محمد غرضی: کاش احمدینژاد میآمد تا وزن سیاسیاش مشخص میشد
10 اسفند 1395 ساعت 11:29
فائزه طاهری روزنامه بهار
با ظهور کاندیداهایی مانند حمیدرضا بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96، بهار با محمد غرضی، سیاستمدار و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که در دوره گذشته کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بوده، به گفتوگو نشست و وقایع پیش از انتخابات سال 96 را بررسی کرد. غرضی که معتقد است دولت روحانی در حال حاضر کارنامهای دارد و مردم بر اساس نیازهایشان و نگاه به این کارنامه، به کاندیدای موردنظر خود رای خواهند داد، از تصورات احمدینژاد مبنی بر اقتدار سیاسی قوی که موجب حضور نزدیکانش در عرصه انتخابات شده میگوید. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید. *** محمود احمدینژاد برای انتخابات سال 96 جریانی راه انداخته است با اعلام کاندیداتوری حمیدرضا بقایی. نظر شما درباره این کاندیداتوری چیست؟ من مطلع نیستم که احمدینژاد این جریان را راه انداخته و یا خود حمید بقایی به عرصه وارد شده است. اگر بخواهیم اینطور مطرح کنیم که بقایی برای ریاست جمهوری کاندیدا شده است، میتوان گفت او شخصیتی است که برای کاندیداتوری نام خود را اعلام کرده است اما اینکه احمدینژاد و نزدیکانش همراه او باشند یا خیر مورد بحث است زیرا به صورت رسمی این موضوع را اعلام نکرده است.
حمایت اسفندیار رحیممشایی از بقایی چطور؟ با توجه به اینکه نشستهای خبری هم در حمایت از بقایی تشکیل میشود. این بحثی است که به رحیممشایی مربوط میشود. اینها طرفداران احمدینژاد هستند که به این دلیل که خودش نتوانست یا نشد که کاندیدا شود، دوستانش برای کاندیداتوری به میدان آمدند.
با توجه به سوابقی که حمیدرضا بقایی دارد، اینکه دورهای به دلیل اتهامات وارده بازداشت شده و یا مسائلی که مربوطه به حضور او در سازمان گردشگری میشود، دلیل حضور و اعلام این کاندیداتوری با علم به این قضایا چیست؟ اگر اتهامات بقایی در دادگاه ثابت شده باشد که شورای نگهبان تکلیف خود را انجام میدهد و اگر ثابت نشده باشد، او به عنوان یک شهروند با توجه به سوابقی که دارد باید بتواند برای اداره کشور برنامه دهد و اگر اتهامی هم به او وارد است باید از خودش دفاع کند. معمولا این اختیار در نظام اسلامی وجود دارد و اتفاقا اتفاق بزرگی است که همه ثبتنام میکنند. در سایر نقاط جهان اینطور نیست و تابع مقررات سختگیرانهای هستند. این قضیه به نفع نظام است که همه میآیند و خود را معرفی میکنند و به فعالیت میپردازند، این جنبه مثبتی است. اما اینکه کسانی که ممکن است اتهامی داشته باشند و یا نتوانند از اعمال گذشتهشان دفاع کنند، مناسب نیست. البته چشم و گوش ملت باز است. اینکه مردم بدانند این افراد علاوه بر اتهامات ممکن است محکومیتی هم داشته باشند به نفع کشور است. ممکن است تصور کنید کسانی میخواهند بیایند که روشهای گذشته دولتهای نهم و دهم را تعقیب کنند. دولتهای نهم و دهم در بین مردم طوری معرفی شده که بیشتر به سمت آرای پوپولیستی میروند و در آنجا هم نتیجه گرفتند. در دوره محمود احمدینژاد بود که تصمیم گرفتند به مردم یارانه دهند و وقتی شروع کردند فهمیدند که نمیتوانند ادامه دهند. رایانه 44 هزار تومان در ابتدای دولت با دلار هزار تومانی، 44 دلار میشد اما هنگامی که دولت احمدینژاد به پایان رسید، این دلار به نزدیک 5 هزار تومان رسیده بود. درسال 92 برای انتخابات، مردم در روستاها به کاندیدای جانشین احمدینژاد رای ندادند و برعکس به کاندیدای معارض او رای دادند.
منظور شما از کاندیدای جانشین احمدینژاد سعید جلیلی است؟ بالاخره سعید جلیلی بود که از آن وضعیت دفاع میکرد و در دولت احمدینژاد بود. این دو دلیل است که نشان میدهد جلیلی به احمدینژاد نزدیکتر بود تا مثلا طیفی مانند بنده یا حسن روحانی و دیگران که به این دولت نزدیک نبودیم. کسانی هم که تصورشان از پوپولیستی بودن دولت منفی است و فکر میکنند که دولت در قواعد و مقررات باید استوار باشد، بیشتر شهرنشینان هستند که رایشان به آن سمت نیست. پس این کاندیداتوری نگرانی ندارد. اتفاقا اظهار نظر من بعد از اینکه احمدینژاد از کاندیداتوری منع شد این بود کهای کاش منع نمیشد تا مشخص شود که وزن سیاسیاش در کشور چقدر است زیرا اتفاقاتی که میافتد نشان میدهد که احمدینژاد منع شدنش از کاندیداتوری را مبنی بر این میداند که یک اقتدار سیاسی قوی دارد و به همین دلیل است که نزدیکانش آمدند و وارد صحنه شدند.
با وجود این شما چطور معتقدید حمید بقایی از جانب احمدینژاد حمایت نمیشود؟ دلیلش این است که اظهار نظر احمدینژاد را شنیدم مبنی بر اینکه از کسی حمایت نمیکند. او چنین حرفی زده است و ما نمیتوانیم تا او حرف دیگری نزده است، آن را رد کنیم.
درباره حمایتی که اصولگرایان در سالهای 84 و 88 از احمدینژاد کردند چطور؟ اصولگرایان مایوس شدند. آنها بیشترین ضربه را از دولتهای نهم و دهم خوردند و سپس مایوس شدند و البته خودکرده را تدبیر نیست.
با توجه اینکه بقایی کاندیداتوری خود را بهصورت مستقل اعلام کرده اما به نوعی حمایت احمدینژاد و نزدیکانش را دارد، تصور میکنید اصولگرایان به این حمایت خود ادامه دهند؟ بعید به نظر میرسد. اصولگرایان که جمع شدند در مجمع سه هزار نفره، از افراد دولتهای نهم و دهم کسی حضور نداشته و بنابراین بعید به نظر میرسد که این حمایت ادامهدار باشد، زیرا اصولگرایان از احمدینژاد و دوستدارانش فاصله گرفتند.
حضور بقایی میتواند باعث شکسته شدن رای حسن روحانی برای انتخابات سال 96 شود؟ انتخابات 96 به شدت با انتخابات 92 متفاوت است. در سال 92 مردم میخواستند از گروه قبلی فاصله بگیرند و بنابراین به روحانی که با گروه قبلی معارض بود رای دادند. اما سال 96 همان شرایط سال 92 را ندارد. دولت در حال حاضر کارنامهای دارد. در سال 92، چنین کارنامهای از روحانی وجود نداشت و کسان دیگری که میآیند به میدان باید یا با کارنامه بیایند و یا با برنامه. بعید است که جریانات سال 92 بخواهد در 96 خودنمایی کند. مردم در حال حاضر منتظرند ببینند که آیا دولتی که روی کار میآید میتواند نیازهایشان را برطرف کند یا خیر. سال 96 سال انتخابات شعاری نخواهد بود.
با توجه به اشاره شما به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که توسط اصولگرایان تشکیل شده است، این جبهه آیا با سه هزار نفری که گرد هم آورده و مجمعی که تشکیل داده میتواند بین مردم مقبولیت داشته باشد؟ بستگی به این دارد که کاندیدایشان چه کسی باشد و چه برنامهای داشته باشد و بتواند چه عقبه اجتماعی را تعریف کند. در حال حاضر عقبه اجتماعی تعریفشده از اصولگرایان در حد بین جلیلی و قالیباف است و یک رای مابین این دو دارد که کفایت از امور نمیکند. البته بالاخره آنها استعداد سیاسی هستند و باید بتوانند خود را بازسازی کرده و نیازهای جامعه را تعریف کنند و روی این نیازها تمرکز داشته باشند و نمیتوانند با شعارهای گذشته وارد صحنه انتخابات شوند؛ کما اینکه اصلاحطلبان هم با شعارهای گذشته نمیتوانند وارد عرصه شوند و باید حتما نیازهای مردم را جوابگو باشند. البته افرادی در این لیست وجود دارند مانند همین جلیلی و قالیباف که در دورههای گذشته در انتخابات شرکت کرده اما مقبولیت لازم را نداشته و حتی شکست خوردهاند. در جامعه سنتی ایران مقداری آرای طیف راست متعلق به گروههای مسجد و محراب و متدینهای سنتی است و بر آن اساس برآورد میشود نه براساس تحولات اجتماعی. به همین دلیل این جبهه توانست این میزان آرا را در کشور حفظ کند. این سنت دینی مردم پایگاه اجتماعی خاص خود را دارد و آنها هم عملکرد دارند و میتوانند خود را نگه دارند. برخلاف اصلاحطلبان که پایگاه اجتماعی تثبیتشده ندارند و همیشه براساس شعارهای جوانپسند که استقبال رای دارد عمل میکنند. در واقع به اعتقاد من، در تاریخ ایران چپ نمیتواند دولت نگه دارد و راست نمیتواند ملت نگه دارد. در این 100 سال گذشته، چپ و راست یا همان اصلاحطلب و اصولگرا به صور مختلف در کشور حکومت کردند اما هیچ کدام عاقبت ختم به خیری نداشتند. الان هم هر دو وقتی میخواهند اثبات وجود کنند، به نفی دیگری میپردازند و این اتفاق در کشور کم کم خیلی رنگ باخته که بخواهیم با نفی دیگران خودمان را اثبات کنیم. قاعده این است که جامعه ایران در سال 96 به این سمت میرود که وجود و نیاز خود را اثبات کند تا دریابد چه کسی میتواند نیاز عامه را برآورده کند. نیاز خاصه را برآوردهکردن و ارتقای حزبها ضعیف شده است جمع چپ و راست بیش از 35 درصد در جامعه حضور ندارند و بقیه در جامعه حضور خاکستری دارند. کسی میتواند امور مملکت را اداره کند که قسمت خاکستری را پای صندوقهای رای بیاورد.
اصولگرایان سالهای 92 و 94 با روندی که پیش گرفته بودند نتوانستند موفق شوند، به نظر شما با تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب میتوانند به هدفی که میخواهند برسند؟ همین که در صحنه ماندهاند قابل تقدیر است اما اینکه بتوانند جامعه را تشویق کنند مورد شک است. در نهایت حضور جبهههای اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل در جامعه خوب است. بحث این است که وزن هر کدام برای اینکه مردم را پای صندوقهای رای بیاورند چقدر است. نفوذ اینها باید رضایت جامعه را به دست بیاورد. رضایت اجتماعی مهمتر از رضایت احزاب و گروههاست. رضایت اجتماعی، اقتدار سیاسی کشور را تثبیت میکند و رضایت گروهها، اقتدار سیاسی گروهها را. جوانان به این مساله توجه دارند که کشورداری غیر از گروهداری و حزبداری و شخصداری است. علت اینکه توفیق داشتیم انقلاب سال 57 را به سرانجام برسانیم و 98 درصد مردم پای صندوقهای رای آمدند، به این خاطر بود که به کشورداری فکر میکردیم نه به گروهداری و حزبداری.
جبهه مردمی نیروهای انقلاب موانعی هم سر راه خود دارد؟ موانعشان عدم رضایت مردم از عملکرد گذشتهشان است. امکانات حکومتی آنها خوب است اما رضایت مردم را ندارند. برخی ادعا میکنند این جبهه فرا اصولگراست و حتی خیلی حزبی نیست. اگر اینطور است پس کاندیدایش هم باید فرا اصولگرا باشد و شعارش هم همینطور. باید خودش را به مردم اثبات کند. اگر رفتند سراغ نیروهایی که مردم آنها را فرا اصولگرا میدانند، حرفشان ثابت میشود، زیرا با حرف چیزی حل نمیشود.
به نظر شما اصلاحطلبان برای روحانی کاندیدای کمکی معرفی میکنند؟ برای اینکه ممکن است وقایع انتخابات از پیش تعیین نشده باشد، آنها یکی دو نفر را قرار میدهند که ببینند جریان انتخاباتی چه میشود و برای رای چه اتفاقی میافتد. با استنباطی که من داشتهام، آدمهای جدید هم وارد میدان میشوند اما نزدیک به انتخابات همه به نفع روحانی کنار میروند. اصولگرایان هم همینطور. همین جبهه مردمی گویا ابتدا دو نفر را انتخاب میکنند.
تاکنون اصلاحطلبان حمایت خود را تنها از روحانی اعلام کردند؟ ستادشان بله اما به نظر میرسد احزاب و ستاد اصلاحطلبان اختلافاتی دارند. مثلا مصطفی کواکبیان اعلام کرده است که از ناحیه حزب خودش کاندیدا میشود. البته اینها روشهای انتخاباتی است و احزاب هم حق دارند که پیشبینی کنند که در صورتی که اتفاقی افتاد، دستشان خالی نباشد.
به نظر شما کاندیدای کمکی تاثیرگذار است؟ بله ولی نشاندهنده این است که بدنه اصولگرا و اصلاحات با ستادش اختلاف دارد.
یعنی نشانه مثبتی نیست؟ نشانه مثبتی برای کاندیدای اصلی نیست اما برای کاندیداهای فرعی مثبت است.
حتی اگر افراد اعلام کاندیداتوری کنند و نزدیک به انتخابات به نفع روحانی کنارهگیری کنند؟ این به لحاظ سیاسی ضعیف است اما به لحاظ حزبی و گروهی منفعت دارد. من بارها گفتهام که کشور برای انتخابات هزینه میکند و مدارج مختلفی برای تاسیسات انتخاباتی طی میشود و اینکه ناگهان یک نفر کنارهگیری میکند به ضرر اشخاصی است که این کار را میکنند و عدم تثبیت سیاسی آنها را نشان میدهد.
حتی اگر با این هدف صورت بگیرد که در مناظرهها هجمهها به رئیسجمهور به یکباره صورت نگیرد؟ این احتمال ضعیفتر است. احتمال قویتر آن است که اتفاقات غیرمعمول رخ دهد. اینکه افراد در مناظرات سپر شوند برای کسی چندان اتفاقی نمیافتد. اگر عملکردها برای اداره کشور قابل دفاع نباشد، هر کسی که بخواهد در نقش کاندیدای کمکی ظاهر شود هم جزو آن عملکرد محسوب میشود.