ایمان معمار-فعال محیط زیست
روزنامه بهار
بانزدیک شدن به زمان انتخابات، تکلیف خیلی از بدنه جامعه که خود را وابسته به یکی از دو گفتمان اصول گرا و اصلاح طلب میدانند، مشخص است. آنها حتی قبل از تایید صلاحیت نامزدها هم تقریبا میدانستند که به چه کسانی و در صورت عدم تایید صلاحیت به چه کسان دیگری رای خواهند داد.
اما طرفداران محیط زیست همچون گذشته نه گفتمان اصولگرایی را اساسا دارای ظرفیت برای سیاستهای بوم محور میدانند و نه تجربه رفتارهای غیر محیط زیستی اصلاح طلبان را از یاد بردهاند. آنان در طی سالیان گذشته به خوبی آموختهاند که شعارهای محیط زیستی که از سوی نامزدها و مسئولان صادر شده است بیشتر مصرف تبلیغاتی داشته تا اینکه باور آنان باشد و اکثر آنان بعد از کسب مقام مورد رقابت، همه میثاق نامههای محیط زیستی را که امضا کرده بودند یا وعده داده بودند، فراموش کرده و به سرعت وارد سیاهچاله سیاسی ناشی از دو قطبی نامفهوم اصولگرایی و اصلاح طلبی شده اند. به همین خاطر رئیس جمهور مورد حمایت فعالین محیط زیست در سمنان قول انتقال آب دریای خزر را میدهد و وزارت نیرویش مشغول رایزنی با مافیای آب برای ساخت تونل بهشت آباد میشود. حالا در چنین وضعیتی تکلیف ما محیط زیستیها چیست؟ قدر مسلم منظور از «ما» در این سؤال کسانی است که از مسئله تحریم انتخابات گذشتهاند و به دنبال کنش سیاسی ایجابی و نه سلبی اند.
برای پاسخ به این پرسش باید به گزارش دانشگاه ییل (Yale) که در آن به صورت سالانه، شاخص عملکرد زیست محیطی EPI کشورهای مختلف را بررسی میکند استناد کنم. این گزارش که باتوجه به معیارهای مختلفی همچون آلودگی هوا، یارانه کشاورزی، انرژیهای تجدید پذیر، کارایی انرژی، دسترسی به آب آشامیدنی، میزان از دست دادن جنگل و سرانه دیاکسیدکربن و... رتبه کشورها را درحوزه محیط زیست اعلام میکند، نتیجه باورنکردنی از عملکرد هشت ساله آقای احمدی نژاد بیان میکند. چرا که طبق این گزارش رتبه محیط زیستی ایران در طی این دوران شصت و چهار پله سقوط کرده و بزرگترین سقوط یک کشور در شاخص عملکرد زیست محیطی را از نظر این دانشگاه رقم زده است. این در حالی است که در مدت چهارساله دولت آقای روحانی این سقوط متوقف شده و شاخص عملکرد محیطزیستی دولت با نه رتبه افزایش صعودی آرام و تدریجی را از سر گذرانده است. (به نقل از سیاستگذاری عمومی، روزبه کردونی)
یکی از بزرگترین عواملی که چنین وضعیت تاسف بار محیط زیستی را برای کشور به ارمغان آورده است، فساد سیستماتیک در ساختار است. این فساد برای جمع آوری رای چندصدهزار کشاورز محتاج آب، در سال منتهی به پایان دولتش، یعنی 1391، اجازه حفر تقریبا صد هزار چاه را میدهد. یعنی دو برابر تعداد چاههایی که از ده هزار سال پیش تا سال 57 در ایران حفر شده بود. (تارنمای شفاف کد خبر: ۳۴۵۸۴۸تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۴) و باعث میشود تا دشتهای ما نشستی باورنکردنی در طول تاریخ را تجربه کنند. همین فساد برای جمع آوری چندهزار رای در یک شهرستان قول حفر جاده از وسط جنگلهای هیرکانی را میدهد و سعی میکند تا با ساختن سد و همکاری با مافیای آب هم از مزایای این همکاری بهره ببرد و هم رای تودههای پراکنده و ناآشنا به مسائل اکولوژیک را بخرد. به همین دلیل اگر بگوییم هر گونه مبارزه با فساد در ساخت سیاسی ایران یک نوع کنش زیست محیطی است سخنی به گزاف نگفته ایم.
این وضعیت چنین نتیجه گیری را منتج میکند که اگرچه اصلاح طلبان به لحاظ تفکرات و باورهای زیست محیطی تفاوت چندانی با اصولگرایان ندارند، اما صرف مبارزه آنان با فساد نظاممند و تلاش برای ایجاد شفافیت در ساختارهای سیاسی و اقتصادی پیامدهای ناخواسته محیط زیستی را به همراه خواهد داشت. به نظر میرسد در چنین شرایطی که هنوز احزاب سبز زیستمحیطی قوام نگرفتهاند و محیط زیستیها توان بسیج مردمی و ارائه لیستهای مستقل را ندارند، تنها راه چاره پناه بردن به لیست اصلاح طلبان است. این لیست اگرچه لیستی سبز نخواهد بود اما میتواند همانند چهارسال گذشته صعودی آرام و مطمئن را تضمین کند و کمی از تلخیهای خشکسالی و گرد و غبار و آلودگی و. . . . بکاهد بهخصوص اگر از سوی محبوبان سیاسی بیان شود که به قول شاعر:
آنها که خواندهام همه از یادِ من برفت
الّا حدیثِ دوست که تَکرار میکنم