مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
هفته اول مهر با نام هما روستا در پیوند است. نمیشود 4 مهر بشود و از هما روستا یاد نکرد، او که سالروز تولد و سالمرگش با این روز مصادف است. علاوه بر این، هفته دفاع مقدس با هفته اول مهر همزمانی دارد و یکی از خاطره انگیزترین فیلمهای دفاع مقدسی با بازی هما روستا یادماندنیتر شده است، فیلم «از کرخه تا راین». او بازیگر پر کاری در سینما نبود اما حضورش در چند فیلم از کارنامه کاری اش، بی نهایت خاطره انگیز بوده است. یادش گرامی به مهر این ماه.
***
نگاهی به زندگی بازیگری موثر اما کم کار
هما روستا چهارم مهرماه، همزمان با سالروز تولدش با این جهان وداع گفت. این بازیگر که در واپسین سالهای عمرش با سرطان مبارزه میکرد وقتی برای ادامه درمان به آمریکا رفت، معالجهاش در آن کشور نیز بیثمر ماند و روز چهارم مهرماه ۱۳۹۴ درگذشت. هما روستا در تاریخ ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران متولد شد. پدرش رضا روستا از رهبران وقت حزب توده ایران بود که چندی بعد همراه با خانواده به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مهاجرت کرد. این بازیگر مدرک فوق لیسانس خود را از دانشکده هنرهای دراماتیک بخارست در کشور رومانی دریافت نمود. او در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و در رشته شیمی مشغول به تحصیل شد ولی آن را نیمه تمام گذاشت. اولین حضور او در سینما با فیلم دیوار شیشهای به کارگردانی ساموئل خاچیکیان در سال ۱۳۵۰ رقم خورد. در ۱۳۵۱، هما روستا که در دانشکده هنرهای دراماتیک مشغول تدریس بود، نمایش «باغ وحش شیشهای» تنسی ویلیامز را با بازی دانشجویان آن دانشکده کارگردانی نمود. هما روستا با حمید سمندریان، کارگردان تئاتر ازدواج کرده بود. یکی از مهمترین هنرمندانی که تاثیری عمیق بر جامعه هنری گذاشت، سمندریان بود؛ او در طی سالها تدریس آکادمیک و پیگیرانه، هنر تئاتر و بازیگری را به نسل بعد از خود منتقل کرد. هما روستا نیز در کنار او در انتقال آموزههای تئاتری و اجراهای اصیل همراهی جدی داشت. زمانی که سمندریان ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ درگذشت، هما روستا آسیب جدی خورد.
روستا درباره فوت همسرش گفته بود: برای من زندگی بدون حمید واقعا سخت است چرا که مجبورم نوعی از زندگی را تجربه کنم که تاکنون مانند آن را تجربه نکرده بودم. حمید برای من تنها یک همسر نبود، بلکه یک رفیق و استاد بود و حالا پر کردن جای خالی فردی مانند او در خانه و آموزشگاه برای من خیلی سخت است. 40 سال بود که صبحها از خواب بیدار میشدم و از او میپرسیدم: حمید جان! قهوه میخوری؟ و حالا دیگر کسی نیست که به این سوال من جواب بدهد. پر کردن جای خالی او برای من اصلا راحت نیست. بعد از اینکه حمید عزیز از میان ما رفت بسیاری از شاگردان او دوست داشتند که من جای خالی او را در محیط آموزشگاه پر کنم و این مکان را هم گسترش دهم. من خودم هم دوست داشتم این کار را انجام دهم اما واقعیت این است که جای خالی حمید را هیچ کسی نمیتواند پر کند. ناگفته پیدا بود که هما روستا بعد از استاد سمندریان روزگار را به سختی میگذراند، رفته رفته بیماریاش گسترش پیدا کرد و نتوانست بیش از سه سال دوری او را تاب بیاورد. در نهایت او در 4 مهر همزمان با سالروز تولدش به دیدار حق و همسرش پیوست.
کارنامهای پر رنگ
ناگفته پیداست که کارنامه هما روستا در عرصه تئاتر، درخشان و ماندنی بوده است اما صرف نظر از آن، این بازیگر با پشتوانه فرهنگی و هنری و همچنین همراهی با استادی چون سمندریان، کارنامه طویل و بلندی در سینما ندارد. در کارنامه کاری او 13 فیلم سینمایی به ثبت رسیده است و از میان نقشهايي که بازی کرد، سه نقش به یاد ماندنیتر شد. این سه نقش حتی با گذشت سالها هنوز در ذهن خاطر مخاطبان باقی مانده است که در این گزارش مروری بر این سه نقش ماندگار صورت گرفته است. او برای دو فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و «از کرخه تا راین» نامزد دریافت سیمرغ بازیگری شده بود.
معلمی که ماندگار شد
یکی از ماندگارترین نقش معلمهايي که تا به حال در سینمای ایران پرداخته شده است، همان معلم با اراده و فداکاری بود که هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» ساخته پوران درخشنده به آن جان داد. نقشی که این بازیگر بازی کرد، یک معلم روانشناس بود که برای تدریس وارد یک مدرسه دخترانه دانش آموزان استثنایی و ناشنوا میشود و ورودش مصادف با آشنایی با دخترکی ناسازگار و کند ذهن که قصد کشتن همشاگرداناش را سر کلاس داشته، میشود. معلم با تلاش فراوان سعی در اصلاح شخصیت ناسازگار دخترک میکند که تلاش او تا حد ایثار و جنون پیش میرود.
پوران درخشنده کارگردان سینما درباره نقش ماندگار هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» گفت: اولین گزینهام برای ایفای این نقش بازیگر دیگری بود و بعد خانم هما روستا بودند اما خوشحالم که ایشان انتخاب شدند. این هنرمند برای رسیدن به این نقش و یک معلم عاشق، بسیار زحمت کشید. درخشنده با اشاره به موضوع فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» که در آن نقش مقابل زندهیاد هما روستا، یک دختر ناشنوا بود، یادآور شد: ایشان برای ارتباط با این دختر باید وقت و زمان بیشتری را میگذاشتند بنابراین ساعتها وقت گذاشتند تا با او ارتباط بگیرند. هما روستا هنرمند فوقالعادهای بود چون عاشق کارش بود و به همین دلیل وقتی نقش معلم را بازی میکرد به دل مینشست.کارگردان «پرنده کوچک خوشبختی» یادآور شد: من خیلی از ایشان در این همکاری خاطره دارم خصوصا از این جهت که سختترین کارها را انجام میداد تا به نقش نزدیک شود و خوشحالم که خانم هما روستا این نقش را بازی کرد.
و مسافری که به تهران نرسید
یکی دیگر از نقشهای ماندگاری که هما روستا ایفا کرد، نقش مهتاب در فیلم «مسافران»ساخته بهرام بیضایی بود و دیالوگ پرمعنایی که بار معنایی فیلم را ساخت. فیلم «مسافران»شروع متفاوت و پر تعلیقی دارد. وقتی همسر هما روستا در آغاز فیلم به پسرانش درباره رفتن به عروسی میگویند و به سمت ماشین میروند، هما روستا در نقش مهتاب معارفی، قبل از اینکه سوار اتومبیل شود، روی برمیگرداند و به دوربین زل میزند: ما میریم تهران؛ برای عروسی خواهر کوچیکترم... ما به تهران نمیرسیم... ما همگی میمیریم. و داستان شروع میشود. مرثیهای که شادی یک عروسی را زایل میکند. حضور هما روستا در فیلم نمادین بیضایی شاید از نظر زمانی زیاد نباشد اما برخلاف حضور محدودش، تاثیری پررنگ در ذهن و یاد بیننده داشته و دارد. دیالوگی که او در ابتدای فیلم میگوید، تعلیق و کشندگی مرگ را به جان تماشاگر میاندازد و تا پایان چهره و نگاه و لحن او از یاد رفتنی نیست.
زمانی که هما روستا برای درمان از ایران خارج شد اما در دیار غربت جان از کف داد، یکی از پر کاربردترین تیترهایی که برای انتشار خبر پرواز این هنرمند به کار برده شد، این بود که هما روستا به تهران نرسید. تیتری برگرفته از این فیلم و شولایی مرگی که در ابتدای فیلم بیم آن میرفت، حال برای بازیگر آن نقش به واقعیت پیوسته بود.
در قالب نقشی متناسب با خود
هما روستا برای بسیاری با نقش لیلا در فیلم خاطره انگیز «از کرخه تا راین» شناخته شده است. بازیگری که با تمام تلاشش نتوانست بر لهجه غیر ایرانیاش غالب شود، حالا در این نقش همان لهجه و تسلطش به زبان انگلیسی، امتیاز محسوب میشد و نقش را واقعی میکرد. یکی از فیلمهای ماندگار پس از انقلاب و شاخص سینمای دفاع مقدس، فیلم «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا است که در آن لحظات عاطفی تاثیر گذاری بین هما روستا و علی دهکردی به عنوان خواهر و برادر خلق میشود. او در نقش زنی که پس از چند سال دوری از ایران، ارتباط عاطفی شدیدی با برادر بسیجی مجروحش برقرار میکند، به خوبی ظاهر شد و بسیاری از تماشاگران سینما را تحت تاثیر قرار داد. بی شک میتوان اذعان داشت که این نقش، هما روستا را در میان مردم به شهرت و اعتبار رساند.علی دهکردی پس از درگشت این بازیگر از او و هنرش گفته است: آن زمان چون هنرپیشه تازه کاری بودم، از این که مقابل هنرپیشههای حرفهای قرار بگیرم واهمه و اضطراب زیادی داشتم. وقتی شنیدم خانم روستا همبازی من در این فیلم است، خیلی خوشحال شدم. ایشان اطمینان قلبی زیاد و آرامش عجیبی به من دادند و در طول کار هم کاملا بزرگوارانه در مقابل من رفتار میکردند و با من همدلی داشتند.