این تحلیلگر روسی در مقاله ای با عنوان «کشورهای خاورمیانه راه مذاکره را یاد میگیرند» در روزنامه تجاری
"ار ب کا"، می نویسد:
در اواخر سال 2016 خیلیها کند شدن روندهای سیاسی در خاورمیانه بدنبال تغییر دولت ایالات متحده را پیشبینی میکردند. حدس زده میشد همه بازیگران در انتظار انتصاب اشحاص جدید در واشنگتن و طراحی رویکردهای جدید کاخ سفید نسبت به درگیریهای اصلی منطقه و بطور اخص سوریه دست روی دست خواهند گذاشت. این پیشبینیها تحقق نیافت. سال 2017 در خاورمیانه آغاز فعالی داشت.
مسکو در مرحله کناره کشیدن موقت آمریکا مساعی خود در منطقه را تقویت کرد: ولادیمیر پوتین مذاکرات طرفین درگیری سوریه در آستانه را مطرح کرد. از نتایج دور اول مذاکره ارزیابیهای متفاوتی شد. پس از دور دوم مذاکرات آستانه، برغم اندک بودن نتایج آن، ميشود ادعا کرد که نقطه نظر بدبینان اشتباه بود. البته بکار گرفتن اشکال جدید مذاکره در شرایط کنونی بخودی خود شایان اهمیت است ولی امر مهمتر این بود که خود بازیگران منطقهای به بازیگران کلیدی روند سیاسی خاورمیانه تبدیل میشوند. اینها فقط ایران و ترکیه نیستند. عربستان سعودی هم از این گروه است که هرچند در مذاکرات آستانه شرکت نکرده ولی در مورد دیگر امور گفتگو میکند.
نقش پیشرو بازیگران منطقهای در دیگر جهات، در وهله اول در جهت لیبی، هم مشاهده ميشود. اواسط فوریه برای ترتیب دادن مذاکره بین سراج رئیس دولت وحدت ملی لیبی و خلیفه خفتر فرمانده ارتش لیبی در قاهره اقدام شد. این تلاش عقیم ماند ولی مهم این بود که همانا بازیگران منطقهای - در وهله اول مصر و همچنین الجزایر و تونس - برای حل و فصل مسئله اقدام میکنند. به این ترتیب کاهش موقت فعالیت ایالات متحده بر افزایش آزادی عمل بازیگران منطقهای اثر مثبت گذاشت.
جالب اینکه روسيه در این شرایط رویکردهای جدیدی نسبت به روندهای سیاسی خاورمیانه به نمایش گذاشته است. رویکردهای آن در وهله اول بر این اساس طراحی ميشود که بازیگران جهانی چون روسیه و آمریکا در وهله اول باید به عنوان واسطه در روندهای سیاسی منطقه اقدام کنند. ترتیب دادن ملاقات جناحهای فلسطینی در مسکو از این لحاظ گویا بود. این نوع مراسم حاکی از تغییر تدریجی ماهیت سیاست خاورمیانه میباشد که احتمالاً برای اولین بار طی 100 سال گذشته به امر خود خاورمیانه تبدیل ميشود و مواضع بازیگران خارج از منطقه در حداقل ممکن بر آن اثر میگذارد.
بازیگران منطقهای اصلی چون ترکیه، ایران، عربستان سعودی، اسرائیل و مصر به حمایت خارجی نیاز ندارند. ولی عدم اعتماد فاحش از گفتگوی آنها جلوگیری میکند. سه شکاف بزرگ (بین ایران و عربستان سعودی، بین ایران و اسرائیل و بین ترکیه و مصر) این عدم اعتماد را تغذیه میکند.
این خطوط شکاف بر درگیری سوریه هم اثر میگذارد که در آن رویارویی منطقهای، در وهله اول بین ایران و عربستان سعودی، به درگیری منطقهای جمع زده ميشود. رویارویی روسیه و آمریکا هم باعث ميشود درگیری جهانی به بحران سوریه افزوده شود. برغم اینها روندهای نوین چون نقش فزاینده قدرتهای منطقهای و قانع شدن بازیگران خارجی با ایفای نقش واسطه امیدبخش است.