دریافت لینک صفحه با کد QR
گفتگوی «بهار» با بهاره جهاندوست کارگردان تئاتر
حماسه در نمایشی عاشقانه
16 اسفند 1395 ساعت 16:32
گروه فرهنگی: نمایش «منیژه» براساس داستان بیژن و منیژه از شاهنامه فردوسی به مناسبت روز جهانی زن و در آستانه نوروز، هجدهم تا بیستم اسفند ماه، ساعت شش عصر، در تماشاخانه پایتخت، به روی صحنه خواهد رفت. به همین بهانه گفتگویی داشتیم با بهاره جهاندوست، نویسنده و کارگردان این نمایش که علاوه بر دارا بودن سالها تجربه در حوزه نقالی و نمایش، فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه نیز تهران است.
روزنامه بهار - حمید بابایی
در ابتدا کمی در مورد فضای ذهنی تان برای مخاطبهای ما بگویید و این که این چندمین کار تئاتر شماست؟
من کارم را سالها پیش از روی صحنه تئاتر آغاز کردم؛ اولین تجربهام در هفتسالگی بود و بازی در نمایش «تصنیفهای روز» به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان. تمام این سالها با کسب تجربههای ناب دیگر، قدردان استاد محمد رحمانیان بودهام. در کنار ایشان بود که در چهارده سالگی سعادتی دیگر نصیبم شد و آن دیدار با مرشد ولیالله ترابی بود. نخستین بار که کنارشان آموختم، نقل سهراب کشی را دیدم. آن روزها مشغول ضبط جُنگ ادبی دوستانه به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان برای شبکه دو سیما بودیم و من در آن مجموعه بیست و شش قسمتی در کنار مرشدترابی میآموختم و نقلهایشان را به جان حفظ میکردم.
این آموختهها با من ماند و تا امروز فرصت این را داشتهام که بارها نمایشها و نقالیهایی را با اجرای خودم یا شاگردانم در شهرهای مختلف ایران و چند کشور به روی صحنه ببرم.
چرا به سراغ داستان بیژن و منیژه رفتید؟
داستانهای کهن فارسی در هر شکلی برای من جذاب هستند. آنچه مرا وا داشت که سراغ منیژه بروم این است که در نگاه نخست منیژه را زنی عاشق میبینیم که دست آخر هم به عشقش میرسد. اما نگاه متفاوتی که در این اثر به شخصیت مـنیــژه داشتـــهام رنجهایی است که منیژه در روزهای فراق با آنها زندگی را گذرانده است. امید وصال تمام روزهایش را پر میکند و نکته آنجاست که بعد از رهایی بیژن از چاه هم وصال سهم منیژه نمیشود. داستان بیژن و منیژه فراز و فرودهای زیادی دارد. عناصری همچون عشق، فریب، جنگ، نفرت، بخشش، تدبیر و. . . باعث شده است این داستان روایتی متفاوتتر از دیگر داستانهای شاهنامه داشته باشد.
به نظر شما چقدر شاهنامه میتواند در فضای امروزی ما برای نسل جدید جذابیت داشته باشد؟
خوشبختانه در یکی، دو سال گذشته توجه بیشتر و بهتری به داستانهای حماسی فارسی شده است. این را بیش از هر چیز در میزان علاقه والدین به برگزاری دورههای آموزش شاهنامه و نقالی به فرزندانشان میبینم. من در طول سه سال گذشته شاگردان زیادی داشتهام که با علاقه و اشتیاقی که شوق مرا هم افزودهاند مشغول یادگیری شاهنامه و اساطیر و حماسههای ایران هستند. اما در همین راستا باید بپذیریم که اگرچه داستانهای جذاب بسیاری داریم، اما از آن محصول جذابی تولید نکردهایم که بتواند در رقابت با محتوای جذاب تصویری که در جهان تولید میشود مخاطب فارسی زبان و به ویژه کودکان و نوجوانان را راضی نگه دارد.
فیلمها و نمایش هایی ساخته شده بر اساس پیشینه غنی ادبیات و فرهنگ ایران در بازار بین المللی امروز میتواند محصول فرهنگی ناب و صادراتیمان باشد. چرا که در اجراهای بینالمللی علاقه و اشتیاق زیادی در میان فرهنگ دوستان دیگر سرزمینها دیدهام. به همین خاطر معتقدم داستانهای ناب ایرانی میتوانند بیش از این در جوامع بینالمللی امروز جایگاه داشته باشند.
در شاهنامه زنان بسیاری هستند که سرنوشتهای غم انگیزی دارند آیا آنها نمیتوانستند دست مایه نمایش قرار بگیرند؟
شاهنامه پر است از شخصیت هایی که هرکدام جذابیت خودشان را دارند. با تلخیها و شادمانیهایی که سهم هر کدام است. زنان شاهنامه زنانی هستند که خوب یا بد سرنوشت داستانهای زیادی را در دست دارند. شاید اگر بخواهیم سراغ زنانی با سرنوشت غم انگیز در شاهنامه برویم تهمینه نخستین توجه را به خود جلب کند. داستان جریره و مرگ فرود و سیاوش هم همین طور است. در داستان زال و سیمرغ، رنج مادر زال را در فقدان و فِراق فرزند نوزادش میبینیم. موضوع این است که هر کدام از این قصهها در چهارچوب خود قصهای جذاب هستند و البته که گروه چامه در اجراهای بعدی خود به طرح پرسشها و بیان نگاه تازهای در زندگی و شخصیت دیگر زنان شاهنامه خواهد پرداخت.
تئاتر امروز ایران چقدر از بن مایههای ایرانی در اجـرا بهـــره میبرد؟ و شما چــــقدر کوشــیدهاید این بنمایـههــــای نمــایش ایرانی را در کارهایتان داشته باشید؟
من کارشناس تئاتر نیستم، اما دانش آموختهای این رشته و البته تماشاگر تئاتر هستم. این بن مایهها در نوشتهها و اجراهای اساتید زیادی دیده میشود. من این فضا و علاقهام به نمایش ایرانی را مرهون آموخته هایم از آثار آقایان بهرام بیضایی، محمد رحمانیان و حمید امجد میدانم. آنچه تلاش میکنم به آن دست یابم هم در همین فضا میگنجد. زبان فاخر استاد بیضایی وقتی اساطیر و حماسهها را باز مینویسند بهترین کلاس درس است. بازآفرینی داستانهایی در فضای نمایشهای ایرانی، از سیاه بازی و روحوضی تا نقالی و تعزیه چیزی است که بسیار در آثار اجرایی آقایان امجد و رحمانیان دیدهام و سعی کردهام در این نخستین تجربه هایم شاگرد خوبی برای این آموختهها باشم.
در نمایش خود کدام بخشهای این داستان را برای کار صحنه انتخاب کردید؟
آنچه در طول یکی دو سال گذشته در مورد داستان بیژن و منیژه دریافتهام این است که بیشتر افراد کلیتی از این داستان شنیده اند؛ دختر و پسری به هم دل میبازند، مورد خشم پدر دختر قرار میگیرند و پسر به چاه میافتد، دست آخر هم نجات مییابند. از آنجا که میخواستم به واسطه این قصه و جزییاتش چالشی و پرسشی مطرح کنم باید که مخاطب نمایش تمام داستان را بشنود. از آنجا که نقالی را برای این کار انتخاب کرده ام، باید شیوه مکملی برای روایت داستان انتخاب میشد تا مخاطب کم حوصله امروز هم داستان را بشنود و هم شنونده چالشها و پرسشها باشد. این شد که در گروه چامه با همکاری نازلی بخشایش (سرپرست گروه موسیقی مهرنوا) و ایده ابوطالبی (طراح حرکت و بازیگر) این تصمیم را گرفتهایم که این اثر تلفیقی از نمایش و حرکت و موسیقی باشد. بنابراین مخاطب نمایش «منیژه» نه تنها تمام داستان را از زبان نقال میشنود، بلکه نظاره گر و شنونده سه وجه منیژه بر روی صحنه است. روی صحنه این نمایش در قالب یک تک گویی تفکر منیژه را میشنویم، در قالب حرکت جسمش را میبینیم و در قالب موسیقی گوش به آوایش میسپاریم.
چه کسانی در این پروژه با شما همکاری میکنند؟
هسته اولیه گروه چامه متشکل از اینجانب، خانمها نازلی بخشایش و ایده ابوطالبی ست. شکل نمایشی مورد نظرمان یک نقال نیاز داشت. ویانا پرویزیان دختر ده سالهای است که از سال 1393 با او همکاری میکنم و از شاگردان با استعداد من در زمینه آموزش نقالی ا ست. ایده ابوطالبی در این اثر علاوه بر طراحی حرکت یکی از بازیگران روی صحنه است. نازلی بخشایش هم که سرپرستی گروه موسیقی مهرنوا را بر عهده دارد، در این کار نوازندهی چنگ و پیانوست. به صلاحدید و انتخاب ایشان سه نوازندهی دیگر در گروه با ما همکاری میکنند. حسنا پارسا نوازنده کمانچه و آهنگساز دو قطعه موسیقی مورد استفاده در نمایش،ترگل خلیقی نوازنده تار و رباب و سحر صفاری نوازنده سازهای کوبه ای. نیکا افکاری، دختر با استعداد دیگری است که با همخوانی شهرزاد یوسفی آوای منیژه را به گوشمان میرساند. همچنین علیرضا افکاری آهنگساز قطعه پایانی این نمایش است که با شعری از محمدسعید میرزایی و تنظیم حمید اردوخانی به روی صحنه میرود. یکی دیگر از قطعات این نمایش، قطعه «فروغ زندگی» است که شعر آن سرودهی بامداد جویباری است و با آهنگسازی سامان احتشامی در این نمایش مورد استفاده قرار گرفته است.
دیگر عزیزانی که ما را در به ثمر رساندن نمایش منیژه همراهی کردند، عبارتند از: مهدی خسروی: مسئول روابط عمومی و امور رسانه، زهرا احمدلو و ستاره صمدی: گروه کارگردانی، رامبد رستگار، تینا جهان پرست و محسن حسینی: عکاس، هاله قربانی تهرانی: طراح گرافیک، فرزین نیک پور تهرانی: طراح نشان چامه، اسماعیل جعفری: سرپرست گروه فیلمبرداری و ساخت تیزر.
کد مطلب: 126682
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir