به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۱۰:۳۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۲ ساعت ۱۲:۱۳
کد مطلب : ۱۳۶۶۵۲
گزارشی از نابرابری جنسیتی در پروژه‌های نفتی

پارس جنوبی؛ مقصدی نامطمئن برای اشتغالِ زنان

گروه اقتصادی: مشکل اشتغال زنان در پروژه‌های نفتی و به تبع آن در پارس جنوبی فقط با دستکاریِ لیست افراد جویای کار و الزام شرکت‌های پیمانکاری به جذبِ برابر حل نمی‌شود؛ گرچه خودِ همین ابلاغ هم گام مثبتی است اما تا کجا می‌شود این ابلاغیه را منتج به نتیجه دانست و تا چه میزان می‌توان انتظار داشت با این کلی‌گویی‌ها، از میزان تبعیض جنسیتی در فضاهایی که به طور سنتی مردانه هستند، کاسته شود؟
پارس جنوبی؛ مقصدی نامطمئن برای اشتغالِ زنان
به گزارش ایلنا، در روزهای گذشته مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی پارس، یک ابلاغیه صادر کرد و در آن از مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه پارس خواست تبعیض جنسیتی در پارس جنوبی برطرف شود. در این ابلاغیه آمده؛ بایستی در لیست افرادِ جویای کار که به شرکت‌های پیمانکاری داده می‌شود، زنان نیز در کنار مردان حضور داشته باشند و از  فرصت‌های برابر بهره‌مند شوند. بر این اساس، همه شرکت‌ها و پیمانکاران موظف هستند در جذب نیرو، شرایط برابر برای بانوانِ متخصص و جویای کار را لحاظ کنند.صدور این ابلاغیه یک وجهِ قضیه است؛ در این شکی نیست که فضای اشتغال در پروژه‌های نفت و گاز و پتروشیمی به شدت مردانه است و زنان سهم چندانی از فرصت‌های نفتی ندارند؛ در این مساله  نیز جای هیچ تردیدی نیست که باتوجه با بالاتر رفتنِ نرخِ تحصیل‌ زنان در رشته‌های فنی و مهندسی، بایستی در تولید و صنعت نیز به همان نسبت سهمشان  افزایش پیدا کند و آنچه برای تحصیلاتِ تکمیلی و عالیه‌ی زنان در علومی که روزی، روزگاری مردانه خوانده می‌شد، هزینه می‌شود، نباید بلااستفاده بماند و هدر  داده شود؛ اما این ابلاغیه و دستورِ از بالا برای رفع تبعیض ِجنسیتی نمی‌تواند این چالش را در جنوبِ نفتی به یکباره برطرف کند.
مشکل اشتغال زنان در پروژه‌های نفتی و به تبع آن در پارس جنوبی فقط با دستکاریِ لیست افراد جویای کار و الزام شرکت‌های پیمانکاری به جذبِ برابر حل نمی‌شود؛ گرچه خودِ همین ابلاغ هم گام مثبتی است اما تا کجا می‌شود این ابلاغیه را منتج به نتیجه دانست و تا چه میزان می‌توان انتظار داشت با این کلی‌گویی‌ها، از میزان تبعیض جنسیتی در فضاهایی که به طور سنتی مردانه هستند، کاسته شود؟
37
ناصر آقاجری، فعال کارگری پروژه‌ای است؛ او سالها سابقه کار در کنگان و عسلویه را دارد و از نزدیک فضای مردانه‌ی پروژه‌های نفت و گاز را لمس کرده‌است؛ آقاجری می‌گوید: مسئولان بیشتر ویترینی عمل می‌کنند تا پراگماتیک؛  یعنی فقط کلی‌گویی می‌کنند که با واقعیتی که در محل وجود دارد، قابل انطباق نیست.
تعداد زیادی از کارگران و فنی‌کارها در عسلویه معتادند
آقاجری از وضعیت اسکان و زندگی در پارس جنوبی اینطور می‌گوید: آنقدر امکانات رفاهی و خدماتی در عسلویه و کنگان محدود است که یک خانم نمی‌تواند آنجا دوام بیاورد؛ وضعیت خوابگاه‌ها بسیار نامناسب است، فقط شرکت‌های بزرگ مثل شرکت O1 خوابگاه‌های خوبی دارند، ولی وضعیت خوابگاه‌های شرکت‌های خُردتر به حدی نامناسب است که حتی برای یک مرد هم تحملش سخت است. دیگر از فضای اسکان شرکت‌های پیمانکاری دست دوم و سوم و آن دانه‌ریزها که اصلا نمی شود صحبت کرد؛ به هیچ وجه قابل تحمل نیست، ساس و کَنه و حیوانات موذی هم تا دلت بخواهد، هست.به اعتقاد آقاجری؛ در شرایط فعلی امکانِ عملی و در دسترس، برای اشتغال زنان در عسلویه به شدت محدود است؛ او می‌گوید: «غذاها بد و غیرقابل تحمل است، حالا این هیچی، غذا هرچه باشد ، زن و مرد ندارد، خانم‌ها هم همان را می‌خورند، مشکل جدی‌تری وجود دارد. محیط در کارهای سخت و پروژه‌ای سالم نیست؛ اعتیاد شیوعِ نسبتا بالایی دارد؛ تعداد زیادی از کارگران و فنی‌کارها معتادند چون شرایط سخت است و تفریح و امکانِ وقت‌گذرانیِ سالم در کار نیست؛ خود مسئولان هم این را می‌دانند، بارها هم اعلام کرده‌اند که میانِ کارگران پروژه‌ای اعتیاد رواج دارد. از طرف دیگر، امکانات درمانی محدود است؛ در عسلویه با بیش از 60 هزار نیروی فنی و متخصص که عموما کار پرخطری هم دارند، تازه درمانگاه باز شده که امکانات تخصصی‌اش هم محدود است و همیشه پزشک متخصص ندارد؛ فقط در کنگان، شرکت نفت برای پرسنل خودش مرکز درمانیِ نسبتا مجهز دارد که کارگران پیمانکاری و پروژه‌ای نمی‌توانند از این مرکز و امکاناتش استفاده کنند؛ اگر برای کارگری در حین کار، حادثه‌ای رخ بدهد و مصدوم شود، باید با آمبولانس صد و خورده‌ای کیلومتر برود تا بوشهر یا دویست و خورده‌ای کیلومتر را طی کند و برسد به بیمارستانی در شیراز.»
آقاجری حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد، از شرایط سخت پروژه‌ای‌ها می‌گوید و از قرارداد موقتی‌های جنوب. او می‌گوید: این را هم در نظر بگیرید که کارگرانِ مردِ قرارداد موقت در عسلویه، خیلی‌هایشان این روزها بیکارند، چون پروژه‌ها تمام شده و کار نیست، حالا چطور می‌خواهند زن‌ها را روانه محیطی کنند که هم بیکاری آنجا بیداد می‌کند و هم اعتیاد و بیماری، نمی‌دانم؟
به اعتقاد این فعال کارگری اول بایستی زیرساخت ها تغییر کند، امکانات فراهم شود و بعد مسئولان بخواهند ابلاغیه بدهند و از برابری جنسیتی در اشتغال آنهم در جنوبِ نفتی دفاع کنند. حرفش خیلی ساده است: زن‌ها در عسلویه نمی‌توانند به راحتی کار و زندگی کنند، به عنوان نیرویِ کارِ پیمانکاری که اصلا نمی‌توانند،  مگر در پُست‌های مدیریتی و خیلی بالا؛ تا امکانات نباشد، این ابلاغیات و دستورات فقط شعار است  و راه به جایی نمی‌برد.
با کفش زنانه کارِ سازه و اسکلت فلزی می‌کردم
با وجود همه این انتقادات و شرایطی که  حاکم هست، بوده‌اند و هنوز هم هستند زنانی که در پروژه‌های نفتی کار می‌کنند. آذر، مهندس عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، یکی از همین زنهاست که سالها همراه همسرش در خارک زندگی و کار ‌کرده‌است. کارِ او نظارت بر سازه‌های عمرانی بوده و چند سال هم در خارک دوام آورده و البته مشکلات بسیاری هم داشته؛ او می‌گوید: مشکل اصلی این بود که فضا کاملا مردانه بود؛ مردانه بودن فضا و نگاه جنسیتی کارگرانِ مرد به من، همه ابعادِ زندگیم را تحت‌الشعاع قرار داده بود. علاوه بر این، هزاران مشکل خُرد و درشت دیگر هم داشتم؛ در شرکت ما، سرویس بهداشتیِ زنانه وجود نداشت، غذاخوری هم مشترک بود که با وجود اینکه همسرم همراهم بود، باز هم غذا خوردن راحت نبود. من کارم اسکلت فلزی بود، کفش و لباس کار لازم داشتم؛ سایز کفشِ من 37 است، اما کفش کار از سایزِ 40 شروع می‌شود، باور نمی‌کنید همین نبودنِ کفش کار چه مصیبت‌هایی سرم آورد؛ نبود؛ پیدا نمی‌شد؛ من با کفشِ زنانه کار می‌کردم، آنهم کارِ سازه و اسکلت فلزی.
آذر لباس کارِ مناسبِ کار هم نمی‌توانسته بپوشد: طبیعی است که بالای سازه و اسکلت رفتن و کار کردن، لباس کار می‌خواهد؛ همکارانم همه مرد بودند؛  لباسِ سرهمی چسب می‌پوشیدند که دست و پاگیر نباشد و بتوانند کار کنند، من اما در آن فضایِ کارگری مردانه، مانتوی گشاد می‌پوشیدم که به دست و پایم می‌پیچید و ذله‌ام می‌کرد.
آذر هم معتقد است برای اشتغالِ برابر، اول بایستی زیرساخت‌های مناسب ایجاد شود و امکانات تعبیه شود، غیر از این باشد، زنان نمی‌توانند با خیال راحت و در آرامش کار کنند؛ او در مورد خودش می‌گوید: بین بیش از هزار نفر مرد، چند سال کار کردم، همیشه هم به خاطر مشکلاتی که بود اذیت شدم؛ اگر همسرم همراهم نبود، به هیچ وجه دوام نمی‌آوردم.
40
برابری جنسیتی در اشتغال یکی از اهدافِ شاخصِ سازمان جهانی کار (ILO) است. ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان و مردان با هدف دستیابی به «اشتغال شایسته» یکی از ضروریات بین‌المللی است که سازمان جهانی کار نیز بر آن تاکید بسیار دارد.اشتغال شایسته، مولفه‌هایی دارد از قبیل حقِ آزادی بیان و اجتماعات، برابری در دستمزد و فرصت‌ها، تامینِ امنیت شغلی و حفظ حقوق انسانیِ نیروی کار؛ این مولفه‌ها با هر نوع تبعیض جنسیتی در تضاد هستند. تا زمانی که هر نوع تبعیض حاکم باشد، حقوق شغلی و مدنی نیروی کار را نمی‌توان تامین کرد.
چهار مقاوله‌نامه سازمان جهانی کار به طور مشخص به موضوع برابری جنسیتی اختصاص دارد:
مقاوله‌نامه شماره100 که در سال 1951 تصویب شده: تساوی دستمزد زن و مرد در قبال کار هم‌ارزش، بدون در نظر گرفتن هر نوع تبعیض. این اولین مقاوله نامه‌ی سازمان جهانی کار است که به مقوله برابری جنسیتی می‌پردازد.مقاوله‌نامه شماره 111 که در سال 1958 تصویب شده: ممنوعیت هر نوع تبعیض به معنای محرومیت و یا برخورداری از امتیاز براساس نژاد، رنگ، جنسیت، مذهب، عقیده، ملیت یا ریشه اجتماعی که  برابری رفتار و فرصت‌ها در امر اشتغال را بلااثر کند.
مقاوله نامه شماره 156 که در سال 1981 تصویب شده: تساوی فرصت‌ها و رفتارها در مورد مردان و زنان کارگرِ دارای مسئولیت‌های خانگی؛ هدف این است که کشورهای عضو باید سیاست‌های ملی خود را چنان تعیین کنند که اشخاص مسئول خانواده را اعم از شاغل یا در جستجوی شغل یاری دهند تا بدون آنکه قربانی تبعیض شوند و حتی‌المقدور بدون بروز اختلاف میان اشتغال و مسئولیت خانوادگی‌شان، به حقوق قانونی خود دست یابند.
و در نهایت مقاوله‌نامه شماره 183 که به عنوان آخرین مقاوله‌نامه مربوط به رفع تبعیض جنسیتی در سال 2000 تصویب شده: این مقاوله‌نامه، دولت‌ها را موظف می‌کند اقدامات مناسبی را در نظر بگیرند تا اطمینان حاصل شود که زنان باردار یا شیرده مجبور به انجام کاری که برای سلامت مادر یا فرزند مضر است، نباشند.
39
براساس آنچه سازمان جهانی کار می‌گوید و آنچه در کنوانسیون‌‌های سازمان ملل متحد در ارتباط با حقوق زنان آمده، مشخص است که رفع تبعیض جنسیتی از یک‌سو  نیاز به تحقیقات گسترده و بررسی‌های همه‌جانبه دارد و ازسوی دیگر، نیازمند ایجاد زیرساخت‌های اساسی و ضروری است. توجه به تفاوت‌های موجود در نیازها و علایق زنان و مردان می‌تواند به تدوین راهکارهای قابل اجرا در بحث برابری جنسیتی بینجامد؛ این توجه، می‌تواند زیرساخت‌ها را شکل دهد و الزامات را پایه ریزی کند.
گاهی تامینِ برابری جنسیتی در بحث اشتغال، کنش‌های جنسیتی مشخصی را می‌طلبد؛ اگر بخواهیم مثالی از این دست کنش‌ها بزنیم، می‌توانیم به ضرورت ایجاد مهدکودک و مراکز نگهداری کودکان اشاره کنیم که اگر نباشد، زنان بین خانه و محلِ کار، گیر می‌افتند و  نمی‌توانند فرصت‌های برابر برای اشتغالِ شایسته داشته باشند. حتی اگر نخواهیم از تبعیض مثبت برای رفع تبعیض دفاع کنیم، بایستی برای جنسیت‌زدایی از بازار کار، نیازهای خاص زنان و علایقشان درنظر گرفته شود.  
بنابراین تامین شغل شایسته برای زنان و رفعِ تبعیض جنسیتی، نیازمند ایجاد زیرساخت‌های ضروری است؛ ابلاغیه‌ی برابری جنسیتی در پارس جنوبی صادر شده اما به راستی تا چه حد می‌توان به برابریِ فرصت‌های اشتغال در پروژه‌های سخت و پر از آسیبِ نفت و گاز باور داشت؟ آنهم در شرایطی که حتی برای مردان هم تحملش دشوار است؛ در شرایطی که خوابگاهِ مناسب در کار نیست؛ اعتیاد بیداد می‌کند؛ و حتی کفش و لباس کار هم برای زنان پیدا نمی‌شود؟