نخستین ساعات بامدادین روز دوشنبه دومین اسکار سینمای ایران و اصغر فرهادی کارگردان صاحب سبک و برجسته فیلمهایی چون رقص در غبار، شهر زیبا، چهارشنبه سوری و درباره الی و همچنین جدایی نادر از سیمین این بار برای فیلم فروشنده به دست آمد. دومین اسکار فرهادی همچون صعود ایران به جام جهانی 98، شکست آمریکا در همان جام جهانی، تصویب برجام و بسیاری از وقایع دیگری همچون این به سرعت واکنش مثبت جامعه ایرانی را برانگیخت.
اگر در آذر 77 همه مردم برای پیروزی ایران برابر استرالیا یا فرجام برجام به خیابان آمدند این بار تنها طبقه متوسط ایرانی تنها که عموما در همه مناسبتها به آن بی توجهی شده در شبکه مجازی واکنش نشان داده و از غرور ایرانی سخن گفتند. اتفاقا این بار طبقه متوسط ایرانی احساس غرورشان را به پای کسی میریزند که امید را چند سالی است نه در عرصه سیاست یا ورزش که در عرصه هنر به ویژه سینما به آنان باز میگرداند، سینمایی از دل طبقه متوسط برای آنان و استقبال همین طبقه از آن و ابراز شعف و شادمانی از موفقیت آن.
استوارت هال از متفکران بهنام مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام در مدل رمزگذاری و رمزگشایی پیام رسانهای خود مناسبات اجتماعی فرآیندهای ارتباطی را به مثابه یک کل در نظر گرفته که با یکدیگر در ارتباطاند در این فرآیند زیست جهان، طبقه اقتصادی و اجتماعی و... تولیدکننده متن بر رمزگزاری پیام تأثیر دارد و به همان نسبت این مؤلفهها بر رمزگشایی پیام رسانهای نیز اثر گذاشته و چنانچه این مؤلفهها به هم نزدیک یا همسان باشند خوانش مرجح پیام صورت میگیرد، از دیدگاه استوارت هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
این رمزگذاری و رمزگشایی در یک رابطه دیالکتیکی بوده و دائما به همدیگر موقعیتهایی را برای خلق فرم معنا به هم هدیه میدهند.اگر از این منظر به ارتباط اسکار فروشنده و طبقه متوسط بنگریم واکنش آنان قابل درک خواهد بود، اصغر فرهادی در میان کارگردانان ایرانی (رمزگذار بر اساس مدل هال) جزء معدود افرادی است که آثارش بازنمایی زیستجهان خود است، فرهادی از طبقه متوسط برای طبقه متوسط (رمزگشا) فیلم میسازد و اتفاقا کدهای رمزگذاری شده برای این مخاطب همان دغدغههای نادیده گرفته شده آنان از سوی دیگران و بارگذاری و بازگشت امید طبقه متوسط است؛ آنها پای این رمزگذاری و خوانششان ایستاده و به هرگونه تأیید متن از سوی هر گروه دیگر (مانند آکادمی اسکار) یا طبقه دیگر به مثابه تأیید دغدغههای آنان است و که منجر به شادی و احساس غرور شود. این ممکن است همان پیامد عاطفی از این خوانش مرجح باشد.
فارغ از این نوع واکنش نمیتوان غلیان احساسات میهن دوستانه و غرور ملی که با مطرح شدن نام کشور در عرصههای هنری مانند اسکار، گولدن گلوپ، ونیز، کن و برلین که معتبرترین جشنوارههای سینمایی در جهان هستند را نادیده گرفت البته این واکنشها نیز هربار منجر به بازآفرینی امید شده و تعدادی را به در پیش گرفتن راه این هنرمندان تشویق میکند. اتفاقا این نوع احساسات محدود به یک طبقه نشده و تمامی اعضای جامعه را درگیر خود میکند این احساس غلیان با امیدی که به وجود آورده زمینه ساز نشاط در جامعه به ویژه در میان گروههای هنری شد.