به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۲۱:۱۲
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ ساعت ۱۱:۰۶
کد مطلب : ۱۳۰۵۴۷
این انتخاب اصلاحات بود نه دعوا با ورزشی ها

خدا قوت پهلوان، خسته نباشی دلاور!

محمد سررشته داری
روزنامه بهار
در این مقال به دو نکته پرداخته ایم اول اینکه درگیری دو قهرمان پیشین در شورای شهر شاید از روی عصبانیت بود اما آن‌ها باید بدانند که مردم با این‌ها ضدیتی ندارند بلکه در همه انتخابات اخیر تنها به لیست اصلاحات رای داده اند. در بخش دوم هم بحث ما کی روش است با این مضمون که او چون نتیجه می‌گیرد، هر کاری می‌کند حتی اگر اشتباه هم باشد بهتر است بپذیریم و با نتایج تیم ملی ایران کیف کنیم و سعی نکنیم او و تصمیماتش را شبیه به خودمان کنیم. 
اول: پس از رانده شدن ورزشکاران از بهشت«خیابانی که شورای شهر در آن مستقر است» آخرین اتفاق بد، درگیری دبیر و جدیدی که هر دو کشتی‌گیر بودند واقعا جای بحث داشت آن هم در صحن شورای شهر مردم تهران.ظاهرا اول جدیدی به خطا در سرشاخ به صورت دبیر دست می‌زند و قبل از اینکه داور خطا بگیرد و اخطار بدهد دبیر کشیده‌ای به صورت جدیدی می‌زند. این وسط هادی عامل هم باید در حال گزارش مشاهده می‌شد. کار در سرشاخ جریان داشت که بحث فتیله پیج و درخت کن و زیر دو خم مطرح شد. چمران سعی می‌کند این دو را جدا کند اما طفلک حریف نمی‌شود، بعد داور سرپا می‌دهد اما دو کشتی‌گیر همچنان در سرشاخ کار را دنبال کردند تا اینکه تماشاگران روی تشک کشتی «ببخشید صحن شورا» آمدند و به زور سنگین وزن و خروس وزن را از هم جدا کردند تا هادی عامل هم در نهایت بگوید:«خدا قوت پهلوان ، خسته نباشی دلاور» در باب این دعوا باید نوشت اعصاب‌ها خراب بوده است چون مردم ورزشی‌ها را از شورا بیرون کردند. اما نه صبر کنید، ما اصلا قصد نداریم بگوییم مردم کار خوبی کرده‌اند هر چند این درگیری حداقل فعلا پایان کار ورزشی‌ها در شورا قلمداد می‌شود اما واقعیت این است که مردم از عمد ورزشکاران را از شورا بیرون نکردند، شاید در مورد جدیدی و آن شاهکارهایش اینگونه بوده باشد؛ اما دبیر بد کار نکرده بود. موضوع اصلی این بود که مردم به لیست اصلاحات رای دادند، نه به دلواپسان، نه به مهندسان، نه به ورزشکاران، نه به هیچ بخش دیگری.
به مجلس شورای اسلامی هم که نگاه کنید متوجه می‌شوید که مردم به اصلاح‌طلبان رای دادند نه فقط در تهران که در اصفهان، در مشهد و در همه شهر‌های دیگر.

به ریاست جمهوری نگاه کنید آنجا هم مردم به همین امید رای دادند، آنها رای دادند تا دنیای آرام تر، کم تنش‌تر و صلح‌طلب تر داشته باشند. موضوع مردم شخصی نبوده وگرنه آنها قهرمانان خود را دوست دارند هر چند قهرمانان و پهلوانان هم نباید با یکدیگر اینگونه سر شاخ شوند.به هر حال این دعوا با ورزشی‌ها نبود، انتخاب اصلاحات بود.
*کی روش را بپذیریم
دوم: خیلی‌ها سعی دارند کی‌روش را تابع تصمیمات ایرانی در فوتبال کنند غافل از اینکه این کی‌روش نیست که در فوتبال باید شبیه به ما شود بلکه این ما هستیم که باید شبیه به کی‌روش در مورد فوتبال تصمیم بگیریم همانطور که در کشتی این پرتغالی‌ها هستند که باید از محمد بنا و رسول خادم ما یاد بگیرند نه ما از آن‌ها. تمرینات تیم ملی ایران دیروز شروع شد، با این حال اما برخی انتقادها هنوز وجود دارند کارلوس کی روش در آخرین لیست تیم ملی یک یا دو پرسش اساسی از خود برجای گذاشت که هنوز هم برخی پیشکسوتان و بازیکنان و کارشناسان از آن عیب می‌گیرند. دعوت از کنعانی زادگانی که تازه از بند مصدومیت رها شده و قریب به یک سال است که بازی نکرده و البته رامین رضائیانی که تیم ندارد، محل انتقاد بوده و هست.
این پرسش‌ها کاملا منطقی به نظر می‌آیند، در واقع هر کجای دنیا چنین رخدادی به وقوع بپیوندد محل سوال است و کی‌روش هم از این قاعده مستثنی نیست. با این حال دو سه نکته وجود دارد که در پاسخ به این پرسش باید نوشت: سند درست و غلط بودن «موفقیت» است.
در ورزش متر مشخص و ترازوی درستی وجود دارد که این متر و آن ترازو تکلیف همه را با خودشان و دیگران روشن می‌کند. آن متر که در سیاست، در سینما، در جامعه، در فرهنگ و هیچ کجای دیگری دیده نمی‌شود مقام است و مدال و برد و باخت نهایی.
در ورزش می‌توان خیلی ساده به مقام‌ها نگاه کرد و سند زد که چه کسی موفق بوده و چه کسی ناموفق. این کار در ورزش نه نظر سنجی لازم دارد و نه سفسطه و مغلطه می‌خواهد. به عنوان مثال می‌توان خیلی ساده نوشت که در لیگ برتر برانکو موفق‌ترین مربی بوده و پس از او منصوریان موفق شده است و به ترتیب می‌توان پایین آمد چون ایوانکوویچ قهرمان شده و منصوریان نایب قهرمان. برای کی‌روش هم این متر معلوم است، تیم ملی بدون شکست و بدون گل خورده چنان اوج گرفته که سال‌هاست بدون شکست برابر آسیایی‌ها می‌تازد و نزدیک‌ترین تیم به جام جهانی است و در رنکینگ آسیا اول.
حالا دو راه داریم، راه اول اینست که بدون توجه به توفیق‌های کی روش همچنان او را نقد کنیم و راه دوم اینست که توفیق او را سندی بدانیم برای اینکه کارهایش درست است و اجازه بدیهم کارش را انجام دهد.
*او باید خودش به نتیجه برسد
کی روش مدت هاست که به لیگ اطمینان ندارد، او باید خودش نتیجه بگیرد باید خودش به نتیجه برسد، باید خودش به این نتیجه برسد که بازیکنی به کارش می‌آید یا نه؟ شاید دلیل اردوهای زیادش که صدای همه را درآورده هم همین باشد. او اردو می‌گذارد و بازیکن تست می‌کند. این رویه چه غلط باشد یا درست مهم نیست، مهم اینست که کار او در ایران جواب داده، شاید خود او هم در منچستر و رئال و پرتغال این کار را انجام نمی‌داد. شاید خود کی‌روش هم در اروپا رویه دیگری داشته باشد اما اینجا در ایران این مسیر را انتخاب کرده و جلو می‌رود. او کنعانی زادگان را بررسی می‌کند، شاید در ذهنش جایی برای سال آینده برای او باز کرده باشد، شاید هم پرونده‌اش را ببندد و او را کنار بزند؛ در مورد رضائیان هم همینطور است.
برخی در مورد کی‌روش می‌گویند او حتی تیم‌های اروپایی بازیکنان تیم ملی ایران را هم انتخاب می‌کند و با این تئوری وی را دلال بازیکن هم می‌نامند اما رویه کی‌روش عوض نمی‌شود، او کارش را همانطور انجام می‌دهد که به آن اعتقاد دارد.
درستی و غلط بودن تصمیم‌ها معیار نهایی‌اش همان نتایج است. اگر نتیجه گرفته شود «که گرفته شده و سطح فوتبال ایران بالا رفته است» پس باید همه تصمیم‌ها را در راستای موفقیت بپذیریم مگر اینکه موضوع اخلاقی باشد یا نگرانی ملی پیدا کنیم. در غیر این صورت می‌توان گفت که کی روش کارهایش را درست انجام می‌دهد چون نتایج این را می‌گویند. به نظر می‌رسد کی روش را با همین مختصات باید پذیرفت، لزومی ندارد کی روش قواعد خودش را با ما در ایران مطابقت بدهد، ما فوتبال و برنامه‌ریزی هایش را بلد نیستیم و کی روش با قهرمان هایش در جهان با پرتغال و منچستر و رسیدن به نیمکت رئال مادرید نشان داده است. اجازه بدیهم او کارش را انجام دهد، اجازه بدهیم او مسیرش را برود واقعیت اینست که متر و معیار او برای موفقیت با آنچه ما می‌دانیم و آموخته‌ایم متفاوت است.
حتی کنار گذاشتن دستیارهای ایرانی را هم باید همینطور که هست بپذیریم چرا که کی‌روش تاکنون تصمیمات غلط نگرفته و مسیر را درست طی کرده است.