روزنامه بهار: نه سال شد که سینما و تلویزیون ما دیگر از بازیهای پر حرارت، صدای گرم و مطمئن، حضور مهربان و آرام اش بی نصیب است. نه سال است که طنین خوش صدایش در هیچ فیلم، سریال و دکلمهای جان تازه نگرفته است اما هنوز، بیتردید جای نبودنش خالی است، طنین صدایش در ذهن و گوش مان همچنان خوش آهنگ است و خاطره نقش هایش، دلگرم کننده و فراموش ناشدنی. باور رفتن و نبودنش سخت بود، او که مهربانی را در صدا و نگاهش داشت و نقش هایش را نه که بازی میکرد که جان میبخشید و برای همین هنوز میتوان توصیههای مهربانانه و پدرانه «رضا» ی سریال «خانه سبز» را پذیرفت و با دل دل کردنهای «هامون» ش عاشقی کرد و همچنان از تغییر شخصیت «مرادبیگ» در سریال «روزی روزگاری» لذت برد. او هامون سینمای ایران بود اما خسرو شکیبایی نام داشت با کوله باری از نقشهای خاطره انگیز و البته صدایی همیشه به یاد ماندنی.
***
نگاهی به زندگی خسروی سینمای ایران
خسرو شکیبایی (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران – درگذشت ۲۸ تیر ۱۳۸۷ ساعت ۴ صبح در بیمارستان پارسیان تهران به دلیل سرطان کبد و نارسایی قلبی) بازیگر معروف سینمای ایران بود. شکیبایی که تا سالها یکی از بهترین چهرههای برتر سینما و تلویزیون ما بود و هست، برای جان بخشیدن به نقش هایش چه رنجها کشید و چه تلاشها کرد. او تحصیلاتش را در رشته بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد. تا پیش از انقلاب فقط در عرصه تئاتر فعالیت داشت اما فعالیت حرفهای اش در عرصه سینما با بازی در فیلم «خط قرمز» (مسعود کیمیایی – ۱۳۶۱) آغاز شد. او نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی در کارنامهاش دارد و نقشهای به یاد ماندنی از خود به یادگار گذاشت و زمانی که از میان ما رفت، رفتنش باور کردنی نبود. نقشهای بسیاری بودند که انتظار جان بخشیدن به واسطه او را میکشیدند و با رفتن او فرصت زنده شدن و دیده شدن پیدا نکردند.
آغاز دوره بازیگری در سینما و تلویزیون: شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی-۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینیهایی کرد. از جمله در فیلمهای «دزد و نویسنده» ، «ترن» و «رابطه» خوب ظاهر شد. اما بعد از بازی در فیلم «هامون» (داریوش مهرجویی-۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبانها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر» ، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
آنچه درباره خسرو شکیبایی نمیدانید:
در شناسنامه نامش «خسرو» بود ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی، کانالسازی و آسانسورسازی کار کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملا حرفهای بازیگر تئاتر شد. وی فارغالتحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد، ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفه دوبلوری شد.
مروری بر نقشهای به یاد ماندنی
خسرو شکیبایی، خالق نقشهای متفاوت و ماندنی بود و در فعالیت هنری اش، نقشهای متعددی چون دزد ساده دل، معلمی متعهد، عاشقی سرخورده، شوهری بی تاب، پدری مهربان و بسیاری نقشهای دیگر را از خود به یادگار گذاشت اما در این میان، برخی بیاندازه به یاد ماندنی بوده اند. او دو بار موفق به دریافت سیمرغ بازیگر نقش اول مرد برای دو فیلم «هامون» و «کیمیا» و همچنین نقش مکمل مرد برای فیلم «سالاد فصل» و دیپلم افتخار برای «اتوبوس شب» شد. نقشهایی که هر یک متفاوت از دیگری هستند و او در همه آنها خوش درخشیده است. در اینجا برخی از این برترین نقشها را مرور میکنیم، برای بازیادآوری خسرویی که در بازیهایش واقعی و رها بود. بازیگری که نقشهایش را مال خودش میکرد.
نقش یک معلم متعهد در «رابطه» ساخته پوران درخشنده، محصول سال ۱۳۶۵: خسرو شکیبایی در این فیلم نقش یک معلم متعهد و کارآمد را بازی میکند که به داد یک نوجوان دلزده و ناتوان در ارتباط با اطرافیانش میرسد. فیلم نگاهی به زندگی نوجوانها و عدم ارتباط آنها با خانوادهها دارد. نوجوانی ناشنوا که در تکلم هم مشکل دارد و همه را مقصر میداند اما با تلنگر یک معلم به خود میآید و شکیبایی در این نقش فرعی به زیبایی ظاهر میشود. معلمی که او میسازد، محبت و صلابتی باور کردنی و لطف و تعهدی بی نهایت دارد. ناگفته نماند رابطه به نوعی فیلم اولینها هم بود. فیلمی که اولین ساخته درخشنده بود، اولین فیلمی بود که سر صحنه صدابرداری شد و شکیبایی با صدای خودش در این نقش ظاهر شد.
نقش یک روشنفکر عاشق و سرخورده در «هامون» ساخته مهرجویی، محصول 1368: خسرو شکیبایی تا در نقش «حمید هامون» به چهره- ستاره تبدیل شود، زمان زیادی را پشت سر نگذاشت و از وقتی اولین فیلمش را در سال 61 بازی کرد تا وقتی در نقش هامون خوش درخشید، تنها 8 سال گذشت. او که در نقشهای متفاوتش و فیلمهای خوب اما نه چندان موفق قبلش، توجهها را به خود جلب کرده بود اما او در نقش «هامون» خسرویی دیگر از خود بروز داد. همان نقشی که در کارنامه هر هنرمندی تنها یک بار رخ میدهد و معلوم نیست که نصیب همه بشود. حمید هامونی که او بازی کرد در میان خود او بودن و نبودن در رفت و برگشت بود و او با این نقش هم جان گرفت و هم جان از کف داد. او این نقش را چنان بازی کرد که خاطره آن تا سالها هنوز در ذهن سینمادوستان، روشنفکران و علاقه مندانش همچنان زنده و پویا مانده است و نمیتوان آن را از شکیبایی جدا کرد، همان طور که ما نمیتوانیم هامون را از شکیبایی جدا بدانیم. نقش حمید هامون همان طور که زندگی بسیاری از علاقهمندان این فیلم را به چالش کشید، سرنوشت خسرو شکیبایی را هم تغییر داد. او به خوبی از این فرصت ناب بهره گرفت و همان طور که در نقش یک ستاره تبلور یافت، خود را باخت و تا سالها در نقش هامون غرق شده بود. انبوهی از جزییات به یاد ماندنی «هامون» مدیون حضور شکیبایی هستند. «هامون» محبوبترین فیلم سینمای پس از انقلاب، میان سینمادوستان است اما نه تنها این علاقه مندان هامون باز که آنهایی هم که این فیلم را دوست ندارند، هم بازی شکیبایی را بی نظیر میدانند و او را در این نقش میستایند. شکیبایی برای این نقش سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کرد اما همان طور که بهروز وثوقی با نقش «قیصر» در ذهنها ماند، یا پرویز پرستویی با نقش «حاج کاظم» در «آژانس شیشه ای» عجین شد، شکیبایی هم حتی با وجود بازی در نقشهای خاطره انگیز دیگرش برای همیشه عنوان «هامون» را به خود گرفت و در یاد و تاریخ سینما ماندگار شد.
نقش مرد مصیبت زدهای از جنس مردم در «یک بار برای همیشه» ساخته سیروس الوند، محصول 1370: شکیبایی تا مدتها نتوانست از دام زیبایی و تلالو نقش تمام عیار «هامون» سر بیرون آورد اما شانسهایی هم داشت و یکی از آنها، بازی اش در فیلم اجتماعی «یک بار برای همیشه» و برآمده از وقایع جامعه بود. این فیلم داستانی سرراست، ملموس و اجتماعی داشت و توانست شولای مرد روشنفکر هامون را از رخ شکیبایی کنار بزند و دوباره او را زنده کند اما این بار در نقش مردی ساده از جنس مردم و از طبقه پایین. این فیلم همان طور که موفقیتی در کارنامه سیروس الوند بود و سیمرغ کارگردانی را برای او به ارمغان آورد، شکیبایی در حاشیه هامون مانده را هم نجات داد. سکانس رفتن این زن و شوهر با بازی شکیبایی و معتمدآریا به محل سقط جنین، تعلیق مناسبی دارد و شمایی از زندگی این خانواده مصیبت زده از جنگ و دل به مهاجرت داده است. به جرات میتوان گفت که شکیبایی به تنهایی نیمی از بار فیلم را به دوش کشیده و با بازی درخشانش جلوه خیره کنندهای به فیلم بخشیده که بازی فاطمه معتمدآریا هم آن را تکمیل کرده است.
نقش پدری هنرمند و همراه در «خواهران غریب» ساخته کیومرث پوراحمد، محصول 1374: فیلم درباره کودکان و طلاق خانوادهها است اما دو کاراکتری که نقش والدین را بازی میکنند، زمانی ستارههای دوران خودشان بودند. شکیبایی و بایگان که در این فیلم شخصیت هایی ملموس و دوست داشتنی را بازی میکنند. فیلم پر از احساس و لطافت، رنگ و موسیقی است و لحظه هایی از شوق و شعف عاشقانه یا شور و نشاط کودکانه کم ندارد. همان ویژگی هایی که از یک کارگردان توانمند چون پوراحمد انتظار میرود و قصه گویی آن به خوبی تماشاگر را با خود همراه میکند. شکیبایی نه تنها با بازی خوبش در نقش یک پدر همدل و همراه با فرزندانش ظاهر شد که با صدای گرم و دلنشین اش،ترانههای فیلم را خواند. «خواهران غریب» با صدای دلنشین شکیبایی جلوهای دیگر پیدا کرد. همچنان با وجود گذشت سالها خاطره انگیز است. در نقش راننده اتوبوس کم حوصله در «اتوبوس شب» ساخته پوراحمد، محصول 1385: خسرو شکیبایی- در نقش راننده پیر و کم حوصله حضوری گرم وگیرا دارد و به خوبی از عهده نقش اش برآمده است. زمانی که در جریان یک درگیری مستقیم با یکی از اسیران تفنگ به دست عراقی، از پلههای اتوبوس به پایین میغلتد و ما در مییابیم که یکی از پاهایش مصنوعی است، نوع نگاه قضاوت ما درباره او، رنگی دیگر به خود میگیرد. از این لحظه به بعد، نگاه ما نسبت به او، مشفقانهتر ودلسوزانهتر میشود. حتی برای همه غرولندها وترشروییهایش نیز انگار دلیل موجهی پیدا میکنیم. «اتوبوس شب» ، فیلمی ضد جنگ است و بسیار انسانی. همکاری دوباره شکیبایی و پوراحمد در این تجربه متفاوت، موفق بوده و نقشی ماندنی برای این ستاره سینما بود.
نقشهای ماندگار شکیبایی در سریالها:
گذشته از نقشهای چشمگیری که خسرو شکیبایی در فیلمهای سینمایی بازی کرد و یاد و خاطرهشان در تاریخ سینما و تماشاگران باقی مانده است، نقشهای او در برخی از سریال هایش، بیاندازه به یادماندنی و همچنان خاطره انگیزند و نارواست که از آنها یاد نشود.
نزدیکترین بازی به شهید «مدرس» :
مدرسی که شکیبایی در سریال «مدرس» هوشنگ توکلی بازی کرد، یکی از بهترین بازیهای اوست و با وجود این که بسیاری در این سالها نقش مدرس را بازی کردند، هنوز کسی به شیوایی و اقتدار شکیبایی این شخصیت را جان نبخشیده است. قدرت بیان شکیبایی در این لحظات و نزدیک شدن به چهرهای تاریخی تصویری ماندگار از این بازیگر ساخت و بسیاری به عنوان حضوری شگفت انگیز از آن یاد کردند. شکیبایی در سالهای پخش این مجموعه در گفتوگوهایش تاکید کرده بود برای ایفای این نقش از هیچ کس الگو نگرفته و تنها با تمرین به این شخصیت دست پیدا کرده است. گرچه قالب این سریال تله تئاتر بود، اما توانست جایگاه بسیار خوبی در میان مخاطبان پیدا کند.
باصلابتترین دزد و چهره مبارز: همچنین بازی او در نقش مرادبیگ در سریال «روزی روزگاری» آن قدر دوست داشتنی و محبوب بود که تا سالها شکیبایی در میان مردم عامه «مرادبیگ» بود، همان طور که در میان سینمادوستان او تنها برازنده عنوان «هامون» سینما بود. شکیبایی جوان در کنار بازیگرانی چون: ژاله علو، منوچهر محمدی وجمشید اسماعیل خانی. . . نه تنها چیزی کم نداشت بلکه به چشم آمد و موفق شد قدرت بازیگری خود را که تا قبل از آن در تئاتر و سینما نشان داده بود در یک مجموعه تلویزیونی ودر مدیومی متفاوت به نمایش بگذارد، آن هم در غالب یک شخصیت محلی با گویش و لباس و سکنات خاص یک قوم که به تبع آن ارتباط گرفتن مخاطب با آن دشوارتر است. شاید از خوش اقبالی شکیبایی بود که با سریالی همراه شد که آنقدر تاثیر گذار بود که موسیقی اش هم از زبان نمیافتد به جرات روزی روزگاری جزو برترین سریالهای تاریخ سیما میباشد و یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار آن بازی شکیبایی بود که انگار سالها مشغول راهزنی بوده است.
ارائه تصویری دیگر از پدر و شوهر در خانواده ایرانی: وقتی او در سال 1375 «خانه سبز» را بازی کرد، تعریف دیگری از پدر، شوهر و پسر به خانوادههای ایرانی که در گذر تغییر زمانه بودند، داد. هر چند که نقش پررنگ و چند وجهی او مدیون متن و کارگردانی خوب مسعود رسام و بیژن بیرنگ بود اما حضور او بود که این نقش را باورپذیر و واقعی کرده بود. او به قدری در نقش پدری مهربان و دلسوز، شوهری همدل و منصف و پسری متعهد و خوشرو، واقعی ظاهر شد که نمیتوان منکر تاثیر آموزشی او بر جامعه مردسالار و تلطیف آن شد. او خواسته و ناخواسته رنگ خانوادههای ایرانی را عوض کرد و نشان داد که طعم مهربانی و همدلی چطور میتواند فاصله بین خانوادهها را کم کند. نقش شکیبایی در این سریال با بازی و صدای خوبش همچنان در یادها مانده است و فراموش شدنی نیست.