رضا صادقیان
بعد از انتشار تصاویر نماینده مردم ارومیه با شش عدد گلابی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی برای مرتبهی دیگر بحث حریم خصوصی و عمومی در رسانههای کشور گشوده شد. عدهای بر این باور هستند که نشر چنین تصاویری، مانند عکسهای خانم مجری در سرزمین چشم آبیها تجاوز به حریم خصوصی این اشخاص است و کاربران فضای مجازی و حقیقی میبایست این حریم را پاس و به آن دستاندازی نکنند، آنچنان که حریم نماینده مجلس را حفظ و تصاویر خوابیدن، چرت زدن در صحن علنی و میوه خورده نمایندگان را به «حرمت اشخاص» منتشر نکنند.
چنین توصیه و نصیحت پدرانهای به دلیل نشناختن حوزه عمومی و ارتباط شخصیتهای سیاسی، نمایندگان، بازیگران و مجریهای تلویزیون با این فضا است. البته همین که برخی از نمایندگان خواهان تبدیل کردن «صحن علنی مجلس» به حریم خصوصی خویش هستند و هم زمان از جایگاه نمایندگی به اظهار نظر در سیاستگذاریها و قانونگذاری کشور نیز اظهار نظر میکنند، بازگو کننده حکایت تلخی است. ورزشکاران، بازیگران سریالهای تلویزیون، اهالی سینما و سیاستمداران در حیطه عمومی قبل از آنکه کسی به شخصیت آنان نزدیک یا دور شود، به دلیل آنکه سیاستورزی را در بخش عمومی انتخاب کردند با دست خویش بخشی از حوزه خصوصی خود را به عرصه عمومی انتقال دادند. وقتی که کاندیدا های مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان مردم وارد رقابت با دیگر گزینههای مدعی صندلی نمایندگی خانه ملت میشوند.
بخشی از خصوصیتهای شخصی و رفتارهای سیاسی-اجتماعی خویش را با دیگران به اشتراک میگذارند، خصوصیتهایی که میتوانست با دوری جويی از چنین فضایی تا انتهای عمر فقط برای اعضای اصلی خانواده شناخته شود. در شرایطی که تصاویر بازدید یک نماینده از حوزه انتخابیه منتشر میشود، دیدار وی با مردم رسانهای میگردد و شاهد موضعگیریهای وی درباره رویدادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستیم بدون شک هر کدام از این رفتارها به اشتراکگذاری و برداشتن حریمهای خصوصی تعبیر میشود.
آنچه به عنوان گلایه و شکوه از سوی سلبریتیها، سیاستمداران و نمایندگان مجلس مطرح میشود، دقت نداشتن به این مهم است. آنان گمان میکنند در لحظه ورود به حوزه عمومی و به اشتراک گذاشتن نظرات و کنشهای خویش با دیگران، در تمام بخشها میتوان اهرمهای کنترلی را در اختیار داشت و هر جا لازم به نظر رسید لنز عکاسان و قلم خبرنگاران را برای ورود به آن قسمت ممنوع اعلام کرد، بحث عدم حضور عکاسان به صحن علنی مجلس و مخابره تصاویر نمایندگان برآمده از چنین نگاهی است، دیدگاهی که همه چیز را در حوزه اختیار خویش میخواهد و هر جا احساس کند این قدرت سازماندهی از دستانش خارج شده، تلاش میکند نظم خود خواسته را حتی با شکایت از خبرنگاران، عکاسان و تهدید کاربران فضای مجازی به روال سابق بازگرداند.
مجریان تلویزیون، به عنوان شخصیتهایی که گاه دیدگاههای خود را به بدترین وجه ممکن مقابل دوربین بیان و مصاحبه شوندهها را با طرح سوالات بیجا به چالش میکشند و برخی وقتها با صدایی بلند نظرات جریانات سیاسی و فرهنگی را به عنوان نظرات شخصی اینجا و آنجا بازگو میکنند، ناخواسته ذهنیت پرسش از خویش را برای بینندگان فراهم میکنند. به راستی شخص مجری هم به این سوالات باور دارد؟ مرز این باورها کجاست؟ چقدر از این نظرات براساس حفظ جایگاه شغلی و چهاندازه باورمندیهای فردی است؟ سیاستمداران و نمایندگان مجلس نیز به همینترتیب، در شرایطی که شماری از نمایندگان دیدگاهی نزدیک به واقع از جایگاه و شان سیاسی و نمایندگی خویش متصور نیستند و گاه با دعوا کردن، زد و خورد با پلیس و یا پیگيری نازلترین کارهای اداری برای آشنایان در حوزه انتخابیه خود میباشند، لاجرم بخشی از خلق و خوی غیرسیاسی خویش را بر پرده عیان و دیگران را دعوت به کنجکاوی بیشتر در حریم خویش میکنند.
همزمان موضعگیریهای سیاسی نمایندگان نیز باعث دقت بیشتر به شخصیت و حرکات آنان میشود، نمایندهای که براساس قرعه بیش از ده بار به عنوان مخالف و موافق با وزیران پیشنهادی در صحن علنی سخن میگوید، نمیتواند با همان دیدگاه ساده و یکسویه به ایفای نقش نماینده مجلس بپردازد و از دیگر الزامات نمایندگی غفلت ورزد، هر کدام از موضعگیریها و سخنان وی حوزه خصوصیاش را نحیف و در مقابل فضای عمومی را گشوده میکند. بنابراین نمایندگان مجلس و هر کدام از سیاستمداران و بازیگران با دستان خویش دیگران را به حضور در زندگی خود دعوت میکنند، از همینرو به آسانی نمیتوان این دریچه را بست و همه چشمهای کنجکاو را به سمت درب خروج راهنمایی کرد.