چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب ناشران مختلف به ویژه ناشران کتابهای پرمخاطب و پرفروش، طی سالهای اخیر ناشران را با مشکلات بسیاری روبرو کرده و به تازگی نیز روندی لجام گسیخته به خود گرفته است. البته با رایزنیهای اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران؛ معاونت نظارت بر اماکن عمومی نیروی انتظامی نیز برای برخورد با عاملان تکثیر غیرمجاز کتابها وارد میدان شده است. با این همه نه تنها هنوز از میزان این مشکل کاسته نشده بلکه متخلفان کار را به جایی رساندهاند که عملاُ فرهنگ کشور و تولید آثار هنری سایر حوزهها به نوعی مورد تهدید واقع شدهاند. هومان حسنپور (عضو هیئت مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران) در گفتوگو با ایلنا به پرسشهایی دربارهی عوارض ناشی از چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب بر بدنه فرهنگ و کتاب کشور و همچنین راهکارهای حل این مسئله پاسخ داده است.
چاپ و تکثیر غیرقانونی کتابها را معمولاً در کدام بخشها بیشتر میبینیم؟ اساساً چاپ و تکثیر غیرقانونی یک کتاب که توسط ناشر رسمی کشور منتشر شده است، چگونه اتفاق میافتد؟
تعریف کتابسازی و چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب با هم متفاوت است. هرچند ممکن است مشکلاتی که چاپ و تکثیر غیرقانونی کتابها برای ناشر و مولف بهوجود میآورد به نوعی بر افزایش کتابسازی هم تاثیر بگذارد. در قسمت تکثیر غیرقانونی، این اتفاق میافتد که کتابی با داشتن یک ناشر قانونی، مولف قانونی و مجوز نشر (یعنی هیچ صحبتی از نبود مجوز نیست و همه کار به صورت قانونی انجام شده و میشود) در فرایندی کاملاً غیرقانونی توسط قشری که در صنعت نشر فعال شدهاند به شکل دیجیتال کپی شده و به فروش میرسد.
البته کارهایی که در تیراژ بالا چاپ میشوند نهایتاً به صورت افست منتشر میشوند، چون امکان تکثیر دیجیتال برای چنین تیراژهایی وجود ندارد. اما اغلب موارد به صورت دیجیتال منتشر میشوند تا سرعت بالا باشد. یعنی این افراد در هر بار تعداد 20 – 30 نسخه یا نهایتاً 50 نسخه از یک کتاب انگار که نه ناشر و نه نویسنده یا مترجم هیچ مالکیتی بر آن ندارد و کار در بازار رها شده است را با خرید یک نسخه اصلی به صورت غیرقانونی منتشر کرده و به فروش میرسانند. موردی داشتیم که حتی با موبایل از صفحات کتاب عکس گرفته بودند و بعد به صورت چاپ دیجیتال منتشر کرده بودند. کتاب را عیناً با نام و آرم ناشر منتشر میکنند و با این رویه حتی آمار تیراژ کتابهای منتشر شده در کشور هم مختل میشود. وضعیت این مشکل در حال تبدیل شدن به یک سونامی است.
رابطه چاپ و تکثیرغیرقانونی با افزایش کتابسازیها
چاپ و تکثیر غیرقانونی کتابها چه نسبتی با کتابسازیها یا ترجمههای تقلبی که امروزه در بازار شاهد آنها هستیم دارند؟
همانطور که اشاره شد مواردی مثل استفاده از محتوای یک کتاب با جابهجایی جملات بخصوص در بحث ترجمه که این مدتهاست شاهد چندین و چند نمونه از آنها هستیم و بعضاً صدای مترجم و ناشر اصلی را هم درآورده نیز میتواند ماحصل اتفاقاتی اینچنینی مثل چاپ و تکثیر غیرقانونی کتابهای ناشران باشد. البته این مسئله نیاز به اثبات قضایی دارد و هر دو شاکی باید عدله محکمی برای نشان دادن استفاده از متن خود در کتاب مذکور ارائه دهند. از این دردناکتر اینکه امروز از مرحله حقوق مالکیت فکری رد شدیم و کسانی هستند که صراحتاً کل یک کتاب را در قالب پکیچ اصلی سرقت میکنند. در این سالها، برای مقابله با ناقضان حقوق مالکیت فکری به سرعت عمل نکردیم و قضیه را جدی نگرفتیم. این کوتاهی باعث شد متخلفان به این نتیجه برسند که بهجای استفاده بخشهایی از یک کتاب یا تغییرات اثر یک مولف در کمال خونسردی کل اثر را به صورت غیرقانونی چاپ و تکثیر کنند!
آیا هیچ راهی برای شناخت کتاب اصلی از کتابی که بهصورت غیرقابل مجاز تکثیر شده؛ وجود ندارد تا مخاطب نسبت به این مسئله آگاه شود؟
در کار اصلی همه موارد استاندارد لحاظ شده است، از حروفچینی گرفته تا نوع کاغذ، اندازه و جلد کتاب. اما در چاپ غیرقانونی برای اینکه در هزینه چاپ، میزان کاغذ مورد استفاده و ... تا حد امکان صرفهجویی شود حتی قطع استاندارد چاپ کتاب هم رعایت نمیشود. البته مصرفکننده معمولا امکان تمیز دادن کار اصلی از چاپ غیرقانونی را ندارد و همین خطری است که فاجعهآفرین است. زمانی چاپ غیرقانونی به واسطه دستگاه کپی صورت میگرفت و میگفتیم خریدار متوجه میشود و این کار بدون اجازه منتشر شده را تهیه نمیکند.
بههم خوردن آمار تیراژها و سوءتفاهم میان مولف و ناشر
به برهم خوردن آمار تیراژ کتابهای کشور به دلیل چاپ و تکثیر غیرقانونی اشاره کردید، این برهم خوردن آمار تیراژ چه مشکلی برای خود ناشر یا مولف به وجود میآورد؟
با اختلال در تیراژ عملا مولف هم متضرر میشود و حتی در مواردی با ایجاد سوءتفاهم، اعتماد بین ناشر و مولف از بین میرود. مولف وقتی میبیند کتابی که معمولا چهار نوبت در سال منتشر میشده حالا فقط یک بار چاپ میشود احساس بیاعتمادی میکند. ناشر چگونه باید ثابت کند که چاپهای غیرقانونی کار او نیست. در واقع با این اتفاق پرداخت حق مولف نیز عادلانه صورت نمیگیرد.
برخی از سایتها سفارشهای 1000تایی از این افراد میگیرند. طرف حتی درخواست 5 نمونه میدهد و بعد از یک ربع کتاب را با صحافی و جلد تحویل میگیرد انگار که پرینتر سه بعدی کار چاپ را انجام داده باشد. اینها مسئلهای است که نشر را نابود میکند. با این وجود میزان تیراژها اصلا مهم نیست. مسئله مهمتر و خطرناکتر که در حال خالی کردن زیر پای صنعت کتاب و نشر کشور است؛ اینکه اصحاب رسانه فکر میکنند مسئله فقط مرتبط با ناشر است درحالیکه بخش اصلی کار مولف را درگیر میکند. مولف وقتی به دلیل مشکلاتی که چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب به وجود میآورد، درآمد و بازده مناسب ندارد، دلسرد میشود و کار نمیکند. وقتی با یک چاپ ناشر رسمی دیگر نمیتوان روی چاپ بعدی کار کند مولف از کجا میتواند حقالزحمه و حقالترجمه خود را از چاپ نوبت چاپهایی که به صورت غیرقانونی منتشر میشوند بگیرد. درنتیجه دیگر تولید محتوا نمیکنند و اگر جلوی این مسئله گرفته نشود ریشه فرهنگ مملکت خشک میشود.
صحت و سلامت کتابهایی که به صورت غیرقانونی چاپ و تکثیر میشود در چه حد و اندازهای است؟ آیا این کتابها قابل اتکا و استناد هستند؟
کتابی که توسط ناشر رسمی منتشر میشود در یک فرمت و قالب مشخص استاندارد زیر چاپ میرود. یعنی در سیستم لیتوگرافی، چاپخانه و صحافی رسمی با کاغذهای بزرگ و فرمبندی مشخص چاپ میشوند. احتمال اینکه صفحهای در کتاب کم و زیاد شود بسیار پایین است. اگر هم چنین اتفاقی بیفتد برای کل کتابهای یک تیراژ است و معمولا به سرعت این ایراد توسط ناشر برطرف میشود. اما در چاپ دیجیتال یک کتاب بهصورت صفحه به صفحه منتشر میشود و به همین دلیل پیش میآید که در یک اثر 50 صفحه از کتاب دیگری به اشتباه چاپ شده است.
علاوه بر اینها استانداردهای مشخص چاپ که برای هر کتاب و محتوایش متفاوت است نیز در کتابهای که از طریق چاپ دیجیتال و به شکل غیرقانونی چاپ میشوند، رعایت نمیشود. این قواعد و ضوابط که حتی در نوع کاغذ هم لحاظ میشود برای راحتتر بودن خواننده است. درواقع مخاطب کارهایی که غیرقانونی تکثیر شدهاند، کالایی میخرد که هیچ اصل و نسبی ندارد. مثل دارویی که تاریخ انقضا گذشتهاش را پاک کرده باشند. حداقل اتفاقی که در این شرایط میافتد این است که داروی مذکور اثر درمانی خودش را ندارد، حالا در نگاهی بدتر حتی میتواند صدمات جسمانی نیز بزند و مسمویت هم به همراه داشته باشد. کتاب با تکثیر غیرقانونی هم درواقع حکم همین مسئله را دارد.
حتی مواردی به ما مرجوع میشود که میگویند این کتاب شما 30 صفحه ندارد درحالیکه کتاب اصلا چاپ انتشارات ما نیست و به صورت غیرقانونی تکثیر شده است. ناشر متضمن کتابی است که خودش به صورت قانونی چاپ کرده و طبیعتا پاسخگویی در قبال مشکلاتی که این کارهای غیرمجاز چاپ شده را نخواهد داشت. در قسمت رمان، ادبیات و علوم انسانی کمی شرایط بهتر است اما مشکلات اینچنینی در قبال کارهای دانشگاهی و آموزشی که بدون اجازه ناشر اصلی چاپ و تکثیر میشوند؛ بیداد میکنند. حالا ببینید چه ضربهای به سیستم آموزشی و دانشجویان ما میخورد. کتابهایی که نسخههای جدیدتر آن در بازار موجود است؛ بیدقت و با سرهم بندی از ویرایشهای مختلف تحویل دانشجو میشود. در بررسیهایی که داشتیم کتابی را دیدیم که شخص متخلف در زمان اسکن حتی به بارکد و برچسب کتابفروشی روی کتاب اصلی نیز توجه نکرده بود و تکثیر غیرقانونی را با همان بارکد به فروش میرساند. نزدیک به 700 نسخه از همین کتاب نیز در محلی انبار شده بود این عدد، عدد کمی نیست.
نمایشگاه کتاب تهران و جایگاهی که با چاپ و تکثیر غیرقانونی تهدید میشود
آیا چاپ و تکثیر کتاب بر کارکرد نمایشگاه و رسیدن به هدف اصلی که برگزاری یک نمایشگاه کتاب با استانداردهای بینالمللی است نیز اثرگذار است؟
مظهر چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب را در قالب دو محور متفاوت میتوان در نمایشگاه کتاب دید. اول اینکه هر چند غرفه کنار هم کتابهای مشابه دارند تنها تعدادی از اینها غرفههایی هستند که به عنوان پخشی در نمایشگاه شرکت کردند و بیشترشان جزو متخلفان هستند. از وقتی هم که چاپ دیجیتال کتابها امکانپذیر شده تعداد این قبیل متخلفان رو به افزایش است. اینقدر هم حجم این قبیل تخلفات گسترده است که کمیته نظارت بر تخلفات نیز به سختی از پس کنترل همه موارد برمیآید.
نکته دوم هم اینکه به دلیل ترویج کتابسازی ناشی از مشکلاتی که چاپ و تکثیر غیرقانونی به وجود آورده دچار تکرار محتوا و آثار در غرفههای مختلف ناشران میشود. اینبار چه اتفاقی افتاده است؟ ناشر تخلفی نکرده ولی مثلا از یک کتاب 50،60 ترجمه همزمان و متفاوت وجود دارد.
هر دوی این مشکلات میتواند بهطور کامل ما را از اهداف اصلی نمایشگاه دور کند. اگر اصل مفهوم نمایشگاه کتاب را مدنظر داشته باشیم قصد این است که آخرین کارهای چاپ شده در کشور به معرض دید عموم گذاشته شود اما حالا به هر دلیلی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران کارکرد فروشگاهی هم دارد و بنابه شرایط اقتصادی نشر نیز نمیتوان فعلا این کارکرد را حذف کرد. الان با این وضعیتی که به وجود آمده کمک مقطعی نمایشگاه به اقتصاد نشر هم تحت شعاع قرار گرفته بلکه با حضور افراد سودجو و متخلف در نمایشگاه گردش مالی نشر را به هم میزند و باعث میشود ناشر حرفهای که دو غرفه آن طرفتر کتاب اصلی را ارائه میدهد نتواند استفاده اقتصادی لازم را از نمایشگاه ببرد.
باید به آن سمت برویم که بدنه صنعت نشر آنقدر قوی شود و نمایشگاه تنها رویکرد نمایشگاهی داشته باشد. در این میان باید حواسمان به اتفاقات جدیدی که در حال رخ دادن است؛ باشد و ببینیم که علیرغم همه تمیهدات بدنه نشر روز به روز ضعیفتر میشود. ناشری که کتابهای ارزشمند و ایدههای نو دارد نمیتواند به دلیل شرایط بد مالی که چاپ و تکثیر غیرقانونی به وجود میآورد؛ کارکرد درست خود را داشته باشد.
تیشه به ریشه فرهنگ کشور
تکثیر غیرقانونی کتابها تا چه حد تهدید اساسی برای فرهنگ و کتاب کشور محسوب میشوند و چه تاثیری در روند خلق آثار ادبی و مکتوب کشور دارند؟ این مسئله آیا میتواند در دیگر زمینههای فرهنگی و هنری هم خودش را نشان بدهد؟
مشکلی که در چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب فرآیند تولید کالای فرهنگی مثل کتاب را کند و حتی متوقف میکند این است که این سوءاستفاده غالبا کتابهای پرفروش یک ناشر را هدف قرار میدهد و ناشر را از نظر اقتصادی فلج میکند. ناشر فلج از نظر اقتصادی هم محافظه کار میشود و چاپ کارهای جدید را قبول نمیکند. هر ناشری معمولا 20 تا 25 درصد کتابهایش پرفروش هستند، و چرخ اقتصادی یک بنگاه نشر را میگردانند، مابقی کتابها دو تا سه سال طول میکشد که بازگشت هزینه داشته باشند.
وقتی همان 25 درصد هم از ناشر گرفته میشود، دیگر خطر نمیکند تا مبلغ در گردش نشر خود را برای چاپ کتاب جدید صرف کند. در مرحله اول هم نویسندگان نوقلم و جوان از چرخه انتشار کتاب کنار گذاشته میشوند. چرا چندین سال است که قلم نو در کشور به مخطب شناسانده نشده است؟ معاونت فرهنگی و اداره کتاب هم نسبت به این مسئله ابراز نگرانی میکنند. نویسنده جدید تولید نکردهایم چون همان میزان درآمد حاصل از فروش 25 درصد از کتب ناشر که میتواند به چرخیدن چرخ انتشاراتی کمک کند از او گرفته میشود و مورد حمله واقع شود ناشر برای حفظ حیات خود محافظه کار میشود.
یعنی اساسا ناشر دیگر نمیتواند برای قبول کار از نویسندگان جوان و نو قلم خطر کند. قبلا دستکم به همان 25 درصد اطمینان داشت و 75درصد مابقی را ریسک میکرد برای معرفی نویسندگان جوان به ادبیات کشور. واکنش بعدی کاهش تیراژ کتاب است. وقتی ناشر نمیتواند کتابهایش را در همان تعداد قبلی و با نوبت چاپهای متعدد منتشر کند چون به دلیل تکثیر غیرقانونی روی دستش میماند، به ناچار تیراژ کتاب را هم کاهش میدهد.
همین کاهش تیژاژ هم بنیه مالی را کاهش میدهد چراکه حتی تجدید چاپها هم با کاهش تیراژ همراه میشوند. کاهش تیراژ تجدیدچاپیها مولف را هم ناراضی میکند و باز همان سوءتفاهمی که پیشتر اشاره شد به وجود میآید. ناشر هم نمیتواند پاسخگو باشد که چه اتفاقی افتاده است. درواقع عملا کارهای جدید از مولفین و مترجمین سرشناس هم این مشکل روبرو میشوند و ما هم از معرفی نسل جدید نویسندگان محروم میشویم و هم کارهای جدید کهنهکاران را از دست میدهیم.
حالا با توجه به این مسائل اگر دقت کنیم متوجه میشویم که چرا این روزها کتابسازی زیاد شده است. کتابسازی درواقع یکی از معلولهای چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب در کشور است. یعنی مولف قدیمی کار جدید ارائه نمیدهد، نویسنده نوقلم هم امکان چاپ آثار پیدا نمیکند. پس تنها راه سرهم بندی آثار در قالب کتابسازی باقی میماند. اینها فقط یک لطمه کوچک است و فاجعه ماجرا آنجاست که به تدریج کیسه فرهنگ خالی از محتوای امروز میشود و هر آنچه که داریم یا محتوای دیروز است یا محتوای درهم آمیخته که از شبکههای مجازی و اینطرف و آنطرف جمعآوری شده است.
قالب این کتابهای سرهمبندی شده نیز مستندات دقیقی از نظر منبع و نویسنده ندارند و خواننده اساسا بین سبک نوشتاری و قلم نویسندگان سردرگم میشوند. این مسئله کار را تا جایی پیش میبرد که اساسا تولید فرهنگ در کشور متوقف میشود و مجبور میشویم به استفاده از واردات فرهنگی.
همین امروز نیز آمارها نشان از افزایش قابل توجه میزان آثار ترجمه نسبت به آثار تالیفی در کشور است. این موضوع باعث میشود حتی در تولیدات تلویزیونی، رادیویی و نمایشی هم با کمبود مرجع مکتوب داخلی مواجه شویم. وقتی پایه اصلی فرهنگ که تولیدات مکتوب است ضعیف میشود طبیعی است که سایر شاخ و برگهای فرهنگ و هنر نیز کمکم خشک شوند. سرانجام به آنجایی میرسیم که در تولیدات شنیداری و تصویری نیز گویندگان ما از کلمات وزین و مناسبی استفاده نمیکنند یا نهایتا لغات و عباراتی را به کار میبرند که مختص به جامعه امروز نیست.
ادبیات هر دورهای باید امکان رشد و بالندگی داشته باشد. درست است که آثار ادبی سالهای گذشته ما باعث افتخار هستند و هنوز هم باید مورد استفاده قرار بگیرند ولی نباید از تولید و تکثیر کتابهایی با زبان روز غافل شویم. نویسنده امروز است که برای امروز مینویسد و همان نوشته را میتوان در فیلمنامه و نمایشنامه تعمیم داد تا بستری شود برای دیگر آثار هنری. به عبارتی دیگر با از دست رفتن تولیدات مکتوب یک پل فرهنگی روبروی ما خراب میشود. پس تنها نفع و زیان شخصی ناشر مدنظر نیست و کل سیستم فرهنگ و هنر کشور را نشانه گرفته است.
وزارت ارشاد، اتحادیه و دستگاههای قضایی و انتظامی باید به کمک هم سعی کنیم تا این قضیه در اسرع وقت حل شود چراکه همانطور که اشاره شد ریشه فرهنگ کشور را هدف قرار داده است. مدام از تهاجم فرهنگی صحبت میکنیم ولی نباید فراموش کنیم که این حجم از واردات فرهنگی و هنری از خارج ناشی از عدم تولید محتوای موردنیاز داخلی است. نمیتوان به مخاطب گفت باید هر آنچه که تولید کردهایم هرچند تکراری را دوست داشته باشد برای جذب گستره بیشتری از مخاطبان باید تنوع تولیدات بالا برود تا به همان نسبت تولید کالای باکیفیت و مرغوب نیز افزایش داشته باشد.
سود ماجرا کجاست؟
اساسا سود تکثیر و چاپ غیرقانونی یک کتاب مجوز دار که توسط یک ناشر رسمی کشور منتشر شده است کجاست؟
ناشر رسمی برای چاپ یک کتاب هم حق تالیف یا ترجمه میدهد، هم حق حروفچینی، ویرایش، صفحه بندی، لیتوگرافی چاپ و صحافی میدهد و براساس آن قیمت پشت جلد کتاب را مشخص میکند. ولی تکثیرکننده غیرقانونی هیچکدام ازاین هزینه ها را به جز چاپ و صحافی (آنهم با قیمت نازلتر از چاپ و صحافی حرفهای) ندارد و طبیعی است که برای بردن سود بیشتر قیمت کتاب را کمتر از آنچه که ناشر اعلام کرده درنظر بگیرد. تازه در نمایشگاه کتاب روی همین قیمت پایینتر نیز تخفیف هم میزنند. درثانی این متخلفان اساساً بخشی از یارانه نشر را نیز به سمت خود میکشد اگر هوشیار نباشیم سوءاستفادههای این چنینی مثل ویروس دیده نشدنی که از مواد مغذی سلولها ارتزاق میکند و تکثیر میشود به فعالیت خود ادامه می دهند.
به عبارت دقیقتر، سود این متخلفان از جایی عایدشان میشود که هیچ هزینهای بابت مولف، ویراستار، حروفچینی، صفحهبندی، نمیدهد. در قسمت چاپ نیز حتی نیاز به طی مراحل لیتوگرافی ندارند و به صرف هزینه کاغذ اثر را منتشرمیکند. این یعنی نزدیک به 40 درصد هزینههای تولید کتاب را این فرد پرداخت نمیکند و دستش باز است که سود لازم را ببرد. نکته جالب دیگر این است که گاها حتی توازن این 40 درصد هم از بین میرود. به عنوان مثال زمانی که ناشر رسمی کاری را چاپ میکند در تیراژ میانگین که در حال حاضر هزار تا 2 هزار نسخه است کار چاپ میکند و باید هزینه چاپ تمامی این نسخهها را پرداخت کند اما در چاپ و تکثیر غیرقانونی فرد متخلف در یک نوبت فقط 5 نسخه چاپ میکند و با خیال راحت به فروش میرساند.
یعنی حجم سرمایهگذاری مورد نیاز نیز در حد همین میزان تیراژهای محدود در هر نوبت است. اگر هم کامل به فروش نرفتند ضرر چندانی نکرده است. ناشر رسمی در بدترین شرایط هم دستکم 500 نسخه منتشر میکند که احتمال اینکه تعداد زیادی از این نسخهها برای مدتی در انبارها خاک بخورند وجود دارد. با اضافه شدن این هزینهها به 40 درصد ابتدایی مشخص میشود تخلفات اینچنینی بعضا 65 تا 70 درصد سود به همراه دارد. آیا واقعا ناشر در چنین شرایطی توان رقابت خواهد داشت؟
فرهنگسازی و همگام شدن کتابخوان راه درمان اصلی
راهحل اساسی برای ریشهکن کردن چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب چیست؟ آیا رایزنیهایی که اتحادیه ناشران با اداره اماکن انجام داده توانسته کمکی به کاهش گستره این تخلف کند؟
برای حل این مسئله قبل از هر چیز باید وجدان عمومی بیدار شود. یعنی خریدار بداند اگر چنین خریدی انجام میدهد چه تاثیرات منفی بر بدنه فرهنگ کشور دارد. این فرهنگسازی در مورد سایر کالاهای فرهنگی مثل سیدی انجام شده و تقریبا هم برای مردم جا افتاده است که دانلود یا کپی غیرقانونی حکم دزدی از صاحب اثر را دارد.
اصولا همیشه در کنار رفتار انتظامی و برخوردهای تنبیهی مخاطب اصلی باید بفهمد که خرید کالای فرهنگی که بدون اجازه صاحب اثر منتشر شده، غلط است. شخصی که کتاب میخرد و میخواند مطمئنا آدم با شعوری است و اگر توضیح بدهیم مسئله را میفهمد. اساسا بسیاری از مخاطبین ما به اصول اخلاقی پایبند هستند و اگر متوجه شوند با خرید کتابهایی که غیرقانونی چاپ و تکثیر میشوند چه تیشهای به ریشه کتاب و فرهنگ میخورد قطعا از این کتابها نمیخرند.
اما در حال حاضر مخاطبین تنها به تفاوت قیمت این کتابها نگاه میکند و اینکه خب در شرایط فعلی اقتصادی نمونههایی از تکثیر غیرقانونی که ارزانتر هستند، هزینه کمتری برایش دارد. مخاطب باید بداند با خرید کتاب اصل در واقع از مولف و ناشری که از خواندن تولیدات آنها لذت میبرد حمایت میکند و مولف با خیال راحت از کسب درآمد انگیزه ادامه کار پیدا میکند. با این اتفاق مولفی که دوست داریم و قطعا میخواهیم کارهای بعدی او را هم بخوانیم هم میتواند ادامه کار بدهد و اثر جدید خلق کند. برای حل این مشکل باید جامعه و مطبوعات با ناشر همساز شود تا فرهنگ درستی از حقوق مولف به مردم منتقل گردد.
اقدامات نیروهای انتظامی و قوانین چقدر جوابگوی حل چاپ و تکثیر غیرقانونی است؟
مشخصا تاکنون اداره اماکن و نیروی انتظامی چه کمکی به از بین رفتن چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب کردهاند؟
در حال حاضر تلاش اتحادیه و اداره اماکن منجر به این شده که روند چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب از تهران خارج شود اما برای همین مذاکراتی داریم تا کنترل متخلفان این حوزه در خارج از تهران و حتی کل کشور صورت بگیرد. باید امکانی فراهم شود تا اگر ناشری متوجه شد در هر شهر و استانی یک کتابش به صورت غیرقانونی در حال تکثیر است از طریق مرجع انتظامی قابل پیگیری باشد. براساس حقوق مالکیت فکری چاپ و تکثیر غیرقانونی یک کتاب جرم محرز حساب میشود اما اگر حتی نیاز به اضافه کردن مواردی در قانون حقوق مالکیت فکری نیز با مجلس تعامل خواهیم داشت تا این مسئله حل و فصل شود.
هرکجا که به کمک این دو نهاد وارد عمل شدهایم و برای مقابله با آنها اقداماتی صورت گرفته فعالیتهای اینچنینی به حاشیه رانده شده است اما چون در حاشیه حمایتهای لازم صورت نمیگیرد مجدد آنجا شروع به رشد و تکثیر کردهاند. مثلا در حال حاضر تعداد این قبیل افراد در تهران کم شده است چون نیروی انتظامی و دستگاه قضایی هم کمک میکند اما شاهد رشد چاپ و تکثیر غیرقانونی در شهرستانها و حاشیه تهران هستیم.
آیا برای ریشهکن کردن چاپ و تکثیر غیرقانونی در کشور خلا قانونی وجود دارد که مثلا مجلس بتواند به آن ورود کرده و با اصلاح قوانین شرایط رفع این مشکل را هموارتر کند؟
اگر مصداق بارز این قضیه را یک سرقت بدانیم قوانین لازم وجود دارد چراکه این مسئله مثل رعایت حقوق مالکیت فکری نیست که پروسه زمانبر اثبات استفاده غیر قانونی از قسمتی از یک اثر نیاز باشد و در واقع نمونهای از سرقت تمام و کمال یک کیف و محتویاتش است. در چنین مواقعی پلیس به دنبال اثبات ادعای شما نمیگردد و به محض گزارش سرقت مسئله را پیگیری میکند و جرم محرز است. در واقع قوانین حقوقی لازم برای پیگیری و جلوگیری از این قبیل تخلفات را داریم و نیاز به همت و همیت است. همه اعم از ارشاد، ناشر، کتابفروش، خریدار، نیروی انتظامی و... باید قبول کنند که در قبال پیگیری تخلفات مرتبط با چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب مسئول هستند.
در این میان مهمترین مسئله این است که مردم این قضیه را جدی بگیرند و برایش اهمیت قائل شوند. ما درباره قشر کتابخوان و با فرهنگ صحبت میکنیم که معمولاً آشنایی کامل نسبت به کیفیت و سبک کارهای منتشر شده دارند. مخاطبان کتاب باید توجه کنند کتابی که با کمترین کیفیت ظاهری زیر چاپ رفته قطعا نمیتواند اعتبار محتوایی درست و دقیقی هم داشته باشد و قطعاً ناشر رسمی پشت آن نیست. وقتی یک کتابفروش میبیند کتابی که برایش آوردهاند با درصدی کمتر از درصد همیشگی در اختیارش قرار میگیرد باید متوجه شود که این کتاب از سوی ناشر اصلی ارسال نشده است کمااینکه بسیاری از کتابفروشان با دقت کتابهایشان را تهیه میکنند و در موارد بیشماری در صورت مشاهده چنین نمونههایی با ناشر مربوطه تماس میگیرند تا از صحت و سقم کتاب آگاهی پیدا کنند. نقش اساسی در ریشهکن کردن این مسئله را اول مخاطب دارد و بعد کتابفروشی که آثار را در معرض دید خریداران قرار میدهد. توزیعکنندگان و نهادهایی که وظیفه نظارت و کنترل تخلفات را دارند نیز باید همکاری لازم را داشته باشند و شانه خالی نکنند.
میتوان مدعی شد که برخی در زمان تهیه این کتابها برای خود یا دیگران هدفی جز ترویج کتابخوانی نداشتهاند؟
وقتی کتاب مجوزدار به صورت غیرقانونی و بدون اجازه ناشر رسمی با قیمت پایینتر عرضه میشود به نوعی خیانت به فرهنگ کشور است و نمیتوان گفت برای حمایت از کتابخوانی خرید یا فروش این کار صورت میگیرد. بالاخره کتاب نیز در حکم یک کالا براساس فرآیندی قیمت پشت جلد آن تعیین شده و باید رعایت شود. چطور کالاهایی مثل گوشت، مرغ و غیره را هرچقدر هم که گران باشد با دزدی برای خانوادهامان تهیه نمیکنیم یا اگر یک موادغذایی تاریخ مصرف مشخصی نداشته باشد آن را خریداری نمیکنیم. کتابهای با چاپ و تکثیر غیرقانونی نیز دقیقا همین حکم را دارند.
ترویج کتابخوانی به این معنی نیست که حقوق مولف و ناشر را بین دیگران به اشتراک بگذاریم. میتوان خرید و مطالعه کتاب را توصیه کرد یا حتی آن کتاب را به عنوان امانت در اختیار شخص دیگری قرار داد اما اینکه امکان تهیه غیرقانونی کتاب را فراهم کنیم صحیح نیست. در همه جای دنیا این سبک ترویج کتابخوانی رواج دارد و حتی کمپینهایی برای جا گذاشتن کتاب جهت استفاده دیگران به راه میافتد اما هیچ کجای دنیا اینکه یک اثر را کپی کرده و به صورت غیرقانونی در اختیار همه قرار دهند مثبت ارزیابی نمیشود.
قطع یارانه هم چندان تاثیری در اصلاح روند تخلفات ندارد
به نظرتان اصلاح یارانه نشر که در چند سال گذشته آغاز شده آیا میتواند تاثیر مثبتی بر اصلاح روند چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب داشته باشد؟
یارانه نشر در حال حاضر کجا مصرف میشود؟ بن کتاب و غیره که فقط محدود به ایام نمایشگاه شده و میتوان کنترل خوبی روی آن داشت. بهترین شکل اصلاحی آنها همین انتقال به مصرفکننده نهایی بود که قدرت خرید پیدا کند اما وقتی یک کالای تقلبی بهجای کالای اصلی در بازار وجود دارد و مصرفکننده آن را خریداری میکند این دیگر ربطی به پرداخت یا عدم پرداخت یارانه ندارد. چاپ و تکثیر غیرقانونی شاید به یک شکلی به یارانهها ارتباط پیدا کند و یارانهها را بیتاثیر میکند یعنی یارانهای که قرار است پیکره نشر را قوی کند به دلیل اینکه کالاهای تقلبی در بازار وجود دارد آنقدر که باید کمکی نمیکند. قطع یارانه هم چندان تاثیری در اصلاح این روند ندارد دستکم با بودن یارانه شاید در این مسیر بخشی از مبلغ یارانه نیز به ناشران اصلی و حرفهای برسد.
جای خالی نویسندگان و مترجمان شناخته شده
مولفان و نویسندگان شناخته شده چقدر میتوانند در آگاهی دادن به مخاطب برای نخریدن کتابی که بهصورت غیرقانونی منتشر شده نقش داشته باشند؟ آیا کمپینهای مثل آنچه که در حوزه موسیقی و فیلم شاهد آن بودیم و توسط خود هنرمندان پیش رفت نمیتواند در مورد کتاب هم کارساز باشد؟
این کار قرار است که انجام شود و یکی از برنامههای کمیته منع و تکثیر غیرقانونی اتحادیه است. منتهی یک مسئله در اینجا وجود دارد و اینکه فضای عمومی اجتماع باید برای این اتفاق آماده شود. شاید اگر بخواهیم در حال حاضر چنین بحثی را با مولفان مطرح بکنیم بگوید چون برخی از کتابها در کشور اجازه چاپ و انتشار نمیگیرند زمینه چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب فراهم میشود. حتی مولفی دیگر که میگوید کتاب من را حالا که مجوز نمیگیرد هرجور میشود تکثیر کنید و در اختیار مخاطب قرار دهید. در پاسخ به این نگاه میتوان گفت که در صورت برخورد با چاپ و تکثیر غیرقانونی کتابهای رسمی کشور چند درصد از آن حرفهایی که نمیتوان گفت نیز محدود میشوند؟
بحث بررسی هزینه و فایده است یا باید بپذیریم که چاپ و تکثیر غیرقانونی کلا از بین برود و شاید در کنار آن امکان تکثیر یک یا دو مورد اثر امکان دریافت مجوز ندارند نیز با مشکل مواجه شود یا اینکه قبول کنیم کل ریشه فرهنگ و کتاب کشور ضعیف و ضعیفتر شود. مولف و اندیشمند کشور هم اگر توجیه شود که به واقع چه اتفاقی برای فرهنگ کشور درحال رخ دادن است خودش هم قبول میکند که به عنوان مثال 19 کتابی که مجوز دارد در سلامت کامل منتشر شود و از خیر یک مورد یا دو مورد اثری که مجوز نمیگیرند تا تغییر شرایط دریافت مجوز بگذرد. مولفان ما باید آگاه شوند اگر شرایط بدین گونه پیش برود امکان چاپ و تکثیر همین کتابهای مجوزدار نیز به مشکل برمیخورد.