دیروز رئیسجمهور اسلامی ایران، مانند رسم معمول هر ساله در مراسم سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، سخنرانی مفصلی داشت که اشاره به چند نکته به بهانه سخنان مطرح شده از سوی آقای روحانی خالی از لطف نیست. 1- کم لطفی به ایده آشتی ملی؛ حسن روحانی در این سخنرانی اشاره چندانی به ایده آشتی ملی که در هفتههای اخیر از سوی بزرگان اصلاحات مطرح شده است نداشت. این کم لطفی آقای رییس جمهور در حالی است که اگر بخواهیم مناسبترین زمان و مکان را برای مطرح کردن این ایده و تشویق تصمیمگیران برای رفتن به این سمت و سو را بیابیم قطعا زمانی بهتر از 22 بهمن و مکانی بهتر از تجمع اقشار مختلف مردم برای گرامیداشت این روز بزرگ نخواهد بود.انتظار میرفت دکتر روحانی از جایگاه رییسجمهور استقبال بهتر و بیشتری از این طرح انجام میداد و از فرصت سخنرانی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلابی که همه نیروها با همه تفاوتها و اختلافات در به ثمر رساندن آن نقش داشتهاند برای دعوت همه به سوی آشتی ملی و گذر از کینهها و اختلافات حاصل از وقایعی تلخ در گذشته استفاده مطلوبی میکردند. 2- احتمال ایجاد برداشتی خطرناک رئیس جمهور در این سخنرانی مخاطب خود را بدخواهانی قرار داده بود که در خارج از کشور از نگاه ایشان به سیاه نمایی علیه نظام میپردازند. او با برشمردن نقاط قوت 38 سال گذشته به شکل عام و از تابستان92 به این سو به شکل خاص تاکید میکرد که پیشرفتهای مشخصی در قیاس با رژیم گذشته به وقوع پیوسته است. سخن روحانی در باب اینکه کشور در این قریب به چهار دهه در ابعاد مادی پیشرفت هایی داشته است قابل انکار نیست اما مشکل از جایی شروع میشود که ایشان یا هر رئیس جمهور دیگری خود و دولت تحت امر را مصداق نظام بدانند و منتقدان را یک سره اهل بدخواهی برای کشور و سیاه نمایی علیه نظام سیاسی مستقر نام نهند.
به احتمال قریب به یقین آقای روحانی در صحبت اخیرش چنین قصدی را نداشته است اما زمانی که دستاوردها را دستاورد نظام مینامیم و منتقدان را یکسره بدخواه ملت ایران، آن گاه این امکان وجود دارد که جریانات تندرویی که هیچ تمایلی به حضور روحانی و امثال او در قدرت ندارند با همین سیاق راه نقد و نقادی را به کل ببندند و چنین وانمود کنند که حتی فلان مسئول رده پایین هم عین نظام است پس نقد او اقدامی علیه نظام و شایسته برخورد میباشد.
3- دولت ؛ نظام یکی از ابهامات اساسی که در هنگام سخنرانی روسای جمهور در چنین مراسمی ایجاد میشود این است که آیا با همان قاعدهای که پیشرفتها و موفقیتهای دولت را دستاورد نظام مینامیم میتوانیم خطاها و نقاط ضعف دولتها را نیز اشتباهات نظام بخوانیم؟ به این معنا که اگر به عنوان نمونه در دولتی بالاترین درآمد نفتی نصیب کشور گردد و تعداد شغل ایجاد شده در هر سال کمتر از پنجاه هزار شغل باشد یا اگر در دورهای به واسطه اختلافات و عدم انسجام بین رئیس جمهور، وزارت امور خارجه و دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی شاهد تعلل هایی در موضوعی مرتبط با سیاست خارجی باشیم که نتیجه اش افزایش فشارها و از دست رفتن فرصتها برای کاهش فشارهای شدید بر مردم حاضر در متن جامعه باشد میتوانیم این مسائل را جزء نقاط ضعف نظام بدانیم؟ به واقع تعریف نظام و دولت چیست؟ آیا اینها دو مقوله جدا از یکدیگرند و تنها در زمانهای پیروزی منطبق بر هم تعریف میشوند؟
4ــ نطق انتخاباتی یا نطقی به بهانه پیروزی انقلاب آقای روحانی نیز مانند روسای جمهور پیش از خود، زمان بسیار زیادی از فرصت در اختیارش برای سخنرانی در این مراسم را به تبیین موفقیتهای دولت در حوزههای مختلف بالاخص اقتصادی اختصاص داد. این رسم که همیشه وجود داشته است کم کم باعث آن شده که اساسا فلسفه سخنرانی در این مراسم از بین برود. به این معنا که روسای جمهور محترم دقایقی از زحمات رهبران و بزرگان انقلاب در راه به ثمر رساندن نهضت تشکر و قدردانی میکنند و سپس سخن خود را به سمت ارائه کارنامه از عملکرد دولت متبوعشان میبرند.
این شکل از مواجهه با این روز باعث آن شده است که در اغلب موارد بررسی اهداف و آرمانهای انقلاب و نسبتی که در این چهار دهه با آنها برقرار کردهایم به فراموشی سپرده شود و به جای صحبت از موفقیتها و شکستها در تحقق آرمانهایی مثل آزادی، استقلال، مردمسالاری، تحقق اخلاق و ارزشهای معنوی، عدالت و. . . شاهد آن هستیم که همانند نطقی انتخاباتی از کارنامه اقتصادی دولت آمارهایی ارائه میشود. بیان این آمارها قطعا در روزهایی که جریان مخالف دولت مشغول وارونه نمایی علیه روحانی و تیم همراهش در همه حوزه هاست در جای خود بسیار مطلوب است تا مردم بیش از پیش با فاجعهای که دولت اعتدال تحویل گرفت و وضعیتی که پس از قریب به چهار سال در حوزه اقتصاد ایجاد کرده است آشنا شوند اما آیا زمان و مکان مناسبتری وجود ندارد؟