میگل هشترودی- روزنامه بهار: اعتیاد به خودی خود پدیده وحشتناکی است که حتی فکر کردن به آن هم تاسف بر انگیز است چه رسد به اینکه شاهد کودکان و حتی نوزادان معتادی در جامعه باشیم. این موضوع دیگر درد نیست، فراتر از درد است. که با هیچ عقل و منطقی سازگاری نداشته و مصداق واقعی جنایت بشری است. چندی پیش کلیپی از حرفهای دختر بچهای 9 ساله به نام مهسا که به کراک اعتیاد داشت فضای مجازی را پر کرد. در این کلیپ مادر مهسا تعریف میکند که از ابتدای دوران بارداری خود توسط مادر شوهرش معتاد شده است.
وقتی 4 ماه داشته به اجبار اطرافیان مجبور بهترک میشوداما چون اینترککردن به اجبار صورت گرفته است پس از به دنیا آمدن مهسا دوباره شروع به مصرف مواد مخدر میکند اما این بار کراک جایگزینتریاک میشود. 5 سال از به دنیا آمدن مهسا میگذرد و مهسا 5 ساله است که توسط برادر بزرگترش که خود مصرف کننده است معتاد میشود. مادر این رفتار دور از انسانیت را این گونه توجیه میکند که رضا خواهرش را خیلی دوست داشت. همه چیز برای او میخرید. از روی همین دوست داشتن بود که به مهسا کراک داد. فقط یک بار این کار را انجام داد اما مهسا باز هم اصرار کرد و مجبور شدیم باز هم به او بدهیم.
مادر از روزهای سختی میگوید که برای خرید مواد از خانه بیرون میرفتند. میگوید بدترین لحظهها زمانی بود که صبح مثل جنازه از خواب بیدار میشدیم. باید منتظر میماندیم تا شوهرم از خانه خارج شود چون او نمیدانست ما اعتیاد پیدا کردهایم فکر میکرد تفننی با مادر شوهرش گاهی مصرف میکنم. منتظر میماندیم تا از خانه خارج شود. بعد من و رضا و مهسا با هم به سر سه راه میرفتیم. چون معمولا سر رضا را کلاه میگذاشتند به او سنگ یا خاک میدادند یا پولش را میگرفتند مجبور بودم خودم هم همراهش بروم. مهسا هم چون بچه بود با خودمان میبردیم و به ساقیها التماس میکردم که بچهام خمار است آنها هم معمولا دلشان میسوخت و به ما جنس بد نمیدادند.
مهسا که حالا 9 سال دارد از دوران اعتیادش میگوید. ازترس هایش از لحظات سختی که گذرانده از لحظات خماریش در مدرسه تا شوق رسیدن به خانه برای مصرف کراک. او میگوید معلمانم نمیفهمیدند که من معتاد هستم چون من در مدرسه مصرف نمیکردم. دست و پایم درد میگرفت اما تحمل میکردم تا به خانه بر گردم. پدرم که فهمید مرا به کمپ برد تاترک کنم. پاک شدن لیاقت میخواهد و خدا مرا کمک کرد من لیاقت پاک شدن را داشتم. من بچه بودم نمیتوانستم مواد مصرف کنم اما برادرم لوله را در دهان من میگذاشت و من مصرف میکردم. او در جواب مردی که از او سؤال میپرسدآیا در آینده باز هم به سمت مواد میروی میگوید نه دیگر مصرف نمیکنم ومن خیلی سختی اش را کشیدم.
بغضی که در صدای این کودک موج میزند نا خوداگاه غم چهرهی او را متصور میکند. آینده بچهای که تباه شد برای اشتباه مادری که مصرف کننده بود و پدری که از اعتیاد بچه و زنش آگاهی نداشت. آیا اینها دلایل خوبی برای توجیه تباهی زندگی یک کودک هستند؟ هر روز صدها نوزاد در کشور متولد میشوند و دل خانواده هایشان را غرق شادی میکنند، اما نوزادانی هم هستند که با آمدنشان کسی را خوشحال نمیکنند، بلکه باری میشوند بر دوش جامعه. نوزادانی که هیچ گناه و تقصیری ندارند، اما امروزشان گواهی میدهد که آیندهای در پیش ندارند. نوزادانی که از مادرانی معتاد و پدرانی بینام و نشان به دنیا میآیند، از این دست کودکانند.
کودکانی که یا شناسنامه ندارند و یا جای «نام پدر» برای آنها خالیست که این موضوع مشکلات متعددی را برای این دسته از کودکان به ارمغان میآورد. کودکانی که ناخواسته قربانی افیون شده و زندگی شان با درد خماری و ولع نشئگی میگذرد، کم نیستند مادران مصرف کنندهای که از همان ابتدا به همراه شیر شیره یاتریاک به فرزندانشان میدهند. خیلی از مادران کارتنخواب در دنیای اعتیاد غرق شدهاند و تولد نوزاد برای آنها جز دردسر و بدبختی نیست. همین میشود که خیلی از آنها عطای مادر بودن را به لقایش میبخشند و کودک معتاد را در گوشهای رها میکنند. اگر نوزاد معتاد شانس بیاورد و کسی دلش به رحم بیاید، احتمال رسیدن نوزاد به بیمارستان و زنده بودنش وجود دارد، اما خیلی از این بچههای معتاد، همان روزهای اول زندگی به دلیل سوءتغذیه، اعتیاد و بیسرپناهی از دنیا میروند. گروهی از نوزادان معتاد هم با همان اعتیاد بزرگ میشوند و پا به دوران خردسالی میگذراند. کم نیستند باندهای تکدیگری که از همین کودکان معتاد، سوء استفاده میکنند و با جلبترحم مردم، این کودکان را میان سرما و گرما در خیابانها میچرخانند.
به گفته مسئولان ٢٧٠٠ محله حاشیهنشین در ایران وجود دارد. در این محلهها زنان زیادی زندگی میکنند که روند اعتیاد در بین آنها رشد صعودی دارد و متعاقب آن خطر تولد نوزادان معتاد که با آیندهای مبهم در این محلات چشم به دنیا میگشایند نیز افزایش پیدا میکند . آمار وحشتناکی است که روزانه حدود 3 نفر، ماهانه 86 نفر و در 9 ماه 780 نوزاد و کودک مسمومشده با موادمخدر در کشور شناسایی شده اند؛ نوزادانی که ازبدو تولد و به خاطر اعتیاد مادران خود، معتاد به دنیا می آیند و این گونه سرنوشتشان سیاه میشود. داشتن دوران کودکی شاد و سالم، حق هر نوزاد و کودک در سرتاسر ایران و جهان است بنابراین شنیدن آمار شناسایی 7800 نوزاد و کودک مسموم شده با موادمخدر بسیار تلخ و طاقت فرساست.
در شرایطی که اعتیاد به خودی خود، پدیده دردآوری است، تولد نوزادان معتاد، نمکی روی زخم است. پزشکان هشدار میدهند که نوزادان معتاد را خطراتی مانند کمبود وزن و اختلالات تنفسی تهدید میکند، با این حال مرگ این کودکان هم چندان بعید نیست. در چنین شرایطی وزارت بهداشت اقداماتی را برای سم زدایی این بیماران درنظر گرفته است. تصورش هم دل هر آدمی را به درد میآورد، نوزاد معصومی که متولد شده، معتاد است. او قصوری ندارد، او اعتیادش را از زمانی که در رحم مادرش بوده شروع کرده است. نوزادان معتاد، امروز دیگر یک افسانه نیست، واقعیتی است که در دل جامعه وجود دارد. مادران معتاد، که خود قربانی اعتیاد هستند، نوزادان خود را هم به این بلای خانمان سوز گرفتار میکنند.
دو برابر شدن زنان معتاد در ایران
اعتیاد مادران باردار و فروش نوزادان مساله تازهای نیست، اما در سالهای اخیر این مساله بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. یکی از دلایل این مساله افزایش نرخ اعتیاد زنان است. آنطور که آمار نشان میدهد تعداد زنان معتاد در ایران دو برابر شده است. همین دو برابر شدن تعداد زنان معتاد باعث افزایش چشمگیر دیگر آسیبها میشود، چنانکه در سالهای اخیر شاهد افزایش تعداد زنان کارتنخواب نیز بودهایم. زنان کارتنخواب در مواردی اقدام به بارداری و فروش نوزادان خود میکنند. این نوزادان اغلب ازسوی باندهای مافیایی برای انجام اعمالی مانند تکدیگری مورد استفاده قرار میگیرند. معضل بارداری زنان معتاد و کارتنخواب و فروش نوزادان در تهران در سال جاری به بحثهای گستردهای در زمینه چگونگی مواجهه با این معضل دامن زد.
همین چند ماه پیش بود که فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران گفت: روزانه دو نوزاد معتاد در تهران متولد میشود، اعتیاد مادران باعث شده، آنان معتاد زاده شوند. بهتازگی احتمال فروش این نوزادان توسط والدینشان در کمیته اجتماعی شورای شهر مطرح شده است تا چارهای برای آن اندیشیده شود. از ۷۰ درصد فروش چنین نوزادانی جلوگیری شده است، در نخستین گام نوزادان معتاد سم زدایی میشوند و پس از آن باید در اختیار بهزیستی قرار گیرند. با وجود این، بهزیستی نیز به دنبال رایزنی با قوه قضائیه است تا بتواند کودکان آسیبدیده را به والدینی که صلاحیت سرپرستی ندارند، واگذار نکند تا به این طریق سلامت جسم و روان این کودکان تضمین شود. از این رو باید بستر رسیدگی به آسیبهای اجتماعی به گونهای فراهم شود که آمار این مسائل روز به روز کاهش یابد و این در حالی است که حل و فصل کردن این معضلات تغییرات اساسی را نیز میطلبد که باید برای آن تصمیماتی اتخاذ کرد.
خرید و فروش نوزادان زنان معتاد
علی مویدی، قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز در نخستین نشست خبری در سال ۹۶ با ارائه آمار فعالیتهای ستاد در سال ۹۵، از تایید خرید و فروش نوزادان زنان معتاد خبر دادو گفت: اگر مبادی قانونی اجازه بدهند آمار و اطلاعات درباره آمار اعتیاد دانش آموزان معتاد ارایه میشود. ما از قبل اخباری را در این زمینه داشتیم بعد از رسانهای شدن این مبحث از سوی عضو شورای شهر دو تیم مجرب برای شناسایی دیگر مناطق آلوده در شوش اعزام شدند و یک تیم هم موظف به شناسایی افرادی شد که به عنوان دلایل اقدام بهترغیب زنان معتاد به بارداری میکنند. اما به آن کیفیتی که در گزارشها مطرح شد نبود با این حال این کلونیها مشخص شد و برخوردهای لازم صورت گرفته است. در آیندهای نزدیک نتایج برخورد با آنها به مردم ارائه میشود.
سردار مویدی درباره جمع آوری معتادان متجاهر در محله هرندی و پراکنش این معتادان در همه شهر و به ویژه در حاشیه اتوبانها گفت: پدیدهای که ما در سطح کشور با آن روبه رو هستیم منحصربه ایران نیست در خیلی از کشورها و در پایتختهای دیگر کشورها هم معتاد متجاهر وجود دارد اما این باعث نمیشود ما معتادان را در سطح شهر رها کنیم رویکرد ما ساماندهی این افراد است هر چقدر به آخر ۹۵ نزدیک شدیم نظم و رسیدگی به معتادان متجاهر بهتر و بیشتر میشد. اوج این همدلی در ایام نوروز بود که بخش اعظمی از نقاط آلوده پاکسازی شده و در حال حاضر بیش از بیست هزار نفر معتاد متجاهر در حال نگهداری هستند که این رقم در طول سه سال گذشته بی نظیر بوده است. اعتیاد یک پدیده چند عاملی است و در شکلگیری و مهار و صیانت از آن ممکن است هر امری دخیل باشد لذا سعی ما براین است که این معتادان از سطح شهر جمع اوری شوند. امروز در تهران ۱۰ هزار نفر ظرفیتسازی کرده این که این مهم در سایه شهرداری، بهزیستی، پلیس و. . . دخیل بوده اند.
راهاندازی خانه امن اولویت ما نیست
وی دربا ره اتاقهای امن گفت: اتاقهای امن تجربهای است که در برخی کشورها انجام میشود به عنوان اولویت در دستور کار ما نیست. باید درباره راهاندازی این اتاقها تحقیقات بسیار زیادی انجام شود تا اجرایی و عملیاتی شود. هر معتاد متجاهر بیش از ۱۰ هزار تومان در روز برای ما هزینه دارد که فقط هزینه خورد و خوراکشان است که به جامعه تحمیل میشود. رقم کلی برای تعداد معتادانی که جمع آوری میشوند ۳ ماه در کمپ نگهداری میشوند و هر روز مبلغ زیادی را به جامعه تحمیل میکنند. در کمپها کادر درمانی و قاضی وجود دارد سعی ما بر این است که استانداردسازی کمپها را در سال ۹۶ هم پیگیری کنیم.
کدام نهاد مسئول رسیدگی است؟
با وجود این فجایع بشری باید دید چه ارگان یا نهادی مسئول رسیدگی به این موضوع است؟ چند کودک دیگر باید گرفتار این افیون شوند تا دلی به رحم بیاید کسی احساس مسئولیت کند و ارگان و نهادی دست به اقدامی جدی برای بهبود بخشیدن به این اوضاع بزند؟ چند مهسای دیگر باید متولد شوند درد بکشند وترک کنند تنها به این دلیل که یک مادر در لحظات نشئگی اش وظیفه مادر بودن را فراموش کرده است؟ در همین نزدیکی کودکانی هستند که با درد خماری شب را صبح میکنندآنها را ببینیم. فرار از واقعیت و کتمان وضعیت زنان خیابانی راه مناسبی برای بهبود وضعیت مهساهای دیگر نیست. واقعیت را بپذیریم و برای بهبود وضعیت تلاش کنیم.