روزنامه بهار: چندی است که برخی بزرگان قم نسبت به موضوع ربا در بانکها هشدارهایی میدهند. با بررسی نظام بانکداری در ایران میتوان به این نتیجه رسید که حتی اگر جنبه شرعی این موضوع را نیز به کناری نهیم جمع کثیری از مردم کوچه و بازار و همچنین فعالان عرصه اقتصاد از نظام بانکداری موجود در ایران رضایت کافی را ندارند و معتقدند که نوع مواجهه بانکها با فعالان اقتصادی و مردم آن چنان که باید و شاید گرهی از گرههای موجود در اقتصادی ملی نمیگشاید. اما آنچه این گونه اعتراضات شرعی و دلواپسیهای مردم و فعالان اقتصادی را نگران کننده جلوه میدهد برخی پیشنهادها نظیر آنکه «مردم پولهایشان را در اختیار بانکها قرار ندهند» است.
البته بهتر میبود که پیش از ارائه چنین پیشنهادهایی درباره عواقب چنین موضوعی از برخی کارشناسان اقتصادی نیز مشورت میخواستند. نتیجه قهری خروج سرمایه از بانکها با توجه به کم رونقی بازار بورس در سالهای اخیر، رونق گرفتن دوباره سفته بازی و سوداگری در بازارهای غیر مولدی مانند بازار ارز و سکه خواهد بود. آیا افرادی که چنین پیشنهادهایی میدهند عواقب چنین امری را میدانند؟ به نظر میرسد که راه اصلاح نظام بانکی، سخنرانی و ارائه چنین پیشنهادهایی نباشد. راه صحیح بازگشت به مبانی علم اقتصاد است و پذیرش این نکته بدیهی که نظام بانکی اگر دچار آسیب هایی است – که هست – نمیتوان متوقع بود که یک شبه حل گردد.
شاید بهتر میبود مراجع دینی و علمای گرامی که دغدغههای به جایی در خصوص موضوع ربا و کلیت عملکرد سامانه بانکی کشور دارند پیش از آن که چنین پیشنهادهای غیر کابردی و با عواقب ناگوار را در سطح عمومی مطرح کنند با شورای فقهی بانک مرکزی و دیگر مسئولان نظام بانکی کشور جلسات مشترکی را برگزار میکردند و دلواپسیهای به حقشان را با آنها در میان میگذشتند. قطعا برگزاری چنین نشست هایی به راهکارهای مفیدتری برای اصلاح نقاط ضعف بانکداری در ایران منجر میشود.
دیگر نکته قابل ذکر آن که خوب است که گاهی به تجارب بشری در موضوع بانکداری نیز نگاهی بیندازیم. این که بخواهیم یکسره آن تجارب را به کناری نهیم نمیتواند آن چنان منطقی باشد. به هر حال این یک واقعیت است که نظام بانکداری به این شکل اش پدیدهای است که از غرب به ایران آمده است و نمیتوان انتظار داشت بدون توجه به راه حلهای کشورهای پیشرفته برای سامان دادن به نظام بانکی با راه حل هایی خلق الساعه به حل موضوع پرداخت. واقعیت آن است که باید بپذیریم که علم اقتصاد راه حلهای مشخصی را برای موضوعات مختلف عرضه کرده است و تنها میبایست به آن توجه کنیم و آنها را به شوخی نگیریم. عاقبت شوخی با علم اقتصاد و اجرای راهحلهای «من درآوردی» را بین سالهای 84 تا92 همه به عینه مشاهده کردهایم و در نتیجه نباید آن اشتباه بسیار بزرگ را دوباره تکرار کنیم.