حسین پاکدل بازیگر و کارگردان این روزها با نمایش "حضرت اشرف" در صحنه تئاتر فعال است و از سوی دیگر نیز با فیلم " خوب، بد، جلف" ساخته پیمان قاسمخانی بر پرده سینما حضور یافته است.پاکدل درباره فعالیتهای اخیر خود و حضورش در فیلمهایی که این روزها بر پرده سینما هستند به خبرنگار هنرآنلاین گفت: این روزها در یک فیلم سینمایی مشغول بازی هستم که فعلاً درباره آن نمیتوانم صحبت کنم و به زودی اطلاعرسانی خواهد شد.
وی درباره حضور در سه فیلم سینمایی که دوتا از آنها در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند بیان کرد: من بسیار از این همکاریها راضی بودم و حس خوبی برایم داشتند. هر سه فیلم برایم ارزشمند هستند. من در سه فیلم با سه ژانر مختلف حضور داشتم، فیلم "پشت دیوار سکوت" آقای جعفری جوزانی که بسیار دردمندانه به مشکلات مبتلایان به ایدز میپردازد. " خانه کاغذی" کار آقای صباغ زاده در حوزه مشکلات اجتماعی بود و به نوعی به کار شما خبرنگاران میپرداخت و در حوزه روزنامهنگاری بود و امیدوارم که اکران شود و " خوب، بد، جلف" پیمان قاسمخانی که مربوط به سال قبل است، یک کار طنز که بالاخره به رسالت اصلی خود که بحث سرگرمی و فضای شاد ایجاد کردن است، میپردازد که خیلی هم کار سختی است.
پاکدل در پاسخ به این سؤال که چطور شد پذیرفت تا در یک فیلم طنز به ایفای نقش بپردازد، عنوان کرد: فرهنگ ما در زمینه بسیاری از مفاهیم باید تلقیاش را عوض کند و این مشمول زمان است، چرا که ما همیشه عادت کردهایم با رنجها، غصهها، عزاداریهایمان پز بدهیم و یاد نگرفتیم با شادیهایمان این کار را انجام دهیم و دیگران را در شادیهایمان شریک کنیم. به همین دلیل هم مدیریت غممان خیلی قویتر از مدیریت شادیمان است و اصلاً مدیریت شادی نداریم. بر همین اساس اصلاً فیلم طنز نداریم مگر آنکه هرازگاهی یک فیلمی ساخته شود آن هم با کلی مرارت و سختی، تا بتواند لبخندی بر لب مخاطب بنشاند. اساساً در سرزمینی زندگی میکنیم که کمی خندیدن انگار جلف شده است، در صورتی که خنده جزئی از زندگی است. قرار نیست ما همیشه گریه کنیم و غمگین باشیم.
البته همیشه مدیریت کردن در جامعه غمگین راحتتر است، چرا که خواستهها و نیازهایش کم است و توقعی از هستی ندارد و درکی از قیاس با جهان و زندگی مدرن ندارد. افراد این جامعه فکر نمیکنند که باید خوب زندگی کنند، بنابراین با غم کنار میآیند در صورتی که میتوان جدی بود، غمش را هم نگه داشت، ولی فضای اطراف زندگی پر از رنگ و شادی باشد. خداوند زندگی را آفریده که از آن استفاده کنیم و لبخند هم یکی از موهبتهای الهی است که باید از آن استفاده کرد و نمیدانم که چرا این اتفاق در کشور ما نمیافتد و همه چیز اینقدر سیاه و تاریک است.
بازیگر "برف روی کاجها" در ادامه درباره همکاری با پیمان قاسمخانی بیان کرد: به شدت از این همکاری راضی هستم. تقریباً اکثر کارهایی که من انجام دادم برای رفقایم بوده است. به نظرم قاسمخانی بسیار موفق بود و همان موقع هم یک مطلبی درباره این اثرش نوشتم. این فیلم ساخته شد، اما پیمان فیلمهای بزرگتر و بسیار تأثیرگذارترش را هم بعدها خواهد ساخت. مطمئن بودم که او موفق خواهد شد. پیمان یک پدیده است و نباید به سادگی از کنار او گذشت. آدمهایی که بتوانند جامعه را به خنده وادار کنند اندک هستند، ولی آدمهای اخمو و گریه انداز بسیار زیاد هستند تا دلتان بخواهد. به قول میلان کوندرا طبیعت به شکل حیرتانگیزی موجودات ابله تولید میکند.
وی درباره سرانجام سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی دارد نیز گفت: سریال "عالیجناب" ساخته سام قریبیان را داشتم که خیلی مدت است، آماده شده ولی نمیدانم چرا هنوز وارد شبکه نشده است، یک سریال دیگر هم داشتم به نام " ماه تی تی" کار آقای میرباقری که بخش اعظمی از آن کار شد، ولی فعلاً ضبط آن منتفی شده است.
پاکدل با اشاره به این که شبکه نمایش خانگی، در این حوزه موفق عمل کرده است، اظهار کرد: ما پیش از "شهرزاد" هم سریالهای خوبی داشتیم که پخش شدند اما این سریال یک استثنا بود، ولی نباید قاعده شود. همه ما این آرزو را داریم که سریالهایی ساخته شوند که همانند این سریال دیده شوند و امیدواریم که فصل دوم آن نیز ساخته شود و موفق شود. ولی نباید اینطور فکر کنیم که همه کارها عین این سریال باشند.
گاهی اوقات برخی از کارها یک اتمسفر و شرایطی پیرامونش ایجاد میشود که لزوماً همه آن به خود کار برنمیگردد بلکه به نیازهای جامعه، زیباییشناسی اثر و عرضه آن برمیگردد و مجموعه این اتفاقات دستبهدست هم میدهند تا یک سریال خوب دیده شود. شاید اگر "شهرزاد" در موقعیت دیگری بود تا این اندازه نمیتوانست به موفقیت برسد.
بازیگر " لانتوری" درباره موفقیت این شبکه در مقایسه با تلویزیون نیز عنوان کرد: شبکه نمایش خانگی توانسته است موفق عمل کند و یک رسانه کاملاً جداست. تلویزیون یک مغازه سهنبش کپکزده است که همه جایش را تار عنکبوت گرفته و تاریخمصرف گذشته و مسموم است و در این میان یکسری برنامههای خوبش هم از بین میرود. بسیاری از دوستانی که زحمت میکشند چوب برخی بیخردیها را میخورند. تلویزیون این روزها محلی از اعراب ندارد و بیشتر یک شوخی بزرگ است.