باقر کاظمینسب
روزنامه بهار
اخیرا زمزمه هایی مبنی بر استفاده از اسحاق جهانگیری به جای محمدرضا عارف در راس هرم جریان اصلاحات شنیده میشود. این گمانه زنیها اگر از بیرون مجموعه اصلاحطلبان بود جای شگفتی نداشت اما وقتی از زبان خودیها مطرح میشود جای بسی تامل است، چراکه مسلما باعث دلخوری، تفرقه و نهایتا پیاده شدن بخشی از نیروهای دلسوز این جریان از قطار رو به رشد اصلاحات میشود. ایده جایگزینی پس از یک مقایسه نادرست و شتابزده مطرح و بدون ارزیابی و تحلیل جامع خیلی زود رسانهای شد. بدیهی است مقایسه دو شخص، زمانی درست و منطقی است که شرایط و لوازم آن یکسان و متناظر باشد؛ بنابراین مقایسه عارف در مجلس و جهانگیری در دولت مقایسه درستی به نظر نمی رسد.
در حال حاضر شرایط عارف که در غیاب سران اصلاحات، ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را بر عهده دارد و از طرفی همزمان بعنوان نماینده و رئیس فراکسیون امید مجلس نیز فعالیت میکند بسیار گسترده و دشوار است. ایشان در انتخابات مجلس دهم در نبود چهرههای اصلی جناح خود به ناچار با یارانی همراه شدند که برخی آنها حتی رفیق نیمه راه هم نبودند و به محض رسیدن به مجلس از جناح دیگر سر درآوردند. با این وجود ورود بیش از صد نماینده با تفکر خالص اصلاحطلبی به مجلس و همچنین پیروزی قاطع لیست امید شورای شهر در اغلب کلانشهرهای کشور از جمله تهران، اصفهان، مشهد، کرج، تبریز، شیراز، اهواز، زاهدان، کرمان، اراک، یزد، اردبیل و قزوین حاصل تلاشهای مجاهدانه و صادقانه دکتر عارف است.
از سوی دیگر جهانگیری نیز معاون اول دولتی است که با مشکلات و بحرانهای داخلی عدیدهای مواجه است. هجمههای بی امان مخالفان دولت از تریبونها و اماکن مختلف، انفعال برخی دولتمردان امثال نارفیقان عارف و نیز نداشتن رسانه مناسب جهت پاسخ گویی به سیل حملات و انتقادات و ارائه منصفانه گزارش عملکرد، باعث شد ایشان نیز با یک مثلث خطر روبهرو باشد. هرچه تیم رسانهای دولت در این چهار سال در ارائه کارنامه خود ضعف نشان داد اما برعکس، جهانگیری با وجود این فشارها و نابرابری ها، در مناظرهها خوش درخشید. جهانگیری در اندک فرصت پیش آمده در مناظرهها به خوبی به تشریح عملکرد دولتش پرداخت و جانانه و مستدل از دستاوردهایش دفاع کرد. از این رو نشان داد که یک مدیر و سیاستمدار آماده و پرتوان در قد و قواره یک رئیس جمهور است.
حال که در غیاب رهبر معنوی اصلاحات، پرچم اصلاحطلبی توسط دو سرباز دیگر این جبهه برافراشته شده شایسته است بهجای مقایسه نابجای آنها، یار و مشوقشان باشیم تا یکی در سنگر مجلس و دیگری در سنگر دولت جهت پیشبرد اهداف اصلاحطلبی و نهایتا اعتلای کشور عزیزمان بیش از پیش استوار باشند. این دو، دو بال برای پرواز، دو قطب باتری برای استارت و دوگانهای مکمل هم هستند نه مقابل هم.بی شک عارف یک رئیس مجلس بالقوه و جهانگیری یک رئیس جمهور بالقوه است و جای بسی امیدواری است که در انتخابات آتی هر دو به بالفعل تبدیل شوند که در آن صورت «نور عَلی نور» خواهد شد.