هانا گلستان- روزنامه بهار
دیگر چه فرقی میکند سرکنسول پاکستان یا سفیرش به وزارت خارجه احضار شود یا نه، چه فرقی میکند کدام وزیر و کدام وکیل تسلیت شهادت شما را نخست توئیت کرده باشند، دیگر چه تفاوتی میکند کدام مسئول بینالمللی با ایران برای از دست دادن شما ابراز همدردی کند. واقعا فرقی نمیکند، شما رفتهاید و ایران هرچند درگیر مناظرات و کاندیداهاست اما عزادار شده است. غروب و غربت شما در آن مرز نفرین شده دلها را آتش میزند اما مرهمی بر زخمها نخواهد بود. جیشی که خود را عادل مینامد کوردلانه چشمان خانواده تان را تا ابد داغدار شما کرد. مرزهای ایران در شرق و غرب را گرچه غیور مردان با جان خود حافظاند اما گاهی شرارت چنان اوج میگیرد که غیرت را آتش میزند. سازوکار این شرارت وترور در همه جای دنیا گرچه یکسان است اما هنوز برای مبارزه با آن هنوز تدبیری اندیشده نشده است.
جوانان وطن هرگز به حاشیه نخواهند رفت. شما همانهایی هستید که هرشب در آنتن صدا و سیما نامزدها وعده خوشبختی و کامروایی شما را میدهند. وعده کار، وعده کرامت، وعده افقهایی هرچند دور اما زیبا. شاید در آن مرز نفرین شده برای شما چندان مهم نبود که نامزدها دقیقا چند میلیون شغل ایجاد میکنند و یا از کیسه خالی بیتالمال وعده یارانهای چندصد هزار تومانی میدهند. برای شما در آن روز و آن تاریخ حفظ جان و امنیت نخستین خواسته و دغدغه بود.
قطع به یقین جانبرکفان مسلح ایران در هر دو نیروی سپاه و ارتش قادرند ظلم و ظلمات جیش العدل را پایان بخشند و این در برهه کنونی مهترین خواست مردم داغدار ایران و خانوادههای شما عزیزان است. مرز ایران همان حرمت مرکز ایران را دارد و چه بسا به واسطه مردم آزاده و از جان گذشتهاش حرمتی فراتر از مرکز. پس باید جان و مال و ذهن و روان مردمان مرز نشین اولویت مردان سیاست باشد. جنگ آیین و مذهب همان آتشی است که بسیاری میخواهند به جان مرزهای ایراناندازندتا در سایه آن دخترکان نشان کرده سربازان این ملک تا ابد عزادار قامتان سرو مردانشان باشند. باید حواس جمع بود، باید قاطعانه به همسایه جنوب شرقی هشدار داد و خواست که مرزهایش را به امید جیشیها رها نکند. باید قاطعانه در حفظ تمامیت مرزها و تمامیت جان مرزداران کوشید و اگر لازم بود یکبار دیگر ظریف را راهی پاکستان و افغانستان کند تا دوباره پای میز مذاکره با دولتهای شرقمان بنشیند و دوباره از نو داغ ایران تازه نشود.