رحلت آیت الله هاشمی به قدری ناگهانی رخ داد که بسیاری خود را با پدیدهای جدید روبهرو دیدند. این پدیده نو که میتوان از آن به عنوان روزگار بدون هاشمی تعبیر کرد باعث شده است که حالا پس از گذشت نزدیک به سه هفته از آن واقعه تلخ کم کم به این پرسش فکر شود که آینده اصلاح طلبی، آینده نظام و آینده کشور در دوران «پساهاشمی» چه خواهد شد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی نقش پررنگ و کمنظیری در به ثمر رساندن انقلاب داشتند و پس از آن نیز در قوام و دوام نظام در مقاطعی حساس نقشی بی همتا را ایفا کرده بودند. از همین رو فقدان چنین شخصیتی با چنان ویژگیهایی در ادامه مسیر جریانهای سیاسی درون نظام تاثیرات قابل ملاحظهای را خواهد گذاشت. هاشمی را میتوان حلقه واسط بین آنان که به درست یا غلط در این یکی، دو دهه اخیر دور از نظام تعریف شدهاند با نیروهای درون نظام تعریف کرد.
آن مرحوم به واسطه مشی اعتدالی اش که در سالهای اخیر مدارایی بیش از گذشته را نیز بر آن اضافه کرده بود، میتوانست بین آنچه جریانهای معترض به قدرت طلب میکنند با اصل نظام، نوعی آشتی را برقرار کند که باعث میشد آن جریانات که در اصل دلسوز نظام هستند اما به واسطه اعتراضاتشان دور از نظام تعریف شدهاند امیدوار باشند که صدایشان از طریق «آیت الله» به گوش اصحاب قدرت خواهد رسید.
حال در روزگار پس از هاشمی پرسش اساسی این است که نظام سیاسی مستقر چه راهی را انتخاب خواهد کرد؛ پایان امیدواری جریانات منتقد بهواسطه فقدان هاشمی رفسنجانی یا گشودن پنجرههای جدید برای افزایش وحدت ملی و دست یافتن به آشتی ملی؟ انتخاب هر کدام از این دو گزینه نتایجی را با خود به همراه خواهد داشت. به نظر میرسد که عقلای حاضر در بخش تصمیم گیر نظام در پس از انتخابات92 به این واقعیت رسیدهاند که مردم حاضر در متن جامعه دیگر از بگو مگو و کینهتوزی و اختلافات گذشته خسته شدهاند و تمایلشان به وحدت و مدارا در بین سیاسیون را بیش از گذشته نشان دادهاند.
در نتیجه گزینهای که میتواند نتایج مقبول اکثریت را فراهم آورد ، گشودن دریچههای جدید برای تعامل بین حاکمیت و مخالفان است. از جنبه مصلحت نظام هم که بخواهیم به این موضوع بنگریم به این نتیجه میرسیم که بالابردن سعه صدر و گرد هم آوردن همه آنان که دلسوز نظاماند ولو آنکه منتقد و مخالف برخی تصمیمات و رویهها باشند باعث قوام و دوام بیش از پیش نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
نگاهی به مسیر طی شده پس از انتخابات 84 و انسداد ایجاد شده که در پسِ وقایع 88 پر رنگتر از پیش نیز شد نشان از آن دارد که آن مشی و روش فاقد کارآمدی لازم بوده است و تنها باعث خسران عظیم برای نظامی میشود که همه ما، چه آنان که خود را سینه چاک آن نشان میدهند و چه آنان که منتقد برخی اقدامات هستند آرزومند بقا و پیشرفت روز افزون آن هستیم. امید است که از سوی تصمیم گیران مصلحت نظام به درستی تشخیص داده شود و «همه با هم» به سمت حل مشکلات در حوزههای مختلف حرکت کنیم.