در پی این موضوع، چند سالی است انتشار نسخه پیدیاف آثار اهل قلم در فضای مجازی را شاهدیم و گهگاه در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی کتابی را میبینیم که بدون ورود رسمی به بازار کتاب، در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
احمد پوری نویسنده و مترجم که مدتهاست در فضای مجازی فعالت میکند، درباره این روش انتشار کتاب میگوید: فضای نشر داخلی از این اتفاق تأثیر نمیگیرد؛ زیرا کتاب از راهی غیر از فضای رسمیِ نشر در دسترس مخاطب قرار گرفته است.
او درباره تأثیر این روش انتشار کتاب بر فضای نشر اظهار میکند: به حدی کتاب در دست انتشار داریم که اگر بخشی از آن در اینترنت قرار بگیرد، فضای نشر تغییر نمیکند.
پوری با بیان اینکه «اگر بخواهیم جهانی به موضوع نگاه کنیم، این پدیده تاحدی مثبت است»، میگوید: زمانی مردم تهران برای رفتن به پارک پول میدادند اما الان از نظر فرهنگی خندهدار است چون پارک به مردم تعلق دارد؛ در حالی که ۵۰ سال پیش همین «پارک شهر» پولی بود. در حال حاضر هم وضع نسبتاً مشابهی به وجود آمده است. هنر باید در دسترس همه باشد. در کل میتوانم بگویم این پدیده، پدیده بدی نیست و هرچند به ضرر نویسنده تمام میشود، اما پدیده خوبی است.
آراز بارسقیان که در سالهای گذشته سه ترجمهاش را در فضای مجازی قرار داده، معتقد است: بزرگترین مشکلی که نویسندگان با آن برخورد میکنند، این است که ناشران آنها را ناامید میکنند. در چنین موقعیتی دو راه برای فرد باقی میماند: ناشر شدن و انتشار فایل پیدیاف کتابش.
او درباره تجربه خودش میگوید: من از مردم خواستم اگر مایلند برای کتاب پولی بدهند، اما شاید کلاً پنج نفر، جمعاً نزدیک به ۳۰ هزار تومان برای من واریز کردند؛ در حالی که هر کتاب بین سه تا پنجهزار بار دانلود شد! در این روش شاید کتاب بیارزش شود اما این اتفاق باعث شد ناشران کمی در برخورد با مؤلفان محافظهکارتر شوند.
این نویسنده و مترجم در ادامه میافزاید: یکی از کتابهایی که منتشر کردم مجوز داشت، ولی چون ناشر رسماً دروغ گفت و بدقولی کرد، من هم آن را در «نِت» قرار دادم. ناشری که دروغ بگوید و یک سال بدقولی کند، حقش است که چنین رفتاری ببیند. این اتفاق باعث نمیشود که امنیت ناشر به خطر بیفتد، بلکه باعث میشود کمی خوشقول شود.
بارسقیان درباره ادامه این روش میگوید: قطعاً نشر آزاد قرار نیست راه زندگی ما باشد و ما نمیتوانیم از این طریق زندگی کنیم. اما گمان میکنم با این کار برخی از ناشران محترمانهتر رفتار میکنند. البته ناشرانی که هیچوقت درست نبودهاند تغییر نکردهاند، اما افرادی که بینابین بودهاند بهتر شدهاند.
علی اسداللهی نیز که سال ۹۲ یکی از مجموعه شعرهایش را در فضای مجازی منتشر کرده، میگوید: من به علت ممیزی این کار را کردم و در حال حاضر کاملاً راضی هستم، زیرا کتابم بسیار خوب دیده شد. باز هم حاضرم این کار را انجام بدهم. کتاب قبلی بیش از دوهزار بار دانلود شده است و بازخورد خوبی گرفتم؛ درواقع دیگر حاضر نیستم کتاب چاپ کنم.
از سوی دیگر، پدرام رضاییزاده با تأکید بر اینکه از تبعات این کار بر مؤلف اطلاع قطعی ندارد، بیان میکند: من خودم طرفدار این کار نیستم چون معتقدم کتاب تا به شکلی رسمی در جایی که باید، منتشر نشود، عملاً خیلی دیده و جدی گرفته نخواهد شد. آدمهای فضای مجازی اصولاً آدمهای تنبلی هستند، بنابراین شاید این کار مؤثر نباشد.
کاوه فولادینسب هم در اینباره بیان میکند: هروقت صحبت از مؤلفانی میشود که به دلایل مختلف موفق به انتشار آثارشان نشدهاند، برداشت من این است که داریم از کسانی حرف میزنیم که کارشان پشت سد ممیزی مانده. وقتی کتابی به دلیل ممیزی پیش از چاپ، اجازه انتشار پیدا نمیکند، انتشار غیررسمی آن در فضای مجازی یا انتشار رسمیاش در کشوری دیگر، یکی از آخرین تلاشها و راهکارهای نویسنده است برای نشر اثر و به اشتراک گذاشتن اندیشهاش.
این نویسنده و مترجم درباره تأثیر این کار میگوید: البته و متأسفانه تجربههای اینچنینی که دوستان من داشتهاند، به هزارویک دلیل تابهحال چندان تأثیرگذار نبودهاند و عملاً کتابی که غیررسمی (چه در شبکههای اجتماعی، چه کاغذی و چاپی در تیراژ محدود) یا در خارج از ایران منتشر شده، راهش را پیدا نکرده و خیلی کم دیده و خوانده شده است.