مرضیه محبی- فعال حقوق زنان
روزنامه بهار
و آنگاه که شور و هیاهوى انتخابات با آنهمه وعدهها و فریادها براى مطالبات معطل مانده زنان پایان گرفت، شهیندخت مولاوردى ناباورانه از مسند معاونت زنان برگرفته شد و طفل نوپاى چهارساله را که به جان ودل ومحنت ومشقت پرورده بود، از او ستاندند. هم او که اداره محقر امور زنان را که به روشنى نماد انکار زنان بود، هستى وهویت واعتبار بخشید و به دستان خالى وامکانات ناچیز آن را به معاونتى مطرح و پایگاهى بلند براى طرح وبحث هرروزه مطالبات زنان و مشروعیت بخشیدن به آن بدل کرد. به جرات میتوان گفت در پهنه تاریخ ایران، روزگارانى نمیتوان یافت که به اندازه این چهارسال اخیر، به حل مساله زنان به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر توسعه، در سپهر عمومى پرداخته شده باشد.
تنها مولاوردى توان آن را داشت جسورانه بر توسن خرد نوین اجتماعى خود را به خامشی هاى چشمها وذهن هاى فروبسته بزند و خواب سردابهاى تاریک اندیشه را به ناقوسهاى حق زنان براشوبد. هرچند بی گمان اوسوار بر موج تحول خواهى زنان در روند تکامل اجتماعى بود، اما تنها او، خواست وتوانست در موضع یک مسئول طراز اول دولتى از تبعیض جنسیتى، از مشارکت سیاسی، اجتماعى واقتصادى زنان، از حق زنان خانه دار بر بیمه وبهداشت و تغذیه و امکانات ومنابع، بگویدآنهم در شرایطى که سخن گفتن از عدالت جنسیتى ما به ازایى سخت داشت. او پردههایى را که تاریخ به بى مهرى و از سر شرم وفراموشى بر زنان افکنده بود برگرفت زخم هاى چرکین مانده به اعصار را پیش چشمان ناباور آورد که، هان!! بنگرید این عفونت دیرپاى بر بستر خاموشى شمایان رشد کرده است.
تنها او توان آن را داشت که به مادرانگى همه زنان این سرزمین، از ساکنین تهیدست کرانه هاى محروم تا پایتخت نشینان بى پناه بخود رها شده بى پناه و بی خانمان و ننگ ونام بههم آمیخته ، از زنان شوى مرده به کپرهاى محزون سیستان وبلوچستان تا دختران مانده به حرمان غمناک زمان خویش، فراپشت دروازه هاى آهنین ورزشگاهها، را در آغوش مهر خویش گیرد. به کار بى مزد بى پایان توانفرساى خانگى زنان وفرهنگ جنسیت زده که آن را میراث محتوم زنان میداند، بپردازد، تا به مرخصى زنان کارگر تا به دختران اسیر در سهمیه بندى دانشگاهها وتنها او توانست چونان سرباز همیشه ایستاده میدان توسعه به تاب اورى و توانمندسازى زنان و جریان سازى جنسیتى بیندیشد و اوبود که تشکلهاى مردم نهاد زنان را سامان وبال وپر داد وبراى قدرتمند شدنشان کوشید واز هر گوشه کنار هر امکان ناچیزى را به سعى وتلاش براى تحقق اهداف آنان فراچنگ آورد و هم او بود که خواست وتوانست بی پروا از ساختارهاى موجد خشونت بر زنان بگوید و براى تصویب قانون براى تامین آنها به جدیتى وصف ناپذیر بکوشد و در متن حاکمیت ودر اذهان عموم ضرورت حل مساله زنان را نهادینه کند واعتبار دهد.
اینکه امروز در سرسراى مجلس شوراى اسلامى و مراجع رسمى دیگر از حقوق معطل مانده زنان در قانون اساسی سخن به میان میآید ونمایندگان شایسته زن در مجلس به استوارى بر پیمان خویش با موکلینشان ایستاده اند و فصلى نو در نمایندگى گشودهاند، بىتردید حاصل همراهى همدلانه مولاوردى درین راه است. توان شگرف مولاوردى بودن، سبب شد که در زمین پرفراز ونشیب اوردگاهى که دانسته بدان ایستاد، در مقابل همآوردانى کمر بسته به شب وروز و مجهز به امکانات و منابع در خور ودر جدالى نابرابر، گاه به تنهایى، در توفان بهتانهایى شگفت، و دشنامهایى جنسیتى وداوریهاى زن ستیزانه، که همه مرزهاى اخلاق و هنجارهای اجتماعى را در هم نوردید، به نستوهى اى بى مثال قواعد بازى اخلاقى و قانونى را یک دم فرو ننهد وتن به بازى افسار گسیخته رقیب ندهد و در دام عدول از اصول خود نیفتد.
مطالبات زنان ایران مانند تمامى جهان در مسیرى تازه قرار کرفته، آگاهى و پیوستگى مردم وبهره ورى از امکانات ارتباطى ان را رونق وغنا بخشیده است، مولا وردى تنها قهرمان این میدان نیست و نباید هم از او قهرمان ساخت، اما یکى زن بودن، آنهم در جانب حاکمیت وبر مصدرى برگزیده وچنین قهرمانانه بر توسن حق تازیدن، سردارى یگانه براى تاریخ زمین رقم زده است که بى گمان روزى اورا به خاطر خواهند اورد، در زمره دلاورانى که مردم به نامرادى از هنر آنان محروم شدند.