به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ - ۲۳:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۶ ساعت ۱۳:۰۸
کد مطلب : ۱۳۴۷۵۰

تصویری زیبا در قابی زشت

امیر راعی فرد - روزنامه بهار
مراسم تحلیف دوازدهمین رئیس دولت  با حواشی زیادی  دست به گریبان بود. از غیبت برخی از چهره‌های سیاسی، مذهبی و اجتماعی موثر، تا گلایه مندی برخی از جریانات سیاسی و افراد از عدم اشاره رئیس جمهور به آنها.اما شاید بتوان مهمترین چالش ایجاد شده در مراسم مذکور را در پوشش وسیع سلفی گرفتن‌های نمایندگان با بانوی سیاسی اتحادیه اروپایی دانست.در همین ارتباط چند نکته لازم می‌نماید. ایران، به‌عنوان کشوری که سالیان سال درگیر خشونت‌های کلامی و رفتاری با دنیای اطراف خود بوده است، اینک و به مدد حسن انتخاب ملت، راه خود را از گزینش‌های خشن دولت‌های نهم و دهم جدا کرده است.

با بازگشت به تاریخ نه چندان دور گذشته و با مطالعه رفتارهای سازمانی دولت در دوره‌های نهم و دهم به سادگی می‌توان به میزان « جهان گریزی» دولت رسمی در آن دوران پی برد.باید توجه داشت که میزان آرامش یا تلاطم‌های سیاسی یک دولت با قدرتی بیشتر در جامعه تحت مدیریت آن دولت قابل رویت می‌باشد. دولتی که با سوار شدن بر احساسات لحظه‌ای و پافشاری کردن بر عواملی که سبب طرد جهانی یک کشور می‌شود، دستاوردی به جز اغتشاش روحی و اجتماعی در لایه‌های مختلف اجتماعی نخواهد داشت و جامعه را به سمت پرتگاهی از خشم و شعار رهنمون خواهد ساخت.

با یادآوری مراسم تحلیف دو دوره نهم و دهم ریاست جمهوری و نگاه نقادانه به روال مدیریتی دو دوره مذکور، به خوبی می‌توان به ریشه دار بودن گفتمان سخت و مشت آهنین دولت و مجلس در برابر گفتمان جهانی صلح پی برد. گفتمانی که جز با ابروهای درهم کشیده و دندان‌های بهم فشرده چهره‌ای دیگر از صورت فعالان سیاسی رسمی دولتی و حکومتی را به خاطر متبادر نمی‌سازد. حال  که با بازگشت عقلانیت و استقرار اعتدال در سیاست خارجی  ، کشور در مسیر آشتی جهانی گام بر میدارد، اتفاقاتی نظیر آنچه در مجلس شورای اسلامی و در مراسم تحلیف حسن روحانی شاهد آن بودیم، نه تنها از منظر سیاسی اتفاقی میمون قلمداد می‌شود بلکه در سایر کشورها نیز مسبوق به سابقه می‌باشد.

چهره خندان و روی گشاده نمایندگان مجلس در برخورد با هیات‌های خارجی و شوخی‌های ایشان در میانه یک آوردگاه سیاسی بین‌المللی پیش از آنکه نشان دهنده یک قباحت رفتاری باشد، یادآور یک تغییر اساسی در گفتمان رسمی حاکم بر سیاست خارجی کشور خواهد بود. حال اگر از نظرگاه‌های فرهنگی نقادانه  موجود، که با دید آسیب شناسانه فرهنگی به این رخداد سیاسی می‌نگرد نیز به بحث حواشی مراسم تحلیف ورود نماییم،  باز هم در کلیت بحث  تغییر نتیجه‌ای رخ نخواهد داد. بدین معنا که اگر رفتار نمایندگان را به‌صورت فردی مورد نقد قرار دهیم به آبشخور بروز این اتفاقات خواهیم رسید.

آبشخوری که ریشه در سیاست‌های فرهنگی چهل ساله کشور دارد. آنچه در مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد، از دیدگاه فرهنگی، یک اشتباه فردی نیست، بلکه معنایی به وسعت یک معضل فرهنگی ریشه دار در جامعه تحت‌تربیت انقلابی ما دارد. به عبارتی اگر بخواهیم پردازش اتفاق مذکور را به دو بخش سیاسی و فرهنگی تقسیم کنیم به نتایجی در ظاهر متضاد و در باطن یکسان خواهیم رسید. تغییر سازمان یافته رویکردهای  ضربتی سابق به رویکرد مدارا و اعتدال و احترام در گستره بین‌المللی نتیجه‌ای جز لبخند و همیاری در نگاه بین‌المللی نخواهد داشت. آنچه در این میان از اهمیتی ویژه برخوردار است، نگاه فرهنگی موجود در جامعه ایرانی نسبت به اتفاقات سیاسی پیرامونی است.

نگاه فرهنگی حاکم در جامعه‌ای که از ابتدا با رفتارهای سینوسی مدیران و موثران سیاسی دست به گریبان بوده است  و همواره انگشت اتهام را به دیگران متوجه ساخته است، نمی‌تواند در تحلیل درست اتفاقات به‌عنوان تنها سرفصل مورد اعتماد به کار گرفته شود.شاید به جرات بتوان گفت که متهم اصلی هرگونه رفتار فرهنگی و اجتماعی نادرست در وهله اول حاکمیتی است که با بسته نگه داشتن روزنه‌های ارتباطات بین المللی در بازه‌های متفاوت زمانی، راه را بر تعامل منصفانه و برابر شهروندان ایرانی با سایر شهروندان دیگر ملل سد نموده است.

بنابراین در شرایط مختلف و با توجه به  وجود روزنه‌های تنگ عبور از پیرایشگاه‌های سیاسی جهت در معرض رای مردم قرار گرفتن افراد که منجر به حذف جمع زیادی از متفکران و موثران اجتماعی می‌گردد، بروز رفتارهایی که ظاهرا آزاردهنده هستند، دور از ذهن نخواهد بود. کوتاه سخن اینکه ندای دوست داشتنی صلح و لبخند که در مجلس شورای اسلامی فعلی و دولت حسن روحانی نسبت به دولت احمدی نژاد و دو دوره گذشته مجلس و به گوش می‌رسد، نه تنها آزار دهنده نیست بلکه نوید بخش هم آوایی جهانی در لبخند و آرامش خواهد بود و شاید بتوان گفت که در روز تحلیف شاهد صلحی زیبا در قابی زشت بوده ایم.