گروه سياسي: احمد شیرزاد در يادداشتي در روزنامه بهار نوشت: نکته جالب توجه در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم عدم وجود شعار آزادی در بین شعارهای کاندیدای جریان اصولگرا است. در انتخابات پیشرو تقابل تفکر اصلاح طلبانه و اصولگرایانه تند زیر بزکی از شعارهای اقتصادی کاندیداهای پوپولیست اصولگرا پنهان شده است و برخی آقایان برخیجریانات کاملا نگران این هستند که اگر اندکی آراستگی ظاهری آنها از بین برود چهره نازیبای تقابل «با آزادی مدنی» شان فاش شود.
برای رسیدن به مصادیق تقابل برخیجریانات با آزادی نیاز به جستجو و کنکاش چندانی نیست و سر را که به هر سو بچرخوانید میتوانید نمونههایی متعدد از این تقابل را شاهد باشید؛ موضوع شبکههای اجتماعی و نحوه مواجه با آن مشت نمونه خروار است از اینکه برخی به آزادیهای مدنی چه نگاهی دارند. در ایران این شبکهها بیش از چند ده میلیون کاربر دارد که لزوما همه آنها از طبقه مرفه جامعه نیستند و گوشیهای هوشمندی که در دست این جمعیت چند ده میلیونی مردم قرار دارد نشان میدهد این ارتباطات بخشی از زندگی مردم شده است.
حال یک سوال، اگر کسانی چون محمد باقر قالیباف یا سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شوند، چه برنامهای برای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در سر خواهند داشت. چند نفر از اعضای این کارگروه که مهمترین اقدام آن در فیلتر کردن شبکههای اجتماعی است، عضو دولت هستند. بنابراین دولت آینده آقایان قالیباف و یا رئیسی چه موضعی در این باره خواهند گرفت. آیا میشود از زبان این کاندیداها بیرون کشید که با تلگرام یا اینستاگرام چه خواهند کرد؟
یک راه ساده دیگر برای آنکه متوجه شویم این جریان چه نگاهی به آزادیهای مدنی دارد این است که به وضعیت حاکم بر استان خراسان رضوی نگاهی بیندازید. یک استان از 32 استان کشور که بر خلاف قانون جاری در دیگر نقاط این جغرافیای بزرگ هر روز بنا بر سلیقه برخی که امروز حامی کاندیداهای اصولگرا هستند در حوزههای گوناگون شاهد محدود شدن آزادیهای مدنی است. آیا با رئیس جمهور شدن کاندیداهای نزدیک به آن تفکر باید کماکان شاهد محدودیت و سانسور در خراسان باشیم؟ آیا نامزدهای مدافع محدودیت در آزادیهای مشروع و مدنی مردم تن میدهند به اینکه خراسان رضوی از یک قانون متمایز که از سوی برخی وضع میشود، برخوردار نشود؟ در حالی که حسن روحانی به شعار یک ایران یک قانون معتقد است باید دید رقبای اصولگرای او که امروز از شعار آزادی استفاده نمیکنند، آیا بر فرض پیروزی در انتخابات پیش رو این راهبرد را به کار میبندند؟ آیا خراسان را مثل سایر مناطق کشور خواهند کرد؟
یا همه کشور را مانند منطقه خراسان خواهند ساخت؟ در چنین شرایطی جدا احساسات شهروندان مشهدی قابل درک است که اگر این آقایان تکیه شان بر صندلی قدرت اول اجرایی کشور بخورد شرایط چگونه خواهد شد. موضعی که این آقایان اصولگرا تاکنون اتخاذ کردهاند که کاملا متضاد با برخورداری مردم از آزادیهای مدنی و قانونی است و بیشک آنها با آمدن احتمالی شان بر سر قدرت آزادیهایی را به کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و کمیتههای وابسته خواهند داد تا مصوباتی را از تصویب بگذرانند و شرایط خراسان را به تمامی جغرافیای ایران تعمیم دهند.
در چنین شرایطی یکی از این آقایان کاندیداهای اصولگرایان که مرزهای پوپولیسم را درنوردیده همین چند روز پیش عنوان کرد «چه کسی با شادی مخالف است اما دل و دماغ برای شادی وجود ندارد. وقتی مردم در شرایط رفاه اقتصادی نیستند، دیگر شادی معنایی ندارد.» جدا که چنین نگرشی به آزادیهای مدنی بی نظیر است و بیمعنایی آن از تک تک کلمههای این کاندیدا مشخص است. آخر چگونه میشود آزادیهای مردم را بازیچه کرد و گفت که مردم مرفه شوند و بعد برایشان شادی ایجاد میکنیم؟
نمی شود با آزادی مردم اینگونه برخورد کرد و مردم تا رسیدن به شرایط ایده آل باید از آزادیهای فرهنگی و اجتماعی بهره مند شوند، چه آنها که در شرایط مساعد اقتصادی به سر میبرد و چه تمام مردمانی که با وجود فقر میخواهند در شادی زندگی کنند. این راهی است که حسن روحانی در چهار سال گذشته با تمام فراز و نشیبها در پیش گرفته و این بار نیز که خود را در برابر انتخاب دوباره مردم قرار داده است عظمی مستحکم دارد برای امتداد و پیشبرد آن.