به بهانه حمایت هنرمندان از دولت یازدهم
چرا سینماگران از آمدن تندروها درهراسند؟
23 ارديبهشت 1396 ساعت 11:36
مرجان يگانه پرست-روزنامه بهار
به هفته نهایی انتخابات 96 نزدیک میشویم و رویکرد کاندیدا های ریاست جمهوری واکنشهای مردمی و چه بسا هنرمندان را هم به همراه دارد.در همه جای دنیاهنرمندان موضع گیری فردی درباره صلاحیت کاندیداها دارند، تشویق و مشارکت اجتماعی انجام میدهند و در ایران هم هنرمندان در عرصه انتخابات پیشتاز بودند و این روزها شاهد هستیم که واکنش حمایتی هنرمندان از دولت یازدهم به طور فزایندهای رو به گسترش است. اگر رسانهها و فضای مجازی را دنبال کنید با اظهار نظر، توصیه یا اعلام دیدگاه بسیاری از هنرمندان در حمایت از روحانی مشاهده خواهید کرد. از روزنامهها و خبرگزاریها گرفته تا پست گذاشتن در شبکههای مجازی. از خوانندهها از جمله رضا صادقی و ناظری گرفته تا بازیگرانی چون فرهاد آییش،ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی و محسن کیایی. در این میان سعید روستایی سازنده فیلم برگزیده «ابد و یک روز» که در مناظره دوم انتخاباتی نامش برده شد، واکنش صریح و متنقدانه داشت و اعلام کرد که از روحانی حمایت میکند و در پی آن هنرمندان بسیاری و چه بسا آنهایی که فیلم و اثرشان در دولت یازدهم روی اکران را ندید چون عبدالرضا کاهانی، محسن امیریوسفی یا رضا درمیشیان. که این سوال مهم را در نظر میآورد این همه واکنشهای پراکنده هنرمندان اما در مقیاس گسترده برای چیست؟ چرا هنرمندان با وجود اختلاف نظر و دیدگاه در حمایت از یک کاندیدا اتفاق نظر دارند؟ و در نهایت به این سوال اصلی و اساسی میرسیم که «چرا هنرمندان از آمدن تندروها در هراسند؟ »
نکته اول: همدلی و وفاق به جای انشقاق و اختلاف
شاید مهمترین دلیل حمایت هنرمندان (البته شاید نه همه آنها که بخش قابل توجهی از آنها به ویژه) از دولت یازدهم همدلی و رویش جوانههای امید باشد که این احساس بعد از دو دوره اختلاف، سرکوب، فشار و دودستگی در میان اهالی هنر به ویژه سینماگران پذیرفتنی هم به نظر میرسد. سینماگران هنوز از خاطر نبردهاند که سینما در دوره دولت نهم و دهم در چه تلاطم و اختلافی به سر میبرد. چطور خانه سینما معلق شد و مدتها هنرمندان صنوف مختلف در بین دو نهاد سینمایی پیشین و جدید التاسیس سازمان سینمایی وقت در رفت و آمد بودند. چطور هنرمندان به دلیل ضعف مدیریتی و رخوت اجتماعی، دچار سرخوردگی و نگرانی شده بودند و با قهر و دلخوریها پا پس کشیده بودند. همین هنرمندان از یاد نخواهند برد که در دولت یازدهم توانستند یک نهاد صنفی تعطیل شده را احیا کنند که تاکنون در تاریخ معاصر ایران ممکن نشده است. خانه سینما احیا شد و با حمایت و تدبیر اعتدال گرانه وزیران فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم، دلخورریها کنار گذاشته شد و با توجه ویژه مسئولین به این هنر، استعدادها و اتفاقات قابل افتخاری در عرصه داخلی و بین المللی صورت گرفت. به فیلمهای استاندارد و ارزشمند بها داده شد.سالنهای سینمایی متعددی وارد سیستم شدند و مخاطبان بسیاری را به سوی خود جذب کردند و سینما و بسیاری از دیگر هنرها روی وفاق و رونق را به خود دیدند. این وفاق همدلی اخیرا منجر به حمایت 6 هزار هنرمند و اهل قلم و رسانه از روحانی شد که سند حمایتی از روحانی را با عنوان «دوباره ایران» امضا کردند.
نکته دوم: تغییرات ملموس در رفع مسائل اجتماعی
هنرمندان بنا به روحیه و تعهد مسئولانهای که دارند، به تغییرات و بحرانهای اجتماعی حساس هستند و نمیتوانند نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی کشور بیتفاوت باشند و تنها در خدمت هنر و برای هنر باشند. هنرمندان همواره با کار و اثرشان در جامعه موثر بودهاند و در مقام نویسنده کتاب یا محقق، روزنامه نگار، سینماگر یا مستندساز یا هر حرفه دیگر از جامعه تاثیر میگیرند و این تاثیر را به جامعه از طریق باز میگردانند. آنها منتقد، تحلیلگر یا چشم حقیقت بین، جامعهای هستند که بحران سیاسی روابط مردمان اش با دیگر ملتها را تلخ کرده، ضعفهای اقتصادیاش آنها را سودجو و فرصت طلب یا بی اخلاق ساخته است یا اولویتهای فرهنگیاش به دلیل اولویتهای سفارشی و رانت خواهی در محاق قرار میگیرند. هنرمند مسئول نمیتواند در مقابل گرفتاریهای اقتصادی که خانوادهها را از هم میپاشد، بحرانهایی که اخلاق را زیر پا میگذارند و افراد را آلوده اعتیاد، خیانت یا بی مسئولیتی میکنند یا تصمیماتی بیتدبیرانه و اقدامات اهمال گرانه از امکانات رفاهی، دارویی، تجاری یا سلامت محور محروم میشوند؛ کنشگر نباشد هیچ واکنشی در کلام، اعتراض یا در قصه و فیلم و مستند نداشته باشد. آنها بر نقاط ضعفها دست اشاره دراز میکنند و میخواهند که مسئولین، مشکلات را رفع کنند. آنها نه مسئول حل مشکلات که مسئول پیدا کردن ضعفها و ریشههای مشکلات هستند و نسبت به مسائل مختلف اجتماعی حساس اند. از همین رو نمیتوانند نسبت به تغییرات ملموسی که در 4 سال اخیر به دلیل مذاکرات سیاسی، تفاهمات بینالمللی و درایت مدیریتی در جامعه ایجاد شده است، بی تفاوت باشند.
جمشید مشایخی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون روی تخت بیمارستان از حضور در انتخابات خبر داد و گفت: «چرا این جوری شده ایم؟ چرا کسانی که برایمان زحمت کشیدهاند را قبول نداریم؟ برخی برای اینکه طرف مقابل را نابود کنند، دروغ میگویند که هیچ کاری در این مدت انجام نشده است.»
فریبرز عربنیا، بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار پیامی تصویری گفت: «من به وزارت ارشاد و دولت روحانی انتقاد جدی دارم اما در انتخابات شرکت میکنم و رای میدهم زیرا معتقدم دولت اصلاحات از دولت احمدینژاد بهتر بود و دولت حسن روحانی نیز از دولت احمدینژاد بهتر است. به روحانی رای میدهم. کسانی که نمیخواهید رای بدهید، آیا تفاوت شرایط در این دولت در قیاس با دولت احمدینژاد برایتان ملموس نیست؟ »
نکته سوم: روح امید و اعتدال
اگر بگوییم هنرمندان به جامعه روح میبخشند و از آن جان میگیرند، اشتباه نکرده باشیم. آنها برای خلق آثارشان به بودن در بطن جامعه نیاز دارند. آنها از جامعه و آدمهای آن و بحرانهای ریز و درشت، خط میگیرند و داستان شان را پر و بال میدهند، فیلم شان را با استناد با همان مسائل اجتماعی میسازند یا در رسانه هاشان بازگوی همین اخبار منشعب از جامعه میشوند. هنرمندان درد کارگران، بازرگانان، زنان، صنعت گران و مراکز بهداشتی و بسیاری از مردمانی که در این سرزمین به سر میبرند را دیده باشند و آن را درک کرده باشند و فشار و دشواری حاصل از بی تدبیری، اهمال کاری و سودجوییهای دولتهای نهم و دهم را دیدهاند. آنها شاهد عینی بسیاری از این فشارها و تهدیدها که موجبات نبود دارو و مرگ بسیاری از هموطنان، رواج بی اخلاقی در جامعه به دلیل سودجویی و اختلاس مسئولین امر و عدم پاسخ گویی آنها، ورشکستگی بسیاری از بنیادهای اقتصادی و از هم پاشیدگی خانوادهها و بروز بسیاری از مشکلات رفتاری در سطح جامعه بوده اند. هنوز فراموش نکردهاند که 4 سال پیش این مردم، این جامعه امیدی به آینده نداشت. امیدی نه حتی برای برخاستن و نه همدلیای دوباره اما دولت یازدهم با همه ضعف هایش توانست با تدبیر و اعتدال گرایی و دوری از تندروی و اختلاف، مردم را کنار هم بیاورد. دارو و سلامتی مهیا کند. تورم را کنترل کند و به جوانان و پیشکسوت به یکاندازه بها دهد و رفته رفته روح امید را در ورزش، هنر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست بدمد.
رضا صادقی، خواننده مردمی در یادداشتی از مردم درخواست کرده است تا حتما به پای صندوقهای رای بروند. او در این نوشتار اعلام کرد: «به آقای روحانی رای میدهم چون به امید و تدبیر دولت او امید دارم و میدانم میتوانیم سوالها و انتقادهای مان را بدونترس و به راحتی به او بگوییم. این نظر شخصی من است و به تمام نظرات و عقاید دیگران نیز احترام میگذارم.»همچنین مهدی فخیمزاده، کارگردان و بازیگر و فیلمنامهنویس در فیلمی که به تازگی منتشر کرده است؛ به این نکات اشاره کرده و گفته است: «من به حسن روحانی رای میدهم زیرا وی بهجای ماهی دادن به مردم به آنها ماهیگیری را یاد میدهد. من به روحانی رای میدهم زیرا کار ظریف و برجام باید ادامه پیدا کند و به ثمر بنشیند. برجام اتفاق کوچکی نبود.»
مهمتر: هراس از نبود یا حذف اصل موضوع
هنرمندان هنوز بر مسائل موجود در جامعه و بحرانهای متعدد دست گذاشتهاند و از کمبود و ضعفها گلایه دارند و منتقد همه کندیها و اقدامات ناقص در حیطههای مختلف هستند اما بیش از کمبود و نقصان ها، از نبود تصمیمات مدبرانه و معتدلانه میهراسند. آنها منتقد کمبودها هستند اما بر نبود تصمیمات اصولی و اساسی منتقدترند. شاید اگر به گذشتهای که هنوز 4 سال هم از آن نگذشته، نگاه کنیم، متوجه نگرانی هنرمندان میشویم. این واکنشها نه برای رقیب هراسی که برای حقیقت نگری است و مختص ایران و هنرمندان ما نیست که در انتخابات فرانسه هم شاهد واکنش هنرمندان آنها بودیم و پیشتر در انتخابات آمریکا و همزمان با روی کار آمدنترامپ، شاهد واکنش ها، مخالفتها و اعتراضات هنرمندان هالیوودی و آمریکایی بوده ایم.
وقتیترانه علیدوستی بر «به عقب برنمیگردیم» تاکید میکند و در پستی اعلام میکند که رای میدهم و این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود، اشاره به همین هراس از نبود یک مسئول با درایت است. جمعی دیگر از هنرمندان از جمله «مسعود جعفرى جوزانى» ، «علیرضا رئیسیان» ، «پوران درخشنده» ، «سیدجمال ساداتیان» ، «سیدضیاء هاشمی» و برخی دیگر با انتشار متنی اعلام کردند که به حسن روحانی در انتخابات رای میدهند. در متن این گروه از هنرمندان آمده است: «درک شرایط ناموزون فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و نظامى جهان امروز؛ ما را بر آن مىدارد که در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى، به امید عبور ظریف و هوشمندانه از دریاى توفانى و موجهاى متلاطم و شرخیز که جهان مسلح، به منظور استثمار نوین جهان گرسنه به پا کرده است، از آقاى «حسن روحانى» حمایت کنیم.»
نکته آخر: مصر در انجام وعدهها
و در نهایت نکته مهمتر این است که هنرمندان بر انجام برنامهها و وعدههای داده شده دولت یازدهم تاکید دارند و بر کمبودها معترضاند و از نبود مسائل و تصمیمات اساسی در هراسند اما کورکورانه از دولت یازدهم حمایت نمیکنند.آنها بر انجام وعدهها اصرار دارند و بر مسئولیت اجتماعی خود چشم بی تفاوتی نمیگذارند. همان گونه که با حجت الله ایوبی، مسئول معاونت سینمایی یا علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد رفتار کردند و با وجود خدمات موثر آنها در حوزه فرهنگ، وقتی شاهد بودند که در اخذ و اجرای تصمیمات حمایتی خنثی عمل میکنند، معترض شدند وعدم رضایت آنها منجر به بر کناری آنها شد.همان طور که لیلی رشیدی در مراسمی اعلام کرد که به حسن روحانی رای میدهد اما تاکید کرد: «فراموش نمیکنم گذشتگان چهار سال گذشته کشور را با چه شرایطی تحویل دولت یازدهم دادند، البته من قولهایی که روحانی که دادند را هم فراموش نکردهام و منتظریم تا آنها نیز محقق شود.»فریدون جیرانی هم با اشاره به اینکه اهالی فرهنگ شرایط چهار سال گذشته دولت روحانی را به خوبی درک و کمتر مطالبات خود در عرصه فرهنگ پیگیری کردند، بیان کرده است: «اما به نظر میرسد در چهار سال آینده انتظارات بیشتری از دولت روحانی وجود داشته باشد. باید به دولت فرصت داد تا با بهتر شدن وضعیت اقتصادی کشور، بالندگی خوبی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی حاصل شود.»
کد مطلب: 130009