زنگ هشدار درباره سونامی
خودکشی جوانان فرجامهای نافرجام
17 تير 1396 ساعت 14:06
میگل هشترودی- روزنامه بهار
بارها در فضای مجازی کلیپهایی در رابطه با خودکشی یا خود سوزی فردی دیده ایم. خود سوزیهایی که حالا تبدیل به وسیلهای برای رسیدن به خواستههای افراد شده یا خودکشیهایی که معمولا ماحصل نرسیدن به یک خواسته است. خودکشی در مترو یا پرش از ارتفاع، خودسوزی در ملاعام، مسمومیت با قرص و دارو یا رگ زدن، از انواع خودکشیهایی هستند که امروزه بیشتر دیده میشود.
برخی ازخود کشیهای سال 95
در واقع میتوان گفت خودکشی در ایران به فهرستی تبدیل شده که اسامی افراد مختلف با گذشت زمان به انتهای آن اضافه میشود. اوایل اردیبهشت سال پیش بود که مردی ٣٥ساله با حضور در پارکینگ بیمارستان عرفان و پیوستن به همسرش که کارمند این بیمارستان بود، با شلیک گلوله، خودش و همسرش را کشت. در همان زمانها بود که مردی خود را زیر پل عابر پیاده واقع در خیابان میرداماد به دار آویخت یا مردی که از درد بهخودش میپیچید، راهی بیمارستان میلاد در تهران شد؛ اما وقتی شنید تا زمانی که ۳۰۰ هزار تومان به حساب بیمارستان واریز نکند، پذیرش نخواهد شد، خودش را از طبقه سوم این بیمارستان به پایین پرت کرد. اواسط سال 95 بود که خبر خودکشی دختری از پل عابر پیاده واقع در خیابان هنگام همه را در شوکی فرو برد و پس از آن هم در اواخر دی ماه همان سال مردی در ایستگاه تئاتر شهر مترو تهران خودش را زیر قطار انداخت. اینها نمونههایی از خودکشیهای سال 95 بود که در همه این موارد هم فرجامی جز مرگ حاصل نشده و با این تفاسیر روز گذشته رئیس اورژانس تهران خبر از 5200 خود کشی نافرجام در سال 95 میدهد.
خود کشی درسنین پایین
خود کشی به خودی خود یک فاجعه است. فاجعهای که با گذشت زمان و تکرار آن در جامعه رنگ عادی به خود گرفته و امروزه شاهد آن هستیم که افراد یک جامعه به راحتی از کنار این فاجعه کنار میآیند و شاید این اتفاق دغدغه چند ساعتشان باشد. پس از دیدن یا شنیدن هر مورد خودکشی اولین چیزی که شخص ناظر به آن فکر میکند دلیل این کار است. در سنین بالا شاید بتوان درک کرد که دغدغه زندگی یا گذراندن معاش، بزرگترین دلیل برای دست زدن به خود کشی باشد اما وقتی سن کاهش پیدا میکند نه تنها فاجعه وسعت بیشتری پیدا میکند حتی دلیل این کار هم رنگ مبهمتری به خود میگیرد ودیگر نمیتوان قبول کرد دلیل گذران معاش دلیل این کار بوده است.
شاید کمتر کسی به ذهنش برسد دانشآموزی با استعداد که در مدرسه استعدادهای درخشان تحصیل میکند از زندگی ناامید شود و دست به خودکشی زند اما این اتفاق یکی از فاجعههای سال گذشته بود. این دانشآموز در هنگام مرگ یادداشتی با خود به همراه داشت که در آن از مسائل فلسفی گفته بود و اینکه با خلقت و طبیعت مشکل دارد و اینکه دیگر امیدی به ادامه زندگی ندارد را علت خودکشی خود عنوان کرده و در آن اسم شخص خاص و یا مشکلات خانوادگی را عنوان نکرده بود و این گونه امتحانات سال ۹۵با خودکشی دختر ۱۶ساله به پایان رسید. او ۱۸خرداد ماه پس از امتحان ادبیات فارسی و گرفتن عکس یادگاری با دوستان و معلمان خود در سرویس بهداشتی مدرسه خود را به دار آویخت.
از این گونه موارد در سالهای تحصیلی گذشته نیزبه ازدیاد دیده شده است و این آمار در سال 94 به اوج خود رسید مثل:
30 خرداد سال ۹۴در تهران، مجید ۱۴ ساله دانشآموز مدرسه نمونه دولتی تهران، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال، با سیم برق خود را ازتراس حلقآویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد. ۳۰ تیر همان سال در آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانشآموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری و قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگیاش پایان داد. ۱۴ شهریور نیز در لرستان، امیر دانشآموز ۱۴ ساله یکی از مدارس لرستان، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی وترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد. ۱۸ مهر در تهران هم، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نردههای پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. براساس اظهارات دوست این دانشآموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شدهام. ۴ آبان همان سال در آذربایجان غربی «هاوری. ق» دانشآموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاجالدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این نوجوان، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است. ۷ آبان ماه هم در تهران دانشآموز پنجم ابتدایی در محله خلیجفارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس ـ حلقآویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد. ۱۷ آبان نیز در مازندران، «مهرشاد. ت» دانشآموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستمکلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته آمده بود: «فردا همهتان به مراسم تشییع جنازهام بیایید.» ۲۷ آبان همان سال در خراسان جنوبی، دانشآموز ۱۶ ساله مدرسه شبانهروزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
۲۶ آذر نیز در خراسان شمالی، «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانشآموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانهروزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
۷ دی هم در یزد، «الف ـ ع» دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد. ۱۹ دی سال 94 هم در تهران، پسر ۱۱ سالهای با حلقآویز کردن، خود را از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد. به گفته مادر او، این دانشآموز که فصل امتحانات خود را میگذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است. ۲۲ دی ماه هم در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانشآموز دختر پایه نهم در یزد شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد. ۳ بهمن درهمان سال نیز کرمانشاه، دانش آموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول از معلم برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه میگیرد و قبل از ورود سایر دانش آموزان به محوطه حیاط مدرسه خود را در سرویس بهداشتی حلق آویز میکند. ۲۸ اردیبهشت سال ۹۵ در مشهد، یکی از خبرگزاریها از خودکشی یک دانشآموز دختر ۱۲ ساله در مشهد خبر داد. این دختر ۱۲ ساله از طبقه چهارم ساختمان به پایین افتاده بود. براساس روایتی که رسانه منتشرکننده خبر، از گفتههای پدر این دخترک داشته، این دانشآموز به دلیل وسیلهای که نباید به مدرسه میبرده به مدت یک هفته از مدرسه اخراج شده و او به خاطرترس از تنبیه پدر، دست به خودکشی زده است.
۳۰ اردیبهشت ۹۵ هم در مشهد، به دار آویختگی دختری ۱۸ ساله گزارش شد. او برای کنکور درس میخواند و علت خودکشی وی افسردگی اعلام شد. ۱۱ خرداد سال ۹۵ نیز در تهران؛ دختر ۱۴ ساله بعد از تعطیلی از مدرسه خود را حلقآویز کرد. ساعت ۴ بعدازظهر بود که زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از خودکشی دخترش خبر داد. دانش آموز کلاس هشتم وقتی از مدرسه به خانه بازگشت، اقدام به خودکشی کرده بود. ۱۸ خرداد همان سال هم باز در تهران؛ دانش آموز دوم دبیرستان پس از امتحان ادبیات خود را در سرویس بهداشتی مدرسه حلق آویز میکند. در این میان هستند دانش آموزانی که اقدام به خودکشی میکنند و خوشبختانه این عملشان موفقیت آمیز نیست؛ اما در عین حال آمار این اقدامها در هیچ کجا هم ثبت نمیشود و کسی هم به آنها رسیدگی نمیکند و تنها به عنوان یک اتفاق عادی از کنار آن میگذرند.
دلایل خود کشی
خودکشی از منظر جامعهشناسان و رفتارشناسان اجتماعی هنگامی رخ میدهد که فرد از دایره نظارت اجتماعی خارج شود. خودکشی پدیدهای است که در ایران به عنوان یک پدیده در حال رشد شناخته میشود و با اینکه این میزان آن در ایران کمتر از کشورهای اروپایی است اما در میان کشورهای اسلامی، ایران در جایگاه سوم از نظر رواج خودکشی قرار دارد. فربد فدایی روانشناس اجتماعی در رابطه با دلایل خودکشی معتقد است علت اصلی خودکشیهای منجر به مرگ بیماری افسردگی است که ۵۰ درصد موارد را تشکیل میدهد و افرادی که نشانههای بیماری افسردگی را دارند متاسفانه یا خود یا خانواده مطلع نبوده و باید نزد روانپزشک روند. درصد دیگر موارد خودکشی ناشی از بیماریهای روانی دیگر مانند اسکیزوفرنیا است. در اختلالات شخصیتی از جمله شخصیت ضد اجتماعی و شخصیت مرزی، خودکشی منجر به مرگ، زیاد دیده میشود. ۲۰ درصد از موارد خودکشی نیز ناشی از عوامل آسیبی ناگهانی و بدون برنامه ریزی است. اما راجع به موارد خودکشی منجر به مرگ، شخصیتهای ناپخته و شخصیت نمایشی خوانده شده است. این افراد برای جلب توجه دست به این اقدام زده، حتی بعضی وقتها دچار مشکل شده و به جای نجات میمیرند. موارد دیگر اقدام به خودکشی در دانش آموزان یا دانشجویان است که در زمینههایی با موفقیت روبهرو نشده و گاهی فشار خانواده روی آنها در حدی است که برای جلوگیری از سرزنش و تنبیه اقدام به خودکشی میکنند.
جلوگیری از 5200 خودکشی در سال95
با تمام این تفاسیر گفته شده روز گذشته حسین اسد بیگی، رئیس اورژانس اجتماعی کشور در رابطه با خود کشیهای نا فرجام گفت: در سال 95 اورژانس اجتماعی موفق به جلوگیری از 5225 مورد خودکشی از سه طریق فعالیت خط 123، خدمات سیار و مراکز مداخله در بحران شد.
وی ضمن اشاره به آنکه ممکن است در فضای مجازی شایعاتی در خصوص رتبه ایران در خودکشی در مقایسه با سایر کشورهای جهان مطرح شود، افزود: بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال 2012 رتبه ایران در میان تمام کشورهای جهان در خصوص آمار خودکشیهای کامل منجر به فوت 108 است؛ به اینترتیب ایران رتبه بالایی در این حوزه ندارد. اورژانس اجتماعی در سال 95، در 5 هزار و 225 مورد خودکشی مداخله، خودکشی از طریق فعالیت خط 123، خدمات سیار و مراکز مداخله در بحران مداخله و از انجام خودکشی جلوگیری کرده است. پزشکی قانونی معتبرترین مرجع در خصوص آمارهای خودکشی در کشور است. این در حالی است که اورژانس اجتماعی فقط در برخی از موارد خودکشی وارد عملیات میشود. در میان پروندههای خودکشی که اورژانس اجتماعی در آنها مداخله میکند «پریدن از ارتفاع» به قصد خودکشی دارای بیشترین فراوانی است و بیشترین مورد اعزام خودروهای سیار اورژانس اجتماعی در ارتباط با خودکشی به این موضوع ارتباط دارد. بر اساس آمارهای پزشکی قانونی در سال 95، 52 درصد خودکشیها به شیوه حلق آویز کردن بوده است، اورژانس اجتماعی در این مورد از خودکشی مداخله خاصی ندارد مگر آنکه برای خانوادههای آنان خدمات مددکاری و مشاوره ارائه کنیم. در سال 94 بر اساس آمار پزشکی قانونی 4020 مورد خودکشی منجر به فوت در کشور رخ داده است.
آمار خودکشی در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان پایینتر است
محمدرضا قدیرزاده روانپزشک و مدیرکل حوزه ریاست سازمان پزشکی قانونی نیز که چندی پیش درباره آمار خودکشی در کشور گفته بود: «آمارها نشان میدهد که 25. 2 درصد از افرادی که دست به خودکشی زدهاند بین 30 تا 39 سال، 21. 9 درصد بین 18 تا 24 سال و 15. 9 درصد نیز بین 25 تا 29 سن داشتهاند همچنین 7. 5 درصد این افراد سنشان کمتر از 18 سال بود.» و درباره شیوههای خودکشی نیز گفته بود: «در سال گذشته 52 درصد خودکشیها به شیوه حلق آویز، 17 درصد از طریق مسمومیت با سم و 7 درصد نیز به شیوه مسمومیت دارویی بوده است. همچنین به وسیله سلاح گرم و چهار درصد نیز به شیوه سقوط از بلندی خودکشی کردهاند.» در همین راستا با بیان آنکه شیوههای خودکشی موفق با شیوههای خودکشیهای ناموفق متفاوت است گفت: آن دسته از پروندههای مربوط به خودکشی که اورژانس اجتماعی در آنها مداخله میکند عمدتا مربوط به افرادی میشود که هنوز امید به زندگی دارند و یا حتی بیشتر تظاهر به خودکشی میکنند. این در حالیست که پروندههایی که در ارتباط با خودکشی به پزشکی قانونی ارجاع داده میشوند (برای مثال 52 درصد خودکشیهای سال 95 کشور به روش حلق آویز بودهاند) امکان مداخله برای آنها وجود ندارد و فرد تصمیم قطعی خود را گرفته بوده است. متاسفانه پررنگ کردن بحث خودکشی در رسانهها اثرات سوئی دارد و باعث اشاعه آن میشود. سال گذشته در اردیبهشت ماه چندین خبر خودکشی منتشر شد و در همین ماه شاهد افزایش آمار خودکشی بودیم. به عنوان مثال در یکی از جنگلهای یاسوج دو نفر خودکشی کرده و پس از انتشار این خبر دو نفر در شمال از این شیوه برای خودکشی تقلید کردند. آمار خودکشی در کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان بسیار پایینتر است، به نظرم باید نسبت به انتشار اخبار خودکشی در رسانهها حساسیتهای لازم صورت پذیرد.
در آخر. . .!
با وجود اینکه به گفته رئیس اورژانس اجتماعی کشور در سال گذشته 5200 خودکشی نافرجام داشتیم باز هم شاهد بودیم که فجایع بسیاری در این رابطه اتفاق افتاد و فرجام خودکشیهای زیادی مرگ بود. ایران در هر رتبه جهانی هم که قرارداشته باشد و آمار خودکشی درآن زیاد یا کم باشد باز هم نباید حتی از کنار یک مورد از این خود کشیها به سادگی گذشت. خود کشی دانش آموزان در سنین زیر 18 سال غیر قابل باور است اما واقعیتی است که کشور ما با دست و پنجه نرم میکند و از همه مهمتر با آن کنار آمده است چون افراد جامعه به راحتی از کنار این موضوع گذر میکنند و همین موضوع دامن زدن به یک فاجعه بزرگتر مثل سونامی خود کشی جوانان در کشور است.
کد مطلب: 133067