به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ - ۲۳:۵۷
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۷ ساعت ۱۰:۳۵
کد مطلب : ۱۲۳۶۶۲

دلواپسیم؛​دلواپس روزهای پس​از هاشمی

محمد توکلی
روزنامه بهار

یکی از وجوه بسیار مهم مرحوم آیت الله هاشمی در  سال‌های اخیر را می‌توان وجه سخنگویی آن مرحوم از طرف بخش گسترده‌ای از جامعه که خواهان اصلاح و تغییر هستند دانست.
تفاوت هاشمی رفسنجانی با دیگر سخنگویان جریانات اصلاحی این است که ایشان به واسطه آن که روابط نزدیکی با رهبری نظام داشت با همه تلاش هایی که خناسان تندرو می‌کردند هیچگاه منزوی نشد و حتی پس از وقایع ۸۸ نیز همچنان درون نظام تعریف می‌شد.

این موضوع باعث آن بود که فعالان سیاسی ناراضی از برخی اقدامات همچنان امید بسیاری برای تغییر روندهای غلط و مضر به حال مملکت داشته باشند زیرا شاهد بودند فردی از مسئولان ارشد نظام نه تنها سخن آن‌ها را می‌گوید و با آن‌ها همزبان است بلکه از آن مهمتر همدلی آیت الله با این جریانات دلسوز و منتقد بود که ارزشی فراتر از هم زبانی دارد. هنگامی که به وضعیت دیگر سخنگویان جریان اصلاحی درون نظام نگاهی می‌اندازیم شاهد آن هستیم که اکثریت قریب به اتفاق آنان با بی‌تدبیری‌های صورت گرفته به انزوایی اجباری محکوم شده‌اند و در کمال تاسف در نگاه جریان رسمی خارج از حکومت تعریف می‌شوند.

حال با چنین وضعیتی پرسش اساسی این است که در روزگار پس از هاشمی این جریان سیاسی - اندیشه‌ای می‌بایست چگونه سخن و خواسته خود را به گوش تصمیم گیران برساند؟
در روزگاری که دست تقدیر یکی از شخصیت‌های برجسته که درون نظام تعریف می‌شد را نیز با خود به سرای باقی برد باید چه کرد؟ به نظر می‌رسد جریانات رسمی کشور برای مواجهه با آنان که نوع دیگری می‌اندیشند دو راه پیش رو داشته باشند.راه اول ادامه همین مسیر است که نتیجه قهری آن با توجه به اینکه دیگر چندان صدای همدلانه‌ای از مسئولان با اصلاح گران جامعه شنیده نمی‌شود رودررویی‌های بیشتر و تعمیق اختلافات و درگیری هاست که می‌تواند مردم حاضر در متن جامعه را نیز تحت تاثیر قرار دهد و نتیجه آن به سود هیچ کس نخواهد بود.

و راه دوم بازتعریف  «فعالیت درون نظام» است. به این معنا که نگاه تنگ نظرانه را به کناری نهیم و خانواده انقلاب و نظام را با وسعت نظری بیش از پیش باز تعریف کنیم. اگر بتوانیم به راه دوم عمل کنیم آنگاه بسیاری از آنان که در این سالها و به دلیل نابخردی اقلیت تندرو در هر دو سوی سپهر سیاست ایران دور از نظام تعریف شده‌اند جریاناتی درون نظام شناخته خواهند شد. برگزیدن چنین راه حلی می‌تواند آغازی برای آشتی ملی و رفع کدورت‌ها و کینه‌های بی مبنایی باشد که هزینه‌های سنگینی را به کشور تحمیل کرده است.

 اگر به دنبال وحدت ملی هستیم چاره‌ای جز پذیرش تنوع افکار و دیدگاه‌ها بین خانواده انقلاب نداریم. پذیرش این واقعیت باعث آن خواهد شد که دلواپسی‌ها برای ایران پس از وزنه تعادلی مانند هاشمی کاهش یابد. انتخاب با ماست؛ افزایش اختلافات با نگاه‌های پر از سوء ظن و تندروی به همدیگر یا وحدت ملی با پذیرش اختلاف نظرهای طبیعی اعضای خانواده انقلاب؟