گروه جامعه: بیایید نگاهی به این جملات بیندازیم: «ما ایرانیها توانایی کار جمعی را نداریم، حافظه تاریخی ما ایرانیها ضعیف است، ما ایرانیها قدر داشته هایمان را نمیدانیم و....» حال به این جملات توجه کنید: «ما ایرانیها بزرگترین و با فرهنگترین مردمان جهانیم، ما ایرانیها باهوشترین مردمان جهانیم، ایرانی هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و....» این جملات در دو سوی بام و در دورترین و نا امنترین نقاط بام ایرانی بودن ما ایستادهاند و ذهنهای ما را بر میآشوبند و دچار خود بزرگ بینی و یا خود کم بینی میکند، برای نمونه در خبری آمده که قبر مرحوم بدیع الزمان فروزانفر به فرد دیگری فروخته شده است و این سوال در پی ان مطرح شد که چرا ما ایرانیها حافظه تاریخی نداریم؟
اینکه قبر دانشمند فرزانه و فرهیخته فروخته شود و یا تبدیل به پارک گردد و یا مردم ما ندانند فلان استاد عالیرتبه دانشگاه یا فلان شاعر مدفنش کجاست نشان از این ندارد که ما ایرانیها انسانهای قدر دانی نیستیم و حافظه تاریخی ما به کل تعطیل است و یا ندانیم در پس سالیان سختی که برکشور ما رفته چه انسانهای بزرگی رنجها و مرارتهای جانکاهی را تحمل کرده اند، من به عنوان ایرانی احتمال میدهم در فرانسه اگر از مردم فرانسه نام و نشان آندره بروتون را بپرسید تعداد کمی از انها اطلاعات درخوری در بارهی او داشته باشند ولی اگر در مورد ویکتور هوگو بپرسید به احتمال زیاد جوابهای درخورترو مبسوطتری خواهید شنید همانطور که اکثریت مردم ما شناخت بیشتری از حافظ و سعدی دارند تا مرحوم فرخی یزدی.
از بیخ و بنیان این حرفها محل مناقشه است و آنقدر هم با اطمینان و فارغ از اثرات مخربش تکرار میشود که فی الواقع گویی تمام این نمونه جملات حاصل یک کار تحقیقی و پژوهشی و هدفمند در مورد کل اقوام و ملل دنیا منجمله ایران است که در مورد ایران شناسی و در قیاس با اقوام و ملل دیگر این نتایج به دست امده است و باید متنبه کننده باشد. گمان نمیبرم مردم اقوام دیگر سیاههای از نام بزرگان خود را در جیب یا در ذهن داشته باشند و هر صبح زندگی را با ذکر یادی از آنها شروع کنند و ما از این امر غافل باشیم. همچنین به نظر نمیرسد مردم فرانسه برای موارد مشابه با اتفاقی که برای قبر مرحوم فروزان فر پیش امد، سیل جمعیتی راه بیندازند و فریاد وا ما فرانسوی هاسر دهند و بعد از ان به این موضوع که ملتی هستند ملبس به لباس حافظه مندی تاریخی مفتخر گردند.
این ارزش گذاری و حفظ میراث گذشتگان امروزه در تمام ملل به عنوان امری احاله شده به دولتها پذیرفته شده و اینکه آرشیو ملی ما جایگاهی درخور ندارد ارتباطی با انگ و برچسب عدم وجود حافظه تاریخی در یک ملتندارد، بیشتر در وهلهای نخست نتیجه کاهلی متولیان امر در دولتها و در وهلهی بعدی متخصصان رشتهها و علوم است که باید با سامان دادن به نهادهای غیر دولتی کاستیها را جبران کنند. دادن این ادرسهای اشتباهی گویی شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتی است که به عنوان افراد صاحب نفوذ در یک حوزه داشتهایم و نخواستیم و نتوانستیم تا با بسیج امکانات موجود در جهت رفع نواقص و کاستیها گام برداریم.
ما ایرانیها مانند تمام اقوام و ملل دیگر دارای توانمندیها و نقطه ضعف هایی هستیم. نه انسان هایی با ویژگیهای تام و تمام هستیم نه انسان هایی سرتا پا نقصان، این انگ و برچسب ها نه پایه علمی دارد و نه قدر و منزلت اجتماعی ما را بالا و پایین میکند، تنها عوارضی که دارند این است که در حالت منفی توش و توان تغییر را میگیرند و در حالت شبه مثبت نشئگی جبران ناپذیری دارند. ما مردمی هستیم مانند مردم همه جای دنیا که روزهای پیروزی و شکست داشتهایم و داریم و به تمام مفاخر خود میبالیم و مانند تمام مردم دنیا بعضی از مفاخر نام اشناتر را بهتر به یاد میاوریم و برخی دیگر که گمنامتر یا گاهی به کل گمنام هستند را به سختی، اما همهی اینها در قلب و فکر ما ایرانی بودنمان را افریدهاند و ما دست بوس همهی انها هستیم. فروزانفرها، شفیعی کدکنیها، حافظها و سعدیها و. . . قلب تپندهی سرزمینی کهن هستند که مردمانی دارد که آنها را در حافظه تاریخی خود گرامی میدارند.