گروه سیاسی: سپنتا نیکنام، عضو شورای شهر یزد در دوره چهارم و منتخب مردم یزد برای پنجمین دوره شورای شهرسکوت خود را شکست.
آقاي نيكنام، بعد از حرف و حديثهاي بسيار در مورد تاييد صلاحيت شما، ديروز رييس شوراي شهريزد، طي سخنان تند و تيزي در صحن شورا، رسما اعلام كرد كه چنانچه حكم شما تاييد نشود، وي نيز استعفا خواهد داد. شما خودتان در جريان آنچه در صحن شورا اتفاق افتاده هستيد؟
بله؛ من هم ماجرا را از طريق دوستان و همكاران و رسانهها و فضاي مجازي شنيدهام. چون خودم ٢ هفتهاي ميشود كه به شورا نميروم و تهران بودم و همين ديشب به يزد برگشتم. اما در مجموع ميتوانم بگويم كه حقيقتا متاسفم كه چنين برخوردي با راي مردم يزد كه با آراي خود نشان دادند كه چقدر صميمت و دوستي و همدلي بين مسلمانان و اقليت وجود دارد، ميشود. برخوردي كه باعث ميشود نگاه ملي و حتي جهاني به كشور ما و عملكرد مسوولانش تغيير كند.
شما براي دومين بار است كه براي عضويت در شورا انتخاب ميشويد. پس چطور در دوره قبل با تاييد صلاحيت شما مخالفتي نشد؟
آن دوره – يعني سال ٩٢ – نيز مشكلاتي در مورد تاييد صلاحيت اعتبارنامه بنده وجود داشت (كه البته دلايل واهي ديگري داشت) ولي هر چه كه بود، آن دوره با تلاش دوستان، قضيه حل و فصل شد. اما اين دوره...
اصلا قضيه از كجا شروع شد ؟ از يزد يا تهران ؟
داستان از جايي شروع شد كه چند نفر از چهرههاي مخالف با عضويت بنده در شورا بعد از انتخابات، بحث اقليت بنده را پيش كشيده و موضوع را از طريق برخي ارتباطهايي كه در شهر داشتند به تهران كشيدند و درنهايت اين شد كه امروز ميبينيد.
خودتان در طول اين مدت، ماجرا را از مسوولان استاني يا وزارت كشور پيگيري نكرديد؟
نه، اصلا.
پس چرا به تهران آمده بوديد؟
براي پيگيري يك كار شخصي.
واكنش و فضاي قالب در شوراي شهر جديد يزد چطور است؟ بيشتر موافق تاييد صلاحيت هستند يا مخالف آن؟
نمي توانم در اين مورد مطمئن صحبت كنم. ولي همين قدر ميدانم كه حتي تعدادي از دوستان اصولگراي ما در شورا نيز به من ميگفتند: ما نه «نفيا» و نه «اثباتا» ورود پيدا نميكنيم! مثلا همين امروز در صحن شورا و به دنبال سخنراني رييس شورا، يكي ديگر از همكاران، يعني مهندس پاكنژاد، يعني فرزند شهيد پاكنژاد – نيز با لحني تندتر از مهندس سفيد، اين اقدام را تاسف بار خوانده و مانند رييس شورا، گفته بودند كه در صورت تاييد نشدن اعتبارنامه، وي نيز استعفا خواهد داد. ولي نميدانم چرا اين سخنان در رسانهها منعكس نشد.
واكنش مردم يزد با اين مساله چطور بوده و هست؟
همانطور كه گفتم من مدتي تهران بودم و از فضاي عمومي شهر و مردم خبر ندارم. ولي در هواپيما هم كه بودم تعدادي از چهرههاي سياسي كه من را ميشناختند و با ما همسفر بودند، جلو ميآمدند و از مساله رخ داده اظهار تاسف ميكردند. مردم يزد هم در فضاي مجازي بهشدت به من لطف داشته و دارند و اين اقدام را محكوم ميكنند. حتي خبري در كانالهاي مجازي مردم يزد دست به دست ميشود كه در حمايت ازحقير و در محكوميت رفتار مسوولان، قرار است شنبه صبح در مقابل فرمانداري شهر يزد، تحصن آرام و مصالحت آميز داشته باشند.
اگر بخواهيد احساس يا تحليل خودتان از اين تصميم را بگوييد چه ميگوييد؟
فقط ميتوانم بگويم كه متاسفم از اين همه تنگنظري. البته واقعيت اين است كه برنده اصلي اين رخداد، من هستم چرا كه معروفتر و محبوبتر وشناخته شدهتر شدم. اما ميخواهم از مسوولان سوال كنم كه اگر قرار باشد اين موضوع- يعني مسائل اقليتي- را در يك كفه و موضوعات ملي و منافع مردم شهر را در يك ترازو بگذارند، آيا واقعا ارزش اينهمه حاشيهسازيهاي جورواجور را داشت؟ اميدوارم كه مسوولان كمي كلانتر و واقعيتر به مسائل بنگرند و همانطور كه شعار ميدهند به راي مردم احترام بگذارند.