به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۴:۱۱
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب : ۱۲۳۵۷۴
کرباسچی:

تمديد روحانی خواست هاشمی بود

گروه سياسي: فقدان آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني نه فقط در نظام سياسي ايران بلكه در ساحت احزاب و گروه‌هاي سياسي نيز يك خلأ بزرگ ايجاد مي‌كند. او به ويژه در سال‌هاي پاياني عمرش نقشي موثر در وحدت نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب و اعتدالگرا ايفا كرد و اين خلأ اگر به درستي مديريت نشود، مي‌تواند آثار خسارت‌بار زيادي به دنبال داشته باشد.


به گزارش اعتماد، غلامحسين كرباسچي، دبيركل حزب كارگزاران سازندگي و يكي از نزديك‌ترين نيروهاي سياسي به آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در خصوص آينده پساهاشمي در جريان اصلاحات معتقد است كه به هرحال مرگ براي هر انساني فرامي‌رسد و براي آسيب نديدن از فقدان افراد بايد مشي و منش سياسي افراد را تداوم بخشيد.

از اين منظر كرباسچي پيش‌بيني مي‌كند اگر چنين رفتاري در جريان اصلاحات پيگيري شود جايگاه جريان اصلاحات و اعتدال در جامعه حفظ مي‌شود. او در خصوص جريان مقابل نيز اميدوار است اين رخداد اندوهناك سبب شود تا آنها نيز به خود آمده و از اين هشدار و بيدارباش براي بهبود سياست‌ورزي خود استفاده كنند.

آينده اصلاحات بعد از آيت‌الله هاشمي را چگونه مي‌بينيد؟
به هر صورت آقاي هاشمي نقش مهمي در طول حيات خود داشتند. اگر ايشان بودند مي‌توانست نقش بهتري كه با بيان و كلام و موضع‌گيري‌هاي خود داشتند ادامه يابد. آنچه از شخصيت‌هايي مثل آقاي هاشمي و امثال ايشان باقي مي‌ماند در واقع الگوي رفتاري است. سرمايه‌اي كه براي اصلاح‌طلبان و معتدلين بعد از آقاي هاشمي وجود دارد همين منش و رفتار است، كه اگر اين را بتوانند تحليل و به آن عمل كنند اتفاقي رخ نخواهد داد. اگر بتوان اين الگو را تدوين و مورد اجماع مجموعه اصلاح‌طلبان و معتدلين قرار داد و بر اساس آن عمل كرد مي‌توان آسيب را به حداقل رساند. نمي‌توان گفت كه به اصلاح‌طلب‌ها و اعتداليون آسيب وارد نشده است.

تعبير ديني آن هم اين است كه هيچ چيزي جايگزين او نمي‌شود؛ ولي مي‌توان به اين نحو جبران كرد. مي‌توان گفت كه آقاي هاشمي يك شخصيت ارزنده براي مجموعه نيروهاي فعال سياسي بود. اما در حال حاضر ايشان از دنيا رفته‌اند و پيش‌بيني نمي‌شد كه او و ديگر شخصيت‌هاي سياسي تا ابد زنده بمانند. مجموعه نيروهاي معتدل و اصلاح‌طلب بايد به اين فكر كنند كه چه ويژگي‌اي هاشمي را هاشمي كرده است و در طول اين ٣٧ سال فعال و منشأ اثر نگه داشته است.

اگر اين تبيين، مورد اجماع قرار گرفته و به آن عمل شود به نظر من آينده اصلاحات و اعتدال جايگاه خودش را در جامعه ايران مي‌تواند حفظ كند. همين نكته‌اي كه آقاي هاشمي هميشه روي آن تاكيد داشت و مي‌گفت «معدل افكار عمومي گرايش به افراط و تفريط نيست» خودش مصداق خوبي است. افكار عمومي اگر در صحنه حضور داشته و رفتاري مثل ايشان را در پيش گيرند آينده مي‌تواند با افق روشن باشد و ضربه‌اي از نظر سياسي به اصلاح‌طلب‌ها وارد نشود.

آيا فقدان آيت‌الله هاشمي مي‌تواند اثر مثبتي بر مشاركت بيشتر مردم در انتخابات رياست‌جمهوري و شوراهاي سال آتي داشته باشد؟
مسلما رهنمودها و راهنمايي‌ها در صورت حضورآيت‌الله هاشمي در انتخابات آتي مي‌توانست براي مردم بسيار راهگشا باشد. نبود ايشان شوك بسيار بزرگي بود و به خصوص چگونگي رحلت‌شان كه امري ناگهاني بود، بر مردم اثرگذار بود. جمعيت عظيمي كه در مراسم تشييع ايشان حاضر شدند، نشان از اين امر دارد. اميد است كه اصلاح‌طلبان و نيروهاي معتدل بتوانند از ظرفيت به وجود آمده استفاده كنند و نبود فيزيكي آيت‌الله را تاحدودي جبران كنند. البته اصل حضور آيت‌الله هاشمي چيز ديگري بود ليكن اين ابراز احساسات و علاقه مردم مي‌تواند نيروي موثري براي تداوم راه ايشان باشد و در انتخابات اثرگذار باشد.

‌تداوم راه آيت‌الله هاشمي در گرو رياست‌جمهوري مجدد آقاي روحاني است؟
آقاي هاشمي بارها گفته بود كه آقاي روحاني بايد در انتخابات دور دوم رياست‌جمهوري شركت كند. هنوز آقاي روحاني شخصا در اين زمينه چيزي اعلام نكرده است. حضور آقاي روحاني در انتخابات ٩٦ مورد نظر آقاي هاشمي بود. اميد است كه شرايط به گونه‌اي باشد كه آقاي روحاني تصميم به حضور در انتخابات آتي بگيرد. نيروهاي مختلفي كه همراه و همگام آيت‌الله هاشمي در انتخابات سال ٩٢ بودند، امروزهم معتقد هستند كه روش اين دولت و برنامه‌هاي آن بايد ادامه پيدا كند.

جريان اصلاحات براي مديريت خلأ به وجود آمده ناشي از رحلت آيت‌الله هاشمي بايد دست به چه اقداماتي بزند؟
نيروهاي اصلاح‌طلب در طول اين سال‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه راه رسيدن به اهدافي كه اصلاحات در نظر دارد و براي مصالح ملي دنبال مي‌كند، مسير معقول، منطقي، معتدل و به دور از افراط و تفريط است. شعارهاي دولت و اصلاح‌طلبان بايد شعارهايي شدني در كشور باشد. وعده‌ها و مطالبات‌شان بايد در فضاي موجود كشور قابل اجرا باشد. اميد است كه اصلاح‌طلبان بتوانند راه آقاي هاشمي را ادامه دهند و در مسير سازندگي و توسعه حركت كنند.

اصلاح‌طلبان بايد در اين مسير منسجم باشند و با نيروهاي معتدل اصولگرا همكاري كنند و از ظرفيت همه نيروهاي دلسوز كه به مصالح ملي كشور فكر مي‌كنند، استفاده كنند. هدف اصلي براي جريان اصلاحات بايد منافع مردم باشد. در اين صورت راه آقاي هاشمي ادامه مي‌يابد و اعتدال و اصلاحات در كشور حاكم مي‌شود و توسعه كشور سرعت خواهد گرفت.

‌آيا اين رخداد اندوهبار مي‌تواند منجر به نزديكي بيشتر نيروهاي ميانه رو در جريان اصولگرا با اصلاح‌طلبان شود؟
اميدوار هستيم چنين اتفاقي رخ دهد. نزديكي نيروهاي ميانه رو و اصلاح‌طلبان نيازمند حركت و تلاش دو طرف است. نبايد توقع داشته باشيم كه نيروهاي معتدل اصولگرا به سمت ما گامي به پيش بگذارند و اصلاح‌طلبان همچنان از خواسته‌هاي خود پا پس نكشند. ما بايد به اصلاح‌طلبي و اصولگرايي نگاهي فراتر داشته باشيم. نگاه فراتر همانطور كه بارها آقاي هاشمي اشاره كرده بود، نگاه به منافع و مصالح كشور است.

رمز توجه و علاقه مردم به آيت‌الله هاشمي نيز همين مساله بوده است. اگر نگاه اعتدالي و همراه با دلسوزي براي مردم و مصالح كشور در بين نيروهاي اصلاح‌طلب و نيروهاي معتدل اصولگرا حاكم باشد مي‌توان در انتخابات آتي و ديگر ادوار انتخاباتي شاهد نزديكي جريان‌ها به هم بود. با وجود اختلافاتي كه در گذشته بين دو جريان سياسي وجود داشت، امروز زمينه و ظرفيت بين دو جريان براي همكاري و پيش برد منافع ملي وجود دارد.

رابطه آيت‌الله هاشمي با مقام معظم رهبري خيلي به جريان ميانه‌‌رو كمك مي‌كرد فكر مي‌كنيد اين جايگاه براي آن رابطه دوباره قابل احياست؟
خود آقاي هاشمي حتما يك رابطه ويژه با رهبري داشت. ولي اينكه ايشان چقدر از اين رابطه شخصي براي اين مجموعه استفاده مي‌كرد احتياج به بررسي دارد و نمي‌شود خيلي قاطع گفت اين رابطه هميشه تاثير داشته است. نكته ديگر اينكه اشخاص ديگري هم در بين ما هستند كه به هر صورت مي‌شود اين رابطه را احيانا اگر لازم باشد احيا كرد. حالا نه در حد آقاي هاشمي ولي به هر حال به نحوي مي‌توان اين كار را انجام داد. به نظر من اين كار شدني است ولي طبيعتا تفاوت خواهد داشت.

نبود آيت‌الله هاشمي در جريان اصولگرا اتحاد ايجاد مي‌كند يا نه؟ چون هميشه يك طيف قابل اشاره‌اي از اصولگرايان يكي از آماج اتحادشان مقابله با آقاي هاشمي بود دچار تفرقه مي‌شوند؟
من فكر مي‌كنم؛ ما نبايد اصلا دنبال تفرقه ديگران باشيم و خيلي نسبت به اين دلخوش كنيم كه در بين اصولگرايان تفرقه ايجاد شود. اتفاقا اگر وحدت نظر ايجاد شود و همه آنها هم به سمت يك اصولگرايي معقول سوق داده شوند به نفع جامعه سياسي ما است. من بالعكس اميدوارم فاجعه رحلت ايشان براي آنها هم يك هشدار و بيدارباشي باشد كه بدانند موقعيت‌هاي ارزنده‌اي مثل شرايط حضور شخصيتي مثل آقاي هاشمي كه در جامعه ما وجود دارد، موقعيت‌هاي دايمي نيستند. روز تشييع جنازه ايشان ديديم افرادي كه يك زماني نقدي داشتند و تند مي‌شدند چشمان اشكبار آنها در بدرقه آقاي هاشمي مشهود بود.

شايد هم احساس پشيماني مي‌كردند. ما بايد اميد داشته باشيم تا اين زمينه‌اي ايجاد كند كه يك مقدار از آن حالت‌هاي احساسي و فاصله‌دار با منطق و اعتدال جدا شوند. اين در واقع باعث شكل‌گيري آن جامعه سياسي ايده‌آلي مي‌شود كه يك چارچوب معقول در مخالفت‌ها و موافقت‌هاي سياسي پذيرفته شده. آن دو جبهه‌اي كه حالا به هر عنوان سنتي و مدرن، اصولگرا و اصلاح‌طلب و معتدل و غيرمعتدل آنها را مي‌بينيم، بتوانند همديگر را تحمل كنند و اين اختلاف سليقه را در قالب يك روش دموكراتيك و بدون خشونت بين خودشان حل كنند. اين امر در صورت اتحاد اصولگراها قابل عمل‌تر است تا وقتي كه تفرقه‌اي باشد و هر كدام براي اينكه در اصولگرايي به خيال خود يك درخششي پيدا كنند بر ديگري پيشي بگيرند.

مثل حالتي كه زمان آقاي هاشمي گاهي ديده مي‌شد و افراد براي اينكه جايگاه خود را در آن مجموعه مستحكم كنند از هم سبقت مي‌گرفتند و اظهارات تند و خشن نسبت به آقاي هاشمي داشتند. اگر امروز آنها به اين نتيجه برسند كه آن برخوردها نه اسلامي بوده و نه بر مبناي اصول اخلاقي و نه مورد توجه مردم، اميد به تعامل سازنده بيشتر مي‌شود و آينده سياسي بهتري براي كشور خواهيم داشت.

به نظر شما پيام اتفاق روز تشييع چه بود؟
به نظر من پيام آن روز دو نكته داشت نكته اول آن در واقع تجليل از شخصيت آقاي هاشمي بود. اينكه قضاوت درباره شخصيتي مثل ايشان در افكار عمومي با يك سخنراني در بين جمع‌هاي محدود دانشگاه يا همايش‌ها يا سرمقاله‌ها شكل نمي‌گيرد. افكار عمومي دراين موارد تابع يك رزومه طولاني شايد چند دهه‌اي است. ٣٧ سال بعد از انقلاب اين يك پيام بود كه شخصيت‌هاي كشور نه توسط گويندگان و نويسندگان داخلي و نه توسط رسانه‌هاي بيرون جايگاه‌شان نزد مردم از بين نمي‌رود. در واقع همان وضعيتي كه ما در مورد امام داشتيم بدترين تبليغات جهاني و بي‌ادبانه‌ترين توهين‌ها را نسبت به او مي‌كردند.

ولي ديديم مردم از آغاز تا انجام نسبت به امام چه رفتاري را داشتند. به نظر من در مورد آقاي هاشمي يك درجه پايين‌تر يك تشييع بي‌نظير بعد از امام بود. اين نشان‌دهنده آن است يك مجموعه كه فكر مي‌كند افكار عمومي با تلاش آنها شكل مي‌گيرد سخت در اشتباهند. افكار عمومي با محور ارزش‌هاي وجودي شخصيت‌ها شكل مي‌گيرد. آنها مي‌فهمند اينطور نيست كه فريب اين مسائل را بخورند. همين انتخابات سال قبل خودش حامي پيامي بود. البته روز تشييع يك پيام هم براي مجموعه سياسيون داشت كه مي‌توانيم يك جامعه‌اي داشته باشيم كه با وجود اختلاف نظر در كنار همديگر باشيم.

مي‌توانيم جامعه‌اي باشيم كه حرف‌هاي خود را بزنيم ولي در آن خشونت و برخوردهاي نامتعادل وجود نداشته باشد. به هرحال منطق و سلايق مختلفي وجود دارد. افراد مختلفي حالا درست يا غلط مسائلي براي آنها پيش مي‌آيد و در محدوديت قرار مي‌گيرند. يا نه طبق يك سليقه و استدلالي ممكن است شرايط ويژه‌اي تحميل شود. شما در مراسم تشييع افرادي را مي‌ديديد كه حدود ٤ الي ٥ سال است گرفتار مسائل زندان و امثال اينها بودند. ولي با چشم گريان مثل بقيه مردم حضور داشتند. علاقه به كساني مثل هاشمي كه در داخل نظام بودند در واقع به معناي علاقه به اصل نظام است. حالا اگر كسي منتقد است و در مورد او بي‌مهري انجام شده به هيچ‌وجه به معناي نفي آن علاقه و اصل نظام نيست. تبليغاتي كه از بيرون مي‌شود و اينها را منتسب به بي‌علاقگي و زده شدن از نظام همان قدر غلط است كه در داخل يك عده بخواهند براي احيانا بيرون كردن از صحنه افراد را طرد كنند.

شما نسبت به تصويري كه رسانه خارجي از آقاي هاشمي داد اعتراض داريد البته يك تصوير عجيب صدا و سيماي خود ما هم از آقاي هاشمي در قاب تلويزيون ارايه داد نظر شما در اين رابطه چيست؟
من در رابطه با صدا و سيماي داخلي صحبت نكردم؛ نقد آن در جاي خودش قرار دارد. دوستاني هستند كه آن نقد را جواب دادند. آنهايي كه به صدا سيما مي‌روند بايد نقد كنند. آقايان ناطق‌نوري، حاج‌آقا مهدي طباطبايي و آقاي انصاري صحبت‌هاي خوبي كردند. بالاخره دير يا زود آنها هم به اين نتيجه خواهند رسيد اين برنامه‌ها و حذف يك شخصيتي در رسانه و در برنامه‌هاي مختلف جايگاه مردمي آن شخصيت را تحت تاثير قرار نمي‌دهد. عصبانيت من بيشتر نسبت به صحبتي بود كه در يكي از رسانه‌هاي خارجي شد هر چند هر كدام از ما اين روزها به خاطر شوكي كه از فوت آقاي هاشمي به ما وارد شد، ناراحت هستيم. من نگفتم چرا سخن مخالفي را نقل كرديد. بلكه احساس كردم درست در شب دوم رحلت آقاي هاشمي كه همه در تلاشند يك تشييع باشكوه برگزار كنند و از مردم براي تجليل دعوت مي‌كنند، اينها شروع كردند دو روز متوالي عليه آقاي هاشمي يك طرفه صحبت كردند.

به نظر شما شوراها براي اصلاح‌طلب‌ها و ميانه‌روها مهم‌تر است يا رياست‌جمهوري؟
هر دو به نظر من مهم است، هر كدام ابعاد خاص خودش را دارد. ما اميدوار هستيم مجموعه نيروهاي سياسي در انتخابات آينده به نفع مصالح ملي كشور عمل كنند. اولا هر مجموعه و هر جبهه‌اي بايد وحدت خود را حفظ كند و برخوردهاي معقول و منطقي داشته باشد. دنبال اين باشند كه ما با وجود شرايطي كه در داخل كشور داريم از مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي گرفته تا مشكلاتي كه در سياست خارجي و روابط بين‌الملل با آن مواجه هستيم و اين ورطه هولناكي كه در اطراف ما از ترور و خشونت و به هم ريختگي وجود دارد چگونه عمل كنيم. چه افرادي را روي كار بياوريم كه واقعا بتوانند قدم بهتري بردارند نه اينكه يكي بيايد و همه‌چيز را به يك‌باره دگرگون كند. به نظرم اگر مردم در انتخابات حضور پيدا كنند نبايد نگران بود. ان‌شاءالله وضعيت مطلوبي براي سرنوشت مردم رقم بخورد.