حال اجرای آن است اما تغییرات مشاهده شده در این سالها نشان میدهد آموزش و پرورش همچنان در حال ادامه دادن به حرکت حلزونی خویش است. نظام آموزش و پرورش دارای سه رکن اساسی است معلم، دانش آموز، پیام آموزشی. برای اینکه نظام آموزشی دچار تحول شود باید جداگانه این سه مقوله را بررسی شده و برای هریک برنامهای جداگانه ارائه شود.
در مورد پیام آموزشی سالهاست ک بحث تحول کتب آموزشی مطرح است در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا برای هر درس چندین کتاب با سرفصلهای مشخص تالیف شده و این بدان علت است که معلمان هر مدرسه بتوانند براساس میزان سطح دانش آموزان خود و برحسب نیاز آنها کتابی دلخواه را تدریس کنند. در کشور ما این طرح سالهاست که مطرح شده اما متاسفانه هنوز همه دانش آموزان چه در مدارس معمولی و چه در مدارس خاص مکلفاند یک کتاب واحد را یاد بگیرند و معلملن کتاب یکسان را تدریس کنندو هیچ توجهی به تفاوتها و سطح دانش اموزان و میزان علایق و نیازهای انها نمیشود.
در مورد دانش آموزان باید گفت مهمترین مشکل در این بخش مشکلات اقتصادی است. دانش آموزی که گرسنه است یا پوشاک مناسبی ندارد نمیتواند تمامی تمرکز خود را روی درس بگذارد اما در این زمینه تمامی مسئولیت به دوش وزارت آموزش پرورش نیست زیرا مهمترین مسئله دراین بخش حل مشکل قتصادی خانوادهها است و در این زمینه بسیاری از دستگاههای دیگرهم مسئولیت دارند، اما باید ترتیبی اتخاذ شود تا زمانی که دانش اموزدر مدرسه و کلاس درس حضور دارد مشکل اقتصادی را کمتر احساس کند، مثلا همانند بسیاری کشورها برنامه ویژهای برای تغذیه یا بهداشت دانش آموزان تهیه شود.
در هر سیستمی اگر همه امکانات را فراهم شوداما فرد مناسب برای بهره برداری از این امکانات وجود نداشته باشد، همه تلاشها به باد خواهد رفت و نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. در آموزش و پرورش فرد بهره بردار از امکانات و شرایط معلم است. اما نگاهی به وضعیپت کاری ومعیشتی معلمان واعتراضات گسترده آنان درسالهای اخیر شاهد این مدعاست که در این بخش نیز وضعیت خوبی نداریم، آنچه معلمان را بیش از پیش ناراحت کرده است بحث تبعیض است، بسیاری از معلمان از اینکه افراد هم مدرک آنها حتی افرا د با مدرک پایینتر در ارگانهای دیگر حقوق و مزایایی به مراتب بیشتر از آنها دریافت میکنند ناراحتاند و متاسفانه دولتها علت کمی این حقوق و مزایا را به حساب تعداد زیاد معلمان میگذارند غافل از آنکه تعداد زیاد دانش آموزان را فراموش کردهاند و اگر نسبت معلم به دانش آموز را که در ایران به آن توجه نمیشود محاسبه کنیم خواهیم دید تعداد معلمان بسیار اندک است و البته با نگاهی به کلاسهای شلوغ و پرجمعیتمان این امر نیازی به محاسبه ندارد.
شاید کلیدیتری نکته مشترک در حل مشکل این سه مقولهها بحث اقتصادی است و حل ان باعث تحول بنیادی در نظام اموزش و پررش خواهد شد، اینکه دلمان را خوش کنیم و یگوییم مانند کشورهای پیشرفته پنج درصد تولید ناخاص ملی مان را صرف آموزش و پرورش فرزندان مان کردهایم فقط سرخود کلاه گذاشتهایم زیرا که تولید ناخالص ملی ما براساس گزارشهای صندوق بین المللی پول در سال 2014 تقریبا 404هزار دلار و تولید ناخالص ملی امریکا تقریبا 18 میلیون دلار است و پنج درصد ما در مقایسه با پنج درصد کشورهای پیشرفته عددی بسیارناچیز و غیرقابل ذکر است.
متاسفانه در هیچ یک از دولتهای گذشته حل مشکلات آموزش و پرورش در راس امور نبوده و آنچه باید گفت آنست که دولت تدیبر و امید تدبیری باید برای حل این مشکل چارهای بیاندیشد. یکی از راه حلهای مسئله، یافتن منابع مالی جدید برای آموزش و پرورش است، شاید همانند سازمان تامین اجتماعی اگر آموزش و پرورش صاحب شرکتهای اقتصادی شود بتواند بر بسیاری از مشکلاتش فائق آید، بدون حل مشکلات اقتصادی تحول بنیادین تنها و تنها یک تحول نمادین و فقط یک شعار خواهد بود.
* دبیر و مهندس شیمی، شهرستان آبادان