یاقوتی در اعتراض به ناشرانی که متن کتابها را تغییر میدهند، به خبرنگار ایلنا گفت: من برای انتشار آخرین کتابم که یک مجموعه داستان است، به دنبال ناشری میگردم که بتوانم به او اعتماد کنم. در حال حاضر انبوهی کار در خانه دارم که روی هم تلنبار شده اما ناشری نیست که بتواند کتاب را بدون غلط منتشر و در سراسر کشور توزیع کند.
او با اشاره به اینکه برخی ناشران، گویش نویسنده را در کتاب تغییر میدهند؛ بیان کرد: اقوام ایرانی، بلوچها، کردها، ترکها و دیگر قومهای ایرانی، هرکدام دارای لهجهی شیرین خود هستند. ناشری را میشناسم که وقتی کتاب را برای انتشار نزد او بردند، تمام گویش ها را به گویش تهرانی تغییر داده است. واقعیت این است که تهرانی، گویش تمام مردم ایران نیست!
نویسندهی کتاب «مادیان چهل کره» گفت: ما گویشهای زیبایی داریم مانند گویش جنوبی که صادق چوبک از آن مینوشت، یا گویش کرمانشاهی یا بسیاری دیگر. چرا باید این گویشها را تبدیل به گویش دیگری کنیم؟ ناشران ما باید استقلال گویشها را به رسمیت بشناسند و گویش خاصی را به متن تحمیل نکنند و در لحن نویسنده دخل و تصرف نکنند. به اعتقاد من؛ نویسنده در هرجایی که کار میکند، باید با همان گویش و لهجه بنویسد. این اتفاق خوبی است که وحدت ایران را نشان میدهد.
یاقوتی در پاسخ به این سوال که چطور میتوان ادبیات را وارد زندگیِ تودهی مردم کرد، گفت: این مسئلهی بسیار مهمی است که روی آن انگشت گذاشتید. باید به این سوال پاسخ داد که ادبیات چطور تودهگیر میشود؟ به نظر من، این اتفاق زمانی میافتد که نویسندهها از زندگی واقعی خود و مردم، با زبان خودشان بنویسند.
این منتقد با اشاره به اینکه در دههی چهل، نویسندههایی که با زبان مردم سخن نمیگفتند را روشنفکران برج عاجنشین مینامیدند، بیان کرد: کسانی که نمیخواهند با زبان مردم حرف بزنند، خود را از آنان جدا کردهاند و ادبیاتی که خود را از مردم جدا کند، مثل همان ماهیای است که خود را از دریا جدا میکند و میمیرد. چنین ادبیاتی هم دیر یا زود خواهد مرد.
وی افزود: این پرسش بسیار مهمی است و باید تمام ارگانهای فرهنگی روی آن کار کنند و به خصوص در صداوسیما این سوال مطرح شود که چرا ادبیات به زندگی توده ورود نمیکند؟ تمام نویسندههای بزرگ جهان مانند تولستوی، بالزاک، رولان و... دربارهی زندگی مردم و با زبان آنان سخن میگفتند. ما نمیتوانیم برای قشر محدود و انگشتشماری بنویسیم.
یاقوتی گفت: این مسئله حوزه شعر ما را فلج کرده است. شعر ایران یک ثروت ملی است. در حال حاضر کاری کردهاند که دیگر کسی شعر نمیخواند. در دهه چهل کتابهای من با پنجاه هزار نسخه منتشر میشد اما امروز وضعیت بسیار غمانگیز است.
وی در پایان با اشاره به اینکه مجموعه وابسته به فرهنگ باید تلاش کند ادبیات را به توده ببرد، گفت: متأسفانه بازوهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شهرستانها کار نمیکند و در این حوزه حرکتی ندارد. این مسئله نیازمند یک حرکت جدی و ملی است.