دریافت لینک صفحه با کد QR
فروپاشی، نتیجه محتوم بیمسئولیتی
تهران «پلاسکو»ی دیگری است
2 بهمن 1395 ساعت 11:35
فردین علیخواه - جامعهشناس
روزنامه بهار
خبرِ جانباختنِ انسانها در حوادث؛ تاسفبار است ولی اعتراف میکنم که وقتی اخبارِ حوادثِ مختلفی را میشنوم که در کشور رخ میدهند کمتر دچار شوک میشوم چون وقوع این حوادث دور از انتظار نیست. برای مثال؛ آیا با شنیدن این خبر که در هشت ماهه نخست سال 1395، هر روز در جادهها حدود 45 نفر کشته و 960 نفر مجروح شدهاند دچار شوک می شویم؟
به احتمال قوی نه؛ چرا که بر اساس شواهد و شناختی که از وضع موجود داریم این وضعیت را قابل پیشبینی میدانیم و از آنجایی که تغییر خاصی در وضع موجود (کیفیت تولید خودرو، مناسبسازی راهها، بهبود مهارتهای رانندگی، رعایت مقررات و غیره) رخ نداده است انتظاری هم جز این نداریم. مشاهدۀ جان باختن انسان ها در فروریختن ساختمان پلاسکو مرا بسیار اندوهگین نمود؛ ولی دچار شوک نکرد. با تکیه بر فریادِ آن آتشنشان فداکار که «کم نیستند ساختمان هایی در تهران که شرایط ساختمان پلاسکو را دارند» باید انتظار وقوع حوادث مشابهی را نیز داشت. پرسش آن است که وقتی وضعیت موجود این چنین است چرا باید از فروریختنها دچار شوک شد؟ «چو صدا آید نود هم پیش ماست» ، وقتی با فرآیند آشنا باشیم آیا انتظاری جز این برآیند میرود؟ بگذریم. فروریختن ساختمان پلاسکو از نظر اجتماعی نکتههای قابل تاملی دارد که در ادامه به یکی از آنها اشاره میکنم. البته تاکید بر نقش شهروندان در این نوشته، به معنای کم رنگ جلوه دادن نقش مدیریت شهری نیست. این نوشته به دنبال تعیین سهم عوامل نیست.
اگر شما در طبقه همکف ساختمان پلاسکو قدم میزدید از شیک و مدرن بودن دکوراسیون داخلی، تجهیزات، تأسیسات و روابط عمومی فروشندگان فروشگاههای کوچک و بزرگ این طبقه لذت میبردید. وقتی تهویه هوای مطبوع، رنگهای شاد و فریبنده، در و دیوار تمیز داخل مغازههارا میدیدید هیچ حسی از فروریختن به شما دست نمی داد و احساس نمیکردید که در ساختمانی حضور دارید که عنقریب در حال فروپاشی است. ولی کافی بود کمی به طبقات فوقانی بروید و یا از فاصلهای دورتر به ساختمان خیره شوید تافروپاشی آنرا احساس کنید.
پلاسکو مساله «خودمداری» ماست. وقتی «من» هستیم خیلی خوب میتوانیم به «آبادانی» فکر کنیم ولی وقتی کار به همکاری جمعی، تشریک مساعی و مشارکت اجتماعی میرسد نتیجه قابل پیشبینی؛ «ویرانی» است. امور به جای بهتر شدن، بدتر میشوند. مالکان مغازههای پلاسکوبه ساختمان و کلیّتی به نام پلاسکو و ماندگاری آن فکر نمیکردند. نمیدانستند که بقاء هر کدام از آنان به بقای این ساختمان وابسته است. هر کس فقط به فکر «آبادانی» و رونق فروشگاه خودش بود. هر کس برای فروشگاه خودش هزینه میکرد ولی مسئولیت ساختمان بر عهده «دیگران» بود. واقعیت آن است که ما برای کار جمعی و تیمی آموزش کافی ندیدهایم و از تشخیص منافع جمعی عاجز هستیم. ما از هوش اجتماعیمان فقط برای پیش بردن منافع شخصیمان- به ضررِ منافع سایر بازیگران اجتماعی- استفاده میکنیم. ما در تشخیص منافع بلندمدت بسیار ضعیفایم. نمیتوانیم درک کنیم که سوراخ کردن قسمتی از کشتی در نهایت دودمانِ همهمان را به باد خواهد داد.
شهر تهران همان ساختمان پلاسکو است. ما فقط مسئول خانههای خودمان هستیم. مدام خانههایمان را قشنگتر و قشنگتر میکنیم. دستگاه تصفیۀ هوا و یا تصفیه آب میخریم تا در داخل خانه هایمان هوای پاک تنفس کنیم و آب سالم بنوشیم ولی «برف شادی» روی پلاک ماشین هایمان میپاشیم تا بتوانیم در هوایی که میدانیم ناپاک است وارد طرحِترافیک شویم! وقتی دربارۀ هوای ناسالم شهر صحبت می شود مدام به این و آن اشاره می کنیم. همه بجز «من» مقصرند! «من» هیچ نقشی در ویرانی شهر ندارم! شهر تهران همان ساختمان پلاسکو است. مدیران شهری نیز با شهر همچون تجربه پلاسکو مواجه میشوند. آنها هم «من های» مختلفاند. به مالها یا مراکز خرید بسیار مدرن، با برندهای معروف جهانی به همراه نماهای حیرتانگیز و نورپردازیهای جذاب شان که روز به روز هم بیشتر می شوند فکر کنید. ساخت مراکز بزرگ خرید و پاساژهای به قول برخی؛ «فوق مدرن» در خیابانهای هشت متری شهر! ساخت مالهای شگفت انگیز و زرق و برقدار در شهری که در سال فقط چند روز هوای پاک دارد و در آن از شهروندان درخواست میشود که برای حفظ سلامتیشان از خانه بیرون نیایند! شهر تهران همان ساختمان پلاسکو است. مدیران شهریای که جزیره جزیره عمل میکنند و درک درستی از ساختمان بزرگی به نام تهران (همان پلاسکو) ندارند. این شهر چه زمانی دچار فروپاشی خواهد شد؟
کد مطلب: 123969
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir