گروه جامعه- رسانه ها: روزنامه كارون در يادداشتي نوشت: بررسی شرکتهای بزرگ نفتی در ایالتهای مختلف آمریکا نشان میدهد واحدهای زیست محیطی جز لاینفک شرکت هایی است که در زمینه اکتشاف و حفاری، تولید نفت خام، انتقال و پالایش آن همچنین فعالیتهای پتروشیمی فعالیت دارند. این شرکتها موظف هستند در تمامی مراحل انجام پروژهها تا بهره برداری، تمامی موضوعات زیست محیطی را بررسی و گزارش نمایند و بنا به ضرورت اقدامات اصلاحی و روشهایترمیم موضوعات زیست محیطی را در دستور کار این شرکتها قرار دهند. در راس آنها سازمانهای زیست محیطی محلی و ملی و همچنین انواع تشکلهای زیست محیطی و مطبوعات و رسانهها بر انجام این موضوعات نظارت دقیق و همه جانبه دارند. هیچ سیاست و اهرم بازدارندهای نمیتواند بر موضوعات زیست محیطی پیشی گرفته یا آنها را نادیده بگیرد.
در استان نفت خیز خوزستان که اکثر مناطق درگیر موضوعات نفت و گاز و پتروشیمیها میباشند در تمامی حوزههای تولید، انتقال تا استحصال، پالایش و پتروشیمیها این موضوعات در ضعیفترین شکل ممکن پیگیری و بررسی و رصد میشوند و کمترین اولویت کاری جهت موضوعات زیست محیطی در نظر گرفته شده است. در سال های گذشته موارد عدیدهای مانند تخریب و صدمه به هور الهویزه و هور موسی بندر امام و همچنین در تمامی نقاط دیگر چاههای نفت منطقه این موضوعات به وضوح مشخص است. غیر از این است که سالهای گذشته در کنار محل حفاری چاهها حوزچه هایی پر از مایعات تخریب کننده محیط زیست مسقر میشد؟
آیا در محل این حوزچهها و تا کیلومترها دورتر اثرات تخریب زیست محیطی آنها حادث نمیشد؟ وزیر نفت میگوید که این وزارت خانه توان هزینه کردن بیشتر در مناطق نفت خیز خوزستان را ندارند، باید به ایشان گفت جنابعالی دارید یک هزارم از هزینه تخریب محیط زیست خوزستان مظلوم را صرف امور دیگر یعنی اموی عمرانی میکنید پس منتی بر مردم خوزستان نگذارید، طوری حرف زده میشود که گویا میخواهند به مردم استان صدقه بدهند! مردمی که از زیر پایشان نفت و گاز را استخراج میکنید و دود و آلودگی اش را به حلوقمشان می فرستید!
این روزها اکثر مردمان استان درگیر عارضههای تنفسی و انواع آلرژیها و ناراحتیهای قلبی و آلودگی تن و بدن با فلزات سنگین قرار گرفتهاند قرار گرفتهاند که بلاشک یکی از دلایل عمدهی آن همین موضوع آلودگیهای نفتی و پتروشمی و تخریبهای زیست محیطی و آلایندههای شیمیایی است. متاسفانه در این زمینه تحقیقات علمی و وسیع و دامنه داری صورت نمیگیرد تا میزان اثرات این کشندهها و نابود کنندههای محیط زیست استان مشخص گردد.
دلیل بزرگتر آن است که اکثر مسولان، خوزستان را وطن همیشگی خود نمیدانند، اگر آمار سکونت مسولان بازنشسته شده را بررسی نمایید مشخص میگردد از ابتدای انقلاب تاکنون جمع زیادی از مدیران از استان مهاجرت داشتهاند. همچنین تعداد زیادی از پدرخواندههای استان هم در پایتخت نشستهاند و از امکانات رفاهی آنجا بهره میبرند و استان را مطاع بازیهای سیاسی خود کردهاند. لذا باید به حال این مردم مظلوم گریست که پاییز است و انواع آلرژیها و سوزشهای ریه و چشمها امان آنها را بریده است.