رضا صادقیان
خواندن تیترها، عنوان سرمقالهها و متن یادداشتهای رسانههای نزدیک به جریان اصولگرا بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات و پذیرش با تبصره شکست در رقابتها توسط طیف سیاسی مذکور نه تنها تغییری نکرده بلکه همانند دورههای سابق ایراد را در شگردهای حریف میجویند و زاویه نگرش را به سوی بازبینی رفتار خویش عوض نمیکنند، حتی در حادثه حملهتروریستی به جای نواختن آهنگ اتحاد از دولتی که تا چند روز قبل «امنیتی»ترین دولت تاریخ معاصر میخواندند گلایههای بسیار کردند. در میان این نادیده گرفتنها، ایرادیابیها و انکارها هستند کسانی که رویداد به پایان رسیده انتخابات و نتیجه حاصل را از محملی دیگر مینگرند و تا جای ممکن اسیر گفتارهای پُرشور قرار نمیگیرند.
صداهای تحلیلی از درون جریان سیاسی اصولگرا شنیده میشود، نمونه مدیر مسئول سایتترجمان و یکی از مسئولان وزارت کشور دولت نهم و دهم در نوشتاری دیگر آمد؛ یادداشت علی دارابی نیز یکی از همان سخنانی است که اصولگرایان را دعوت به بازنگری در رفتار سیاسی میکند ولی رسانههای نزدیک به اصولگرایان با تغییر عنوان نوشتار وی مطلب را به گونهای انعکاس دادند که گویا دارابی دغدغه نقد دولت وقت و آینده را دارد و نه بازگویی برخی از مشکلات ساختاری اصولگرایان، با این وجود کلام نویسنده روشن است.
نویسنده اصولگرایان را از نقد تیز خود به دلیل جایگاهی که در آن قرار دارد رد نمیکند، او به دوستان فکریاش میگوید به سویی دیگر باید نگریست و مسائلی دیگر را باید مهم دانست. معاونت صدا و سیما سه ایراد و یا نکته را برای انتخابات اخیر طرح میکند که دو گزینه آن مربوط به جریان اصولگرا است.
1: جریان اصولگرا باید در مدیریت، گفتمان و سخنگویان خود تغییرات اساسی دهد. تحلیل درست از جامعه داشته باشند و مطالبات نسل جوان را به درستی بشناسند و ساز و کارهای آن را طراحی کنند. بازسازی و سازماندهی نوین برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میتواند اهداف کوتاه مدت این جریان را در بر گیرد.
2: طبقه متوسط شهری جدید که تأثیر گذار در عرصه تحولات سیاسی، اجتماعی ایران شده است. صرفاً مطالبات اقتصادی ندارند. این طبقه خواهان فضای باز سیاسی، فرهنگی، اجتماعی است. کاهش مداخله دولت در زندگی شهروندان و گسترش گفتمان صلح و همزیستی با جهان را مدنظر دارد. لذا هر جریان سیاسی یا نامزد انتخاباتی که بتواند مطالبه این جریان را نمایندگی کند همانا آراء این طبقه مهم و تأثیرگذار را از آن خود خواهد کرد.
ایرادهای برشمرده شده نقاط ضعف اصولگرایان توسط یکی از چهرههای نزدیک به اصولگرایی جای بسی امیدواری دارد، سال گذشته یکی از تحلیلگران اصلاحطلب در نوشتاری پیرامون نقدهای خویش به بدنه تصمیمساز اصولگرا توضیح داد؛ اینکه یک نویسنده با سابقه فعالیت سیاسی اصلاحطلبانه، اصولگرایان را قوی میخواهد و نه جریانی فرتوت و خسته، هدف چنین نقدهای نه تضعیف که اشاره به بخشهایی است که از دید اصولگرایی مورد غفلت واقع یا مورد بیتوجهی بوده است. میتوان دغدغه بازسازی و سازماندهی اصولگرایان برای سال 1398 و ریاست جمهوری 1400 در نوشته کوتاه آقای دارابی را فاکتور گرفت و اصلیترین دغدغه وی را حدس زد، دارابی در پی راهی است که اصولگرایان اندکی از این هیاهوی فرسایشی فاصله بگیرند و به بازخوانی رفتار سیاسی همت گمارند.
او انگشت روی خواستههای جدید مردم به صورت عام و طبقات اجتماعی به شکل خاص میگذارد. همین که در پاراگرافی کوتاه اصولگرایان را دعوت به شناخت مطالبات «طبقه متوسط» میکند و خواستههای آنان را صرفا اقتصادی نمیداند دریچه نوینی را مقابل طیف اصولگرا میگشاید، اینکه اصولگرایان همچنان در رفتارهای سیاسی خود به خواستههای جدید شهروندان دقت نکنند و هزینه انتخابات بعدی را با شکست دیگر بدهند محل بحث نیست، گفتار اصلی به خود اصولگرایان بازمیگردد، آیا خواهان تغییر هستند و یا حرفهای تکراری را در انتخابات آینده با بستهای جدید به مردم تحویل دهند؟ آیا هنوز قرار است با کارت شخصیتهایی مانند قالییاف به عرصه وزنکشی سیاسی ورود کنند یا آزموده را نمیآزمایند؟
نویسنده مذکور مطالبه شهروندان را با زبانی نرم برای اصولگرایان بازگو میکند، وی به جای آنکه آرای حسن روحانی را با زدن برچسب رد کند و یا همچون یکی از طرفداران دو آتشه رئیس دولت سابق آرای طبقه متوسط را «آرای کثیف» بخواند، با نگاه واقع بینانه از آرایی حرف میزند که به سبد کاندیدای واریز میشود که در پی توجه به خواستههای متفاوت طبقه متوسط در کنار مسائل اقتصادی است. درک و بیان این عبارت «کاهش مداخله دولت در زندگی شهروندان و گسترش گفتمان صلح و همزیستی با جهان» از سوی یک شخصیت اصولگرا حکایت بیداری سیاسی نسبی در میان اصولگرایان را میدهد.
چنانچه اصولگرایان به بهانه نگاه داشتن ضعفها در پس پرده مصحلت راه انتقادهای سازنده را مسدود کنند و یا مانند سالهای گذشته گوشی برای شنیدن نیازهای غیراقتصادی شهروندان نداشته باشند و گفتار دوستان دیروز و امروز اصولگرای خود را به هیچ گیرند، فرجامی به غیر از تجربه شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، مجلس شورای اسلامی مرحله دهم، شورای شهر دوره پنجم و ریاست جمهوری سال 96 نسیبشان نخواهد شد.قدرتگیری دوباره جریان اصولگرا و نزدیک شدن به مطالبات مردم نه از رهگذر نوشتارهای نشریات حاشیهساز که از خواندن و عمل به گفتار شخصیتهای مانند دارابی، مشکینی و دیگر منتقدان منصف اصولگرا و اصلاح خواهد بود.