روزنامه بهار: حواشی انتخاب رشتههای کنکور سال جاری که با اعتراضات فراوانی همراه بود از یک سو و مشکلات فارغ التحصیلانی که ازترم پیش، دانشگاه را تمام کردهاند و حالا در پی شغل مناسب هستند از سوی دیگر، فضای آموزشی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. دانشگاهی که ورود به آن با سختی بسیاری همراه است و همان طور که شاهد بودیم امسال خیلیها با رتبههای بسیار خوب هم نتوانستند شاخ کنکور را بشکنند و پس از خارج شدن از آن نیز باید منتظر شغلی مناسب بود تا بلکه تحصیلات آکادمیک بتواند در آینده جوانان نقشی داشته باشد.
اشتغال یکی از اساسیترین نیازهای جوانان است به طوری که با وجود معضل بیکاری شاهد به وجود آمدن مشکلات دیگری در جامعه خواهیم بود که نمونه آن عدم ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان، مشکلات اخلاقی و رفتاری، طلاق، افسردگی وغیره است بنابراین اشتغال نقشی اساسی در زندگی یک فرد ایفا میکند و این معضل زمانی بیشتر آزار دهنده میشود که افراد تحصیل کرده و متخصص را درگیر میکند، چیزی که اکنون شاهد آن هستیم. معضل بیکاری اکنون به یکی از اصلیترین مشکلات جوانان و خانوادههای آنان بدل شده است به طوری که شاید بتوان گفت دغدغه اصلی جوانان وخصوصا فارغالتحصیلان دانشگاهی داشتن شغلی ثابت و مرتبط و حتی غیرمرتبط با رشته تخصصی شان است. متاسفانه عدم اشتغال نیروی انسانی متخصص در جامعه، خود به معظلی اساسی برای کشور تبدیل شده است و بیکاری در بین این قشر طی سالهای اخیر شاید به نامطلوبترین وضعیت خود رسیده باشد.
افزایش جمعیت دانش آموختگان بیکار ضربه سختی به نظام خواهد زد
سیدجلال یونسی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در این باره گفته است: متأسفانه در سالهای اخیر رویه غلطی در دانشگاههای کشور آغاز شده است و دانشگاهها بدون حساب و کتاب و برنامه مشخصی اقدام به پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی کرده اند. من معتقدم این کار از اساس غلط است و تحت هیچ شرایطی با نیازهای کنونی جامعه منطبق نیست. وقتی شما بدون این که برای آینده دانشجویان تحصیلات تکمیلی برنامهای داشته باشید، دانشجو جذب میکنید، این یعنی بالا بردن توقع جوانانی که جویای کار هستند و پراکندن گرد یأس و نا امیدی بر پیشانی جوانانی که سالها مشغول به تحصیل بودند و پس از فارغ التحصیلی امکانی برای یافتن شغل مناسب ندارند. دانشجویی که با مدرک کارشناسی در یک اداره کارمند ساده است، پس از گذراندن دوران ارشد و دکتری دیگر به شغل کنونی خود قانع نخواهد بود و توقع افزایش رتبه شغلی و یا تغییر شغل خواهد داشت. این درحالی است که مسئولانی که شرایط تحصیل این دانشجو را در مقطع ارشد و دکتری فراهم کردند، شرایط چنین تغییر یا افزایش رتبهای را فراهم نکرده اند.
وی با تأکید بر اینکه مسئولان این آسیب را جدی نگرفته اند، میگوید: معتقدم بلاتکلیفی دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی در آینده ضربه سنگینی به نظام وارد خواهد کرد. چرا که یأس و نا امیدی بر صدها هزار نفر حاکم خواهد شد و بیکاری یا عدم تناسب شغل با تحصیلات کارایی آنها را در چرخه زندگی به شدت کاهش خواهد داد. مسئولان کشور به دلیل اینکه نمیتوانند برای جوانان کشور شغل درست کنند، آنها را در مقاطع عالی آموزش سرگرم میکنند، من فکر میکنم مسئولان کشور با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در مقاطع عالی میخواهند از زیر بار مشکل بیکاری فرار کنند و آن را به آیندگان حواله دهند. یکی از رسالتهای دانشگاه ورود به مشکلات روز جامعه و ارائه راهکار برای آنهاست، حل مشکلات جامعه و ارائه راهکار برای حل آنها در حالی بر عهده دانشگاهها قرار دارد که در شرایط کنونی این مراکز به دلیل جذب بیش از حد دانشجو و مشکلات شدید مالی، خودشان نیازمند کسانی هستند که برای حل مشکلاتشان راهکار ارائه کنند.
فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق
شاید یکی از دلایل پدیده فرار مغزها که این روزها بیش از هر زمانی با آن دست و پنجه نرم میکنیم اما باز هم آمار دقیقی از آن ارائه نمیشود همین موضوع بی کاری و عدم وجود اشتغال مناسب برای تحصیل کردهها است. پروانه سلحشوری نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: ما به جوانانمان میگوییم ورزشگاه نروید و بازار هم نروید زیرا پدیده پاساژگردی رواج پیدا میکند. بسیاری از این جوانان امتیازهای فرزندان مسئولین و آقازادگان را ندارند. همینها اگر به کشورهای دیگر بروند تبدیل به مریم میرزاخانیها میشوند و اگر مثل این خانم در جوانی فوت نکنند شاید هیچ وقت نفهمیم چه نوابغی را از دست دادهایم. ما باید روزانه حسرت بخوریم و کاری از دستمان بر نمیآید. این بزرگترین دغدغه، حسرت و نگرانی است که من را به شدت آزار میدهد. گفته میشود ایرانیان سومین ملتی هستند که به دنبال مهاجرتند و میزان مهاجران ایرانی به حدود ۷ میلیون نفر رسیده که در این میان حجم خروج نخبگان از کشور نیز قابل تامل است. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده و سالانه تا ۱۸۰ هزار نفر با تحصیلات عالیه از ایران مهاجرت میکنند. مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا هم گفته فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است.
او میگوید: در جایی شنیدم که از ۱۵۰ دانش آموخته دانشگاه شریف ۱۴۸ نفر مهاجرت کرده و تنها دو نفر در ایران ماندهاند. این موضوع دیگر فقیر و غنی هم ندارد و فقط میخواهند بروند. ما فرزندانمان راتربیت میکنیم و آنها دورههای لیسانس و فوق لیسانس و دکترا را طی میکنند و این همه هزینه به کشور تحمیل میشود و به علت اینکه نمیتوانیم از این همه پتانسیل به خوبی استفاده کنیم مهاجرت میکنند. زمانی کسی میگفت حتی اگر یک نفر هم بماند مشکلی نیست. الان همه به این فکر هستند که زندگیشان را از این نابسامانی نجات دهند. حتی برخی افراد میگویند وقتی قرار است فرزندانمان در سنین بالا از کشور خارج شوند پس آنها را از دوره دبیرستان به خارج از کشور بفرستیم. در حال حاضر ۵ میلیون مهاجر ایرانی، نخبگان کشورهای دیگر از اقشار مختلف پزشک، ورزشکار، پرستار و هنرمند هستند و این برای ما جای افسوس دارد.در شرایطی که بازار کار کنونی کشور توان پاسخگوی به نیاز جویندگان کار را ندارد و صدها هزار دانش آموخته دانشگاهی در مقطع کارشناسی فاقد شغل مناسب و مرتبط با رشته تحصیلی هستند، رقابت آنها برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر اجتناب ناپذیر است و گویا مسئولان ارشد کشور نیز با درک این مهم تصمیم گرفته اند، ضمن مشغول نگهداشتن این نیروهای جوان به کسب درآمدهای مادی نیز در این حوزه توجه کنند. از این رو میگوییم کسب درآمد که میدانیم بیش از 70 درصد دانشجویانی که در کشور تحصیل میکنند، تحصیلشان رایگان نیست و اکثر آنها در دانشگاههای غیردولتی و با پرداخت هزینههای هنگفت تحصیل میکنند.