معمولا در اتفاقات بزرگی نظیر فوت آيتالله هاشمی یا حادثه پلاسکو که جامعه ایران در فاصله زمانی بسیار کوتاه تجربه کرد انتظار از رسانههای عمومی بسیار بالا میرود. بنابراین به طور کلی در شرایط بحران وظیفه رسانهها بسیار سنگین است. اما آنچه که در حادثه اخیر مشاهده شد و موجب نارضایتی بخش عمده جامعه را فراهم ساخت، ضعف پوشش رسانه ملی از لحاظ کیفی بود. به همین بهانه روزنامه بهار در گفتوگو با محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی به تحلیل نقش رسانهها و ارتباطات در اتفاقات اخیر از جمله حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو و فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی و واکنشی که مردم به این حوادث داشتند و از پوششی که صداوسیما داشت ناراضی بودند، پرداخت. *** کوتاهی صداوسیما از کجا نشات میگیرد و اگر پوشش صداوسیما کوتاهی نبوده چرا مردم از آن ناراضی هستند؟ از نظر کمیت پرداختن به این موضوع همانطور که شاهد بودید شبکه خبر در طول یک هفته پس از حادثه پلاسکو در محل مستقر بود و پخش زنده داشت. شاید برای اولین بار بود که برای یک حادثه داخلی چنین اتفاقی میافتاد و چنین پوششی داشتیم. در برنامههای دیگر خود هم کم و بیش به این موضوع پرداخت. اما از نظر کیفیت و اینکه آیا آن پوشش به نحوی بود که مردم را راضی و قانع کند و یا به هر حال نیاز خبری آنها را برطرف کند، این موضوع قابل بررسی است. میتوان گفت که در این موارد خلاهایی بوده است که مردم رضایت کافی از نحوه پوشش خبری و اطلاعرسانی نداشتند.
انتظار مردم در چنین حوادثی چیست که با همین پوشش هم برطرف نمیشود؟ جامعه و مردم در چنین حوادثی در یک حالت هیجانی و عاطفی قرار دارند و هر خبری که تندتر، حادتر و سریعتر باشد را میپذیرد اما ما در روزنامهنگاری بحران همیشه این توصیه را داریم به روزنامهنگاران که مراقب باشند تحت تاثیر هیجانات پر تب و تابی که در جامعه قرار دارد قرار نگیرند به این دلیل که ممکن است باعث شود اخبار غیردقیق و غیرموثق که میتواند عواطف عمومی را جریحهدار کند منتشر شود و بعد عدم صحت این اخبار احراز شود. بنابراین رسانههای رسمی و حداقل سنتی که تابع قواعد حرفهای هستند وظیفه دارند که اخبار دقیق و تاییدشده و مطمئن را در اختیار مردم قرار دهند. نکته دیگر اینکه به مدیریت بحران در چنین حوادثی توصیه میشود که یک سخنگوی واحد داشته باشد که اخبار را زمانی که از ستاد مدیریت بحران عبور کرد و از دقت آن اطمینان حاصل کردند، منتشر کند. این به معنای سانسور اخبار نیست بلکه به معنای این است که جلو انتشار اخبار ضد و نقیض و اخبار غیرموثق گرفته شود و مردم بتوانند به اخباری که در اختیار آنها قرار میگیرد اطمینان کنند. اما طبیعتا در اوج بحران مردم هر رسانهای که اخبار صریح و مخفی منتشر کند میپذیرند زیرا یک نیاز و عطش خبری در جامعه وجود دارد و این یک تناقضی را خود به خود بین مسئولیت اجتماعی رسانهها و نیاز خبری جامعه ایجاد میکند.
در همین حادثه پلاسکو هم البته شاهد انتشار اخبار ضد و نقیضی بودیم. درواقع ممکن بود در ابتدا خبری منتشر شود و آنگاه تکذیب شود. شاید به این خاطر که روی سرعت انتشار اخبار مانور میدادند باعث میشد از دقت آنها کاسته شده و پس از چند دقیقه تکذیب شوند. ما اینجا حداقل دو کانال موازی اطلاعرسانی داشتیم. یکی رسانههای سنتی از جمله تلویزیون، رادیو، مطبوعات و خبرگزاریها که معمولا سعی میکردند از طریق سخنگوی ستاد مدیریت بحران اخبار را دریافت کنند و اخبار اختصاصی ندهند که مشکلات این چنینی ایجاد نشود و اخبار غیردقیق و نامطمئن منتشر نشود که بعدا مجبور به تکذیب شوند. مسیر دیگر مربوط به شبکههای اجتماعی بود و ما میدانیم در اینگونه مواقع ضمن اینکه این شبکهها پارهای از محدودیتها را دور میزنند و بیپردهتر مسائل را منعکس میکنند اما در عین حال ممکن است میزان دقت و صحت اخباری که منتشر میکنند پایین باشد. ما با یک پدیده موازی این چنینی که بعضا متناقض هم بود روبهرو میشدیم. بنابراین اگر منظور تناقض بین شبکههای اجتماعی با اخبار رسمی است، به دلیل تفاوت فضای شبکههای اجتماعی و رسانههای سنتی طبیعی است اما اگر منظور این است که سخنگویان رسمی مدیریت بحران اطلاعاتی منتشر میکردند که ممکن بود بعد تکذیب شود، میتواند ناشی از ضعف مدیریت بحران باشد.
بله چند مورد تکذیبیه در اخبار رسمی پیش آمد که در شبکه خبر اتفاق افتاد. بخشی از این موضوع میتواند ناشی از ضعف بحران مدیریت خبری ستاد مدیریت بحران باشد، بخشی هم ناشی از ذات و ماهیت اتفاق است. به هر حال در این قبیل اتفاقات درصدی خطا همیشه وجود دارد و نمیتوان انتظار داشت صد در صد اخباری که حتی به طریق رسمی هم منتشر میشود عینا تایید شود و هیچ خطایی هم وجود نداشته باشد. به دلیل سرعت، سلطه عواطف و احساسات و فشارهای روانی که وجود دارد درصدی خطا در جریان اطلاعرسانی پیش میآید. باید دید اگر این درصد، درصد پایینی است، اگرچه همین درصد پایین هم نباید وجود داشته باشد اما بالاخره قابل توجیه است اما اگر میزان اخبار غیردقیق و نادرستی که بعدا تکذیب شده بالا بوده میتواند ناشی از ضعف مدیریت بحران و ستاد خبری باشد.
بنابراین به اعتقاد شما میتوان گفت صداوسیما پوشش مناسبی از حادثه پلاسکو داشته است؟ نمیتوان گفت پوشش مناسبی بوده اما به هر حال صداوسیما نسبت به حوادث مشابهی که وجود داشته زندهتر در صحنه حضور داشته است.
به نظر شما این موضوع ناشی از چیست؟ اینکه پوشش صداوسیما در حادثه پلاسکو پیشرفتی نسبت به سایر حوادث در گذشته داشته است؟ ناشی از اهمیت و ابعاد حادثه و تاثیری که بر افکار عمومی گذاشته بود، یعنی شاید به دلیل جریحهدار شدن عواطف عمومی و نگرانی موجود در متن جامعه، صداوسیما احساس کرد که باید پوشش ۲۴ ساعته از این حادثه داشته باشد. گرچه ممکن است این انتقاد وارد باشد که دوربین در جریان پخش مستقیم از صحنه غالبا صحنههای بسته نشان میداد و اطراف و جوانب را برای مردم بازتاب نمیداد. بنابراین شاید یکی از دلایلی که مردم گلایه و نارضایتی داشتند این بوده که علیرغم پخش مستقیم و مستمر دوربین چرخش لازم را برای نشان دادن ابعاد مختلف حادثه و حواشی آن نداشت.
درباره نقش صداوسیما در موضوع فوت آقای هاشمی که این حادثه نیز تاثیر زیادی روی مردم داشت و همچنین پوشش آن و البته اتفاقاتی که پیش از آن هم بوده و نقد مردم به اینکه ایشان مدتی در صداوسیما حضور نداشتند، چطور؟ این اتفاق به بحثهای سیاسی موجود مربوط میشود و داستان جداگانهای دارد که هم پیش از آن، هم در حین آن و هم بعد از حادثه خیلی مدیریتشده به این موضوع پرداخته میشد و جای سئوال دارد و مسئولان صداوسیما باید پاسخ دهند. اما به نظر میآمد که در این حادثه هم پوشش کاملی که بتواند رضایت عمومی را جلب کند، وجود نداشت.
با توجه به اینکه پوشش ۲۴ ساعته حادثه پلاسکو که در صداوسیما رخ داد، اتفاق تازهای بود آیا میتوان انتظار داشت که در آینده اتفاقات این چنینی پوششی مشابه داشته باشند و یا تغییر رویهای در روند صداوسیما مشاهده شود؟ من امیدوارم که اتفاقات مشابه دیگر رخ ندهد که ما نیاز به پوشش خبری اینچنینی داشته باشیم اما در نهایت امید است صداوسیما از ضعفها و قوتهای این پوشش خبری درس بگیرد و در حوادث احتمالی مشابه بهتر عمل کند و پاسخگوی نیاز عمومی و عطش خبری مردم باشد گرچه در این جریان حادثه پلاسکو هم در مجموع خبرنگاران صداوسیما انرژی و وقت زیادی گذاشتند.