احمد ابوالفتحی- روزنامه بهار
اولین آگهیهایی که در مطبوعات منتشر شد درباره کتاب بود. در صدر مشروطه بسیاری از بنگاههای کتاب، برای اعلان ورود کتابهای تازه از هند یا جاهای دیگر به کتابفروشیشان از ابزار مطبوعات استفاده میکردند. ولی حالا در دورهیی به سر میبریم چیزی به نام آگهی برای کتاب نمیشناسیم و اگر هم گاهی باشد به سعی ناشر نیست به سعی مولف است.تیراژ معمول مطبوعات مابه یک پنجم سقوط کرده است و به دلایلی که شاید یکی از مهمترینهاشان فراگیر شدن یک ساختار رسانهای بسیار سهلالوصول به اسم شبکههای اجتماعی باشد، مطبوعات در بغرنجترین وضع به سر میبرد و دچار بحران کارکرد شده است.
در این شرایط از نقش مطبوعات در گسترش مطالعه کتاب سخن میگوییم در حالی که میتوانیم بپرسیم مطبوعات با این وضعیت بغرنج آیا از اساس میتوانند در مطالعه کتاب نقشی داشته باشند؟ میشود در حد صحبتهای تئوریک چیزهایی گفت اما به واقعیتهای موجود اگر رجوع کنیم خواهیم دید برای صحبت از نقش مطبوعات در گسترش مطالعه کتاب، ابتدا باید به حال خود مطبوعات چارهای اندیشید. پس بهتر است اول از مطبوعات سخن بگوییم. در مورد رسانهیی سخن میگوییم که خریداری نمیشود چون مطالباش روی نت فردا پیدا میشود و خبرهایشان هم ارزش خبری خود را به سرعت از دست میدهد. اما آیا این ساختار رسانهای بی کارکرد شده و به زودی از میان خواهد رفت؟
حضور یک رسانه رسمی که یک پکیج خبری و تحلیلی و گزارشی را ارائه میدهد به خودی خود یک شاخص فرهنگی بسیار موثر است. شاخصی نظیر یک مسجد و بنای مهم تاریخی که وجودشان لنگرگاهی برای فرهنگ محسوب میشود. در شرایطی که روزنامه وجود نداشته باشد شکلگیری یک تصویر ذهنی منسجم از سیر اتفاقات در جامعه بسیار پیچیده و سخت میشود. همانطور اگر مطبوعات مستقل و صداهای مختلف از عرصه مطبوعات حذف شوند، شکلگیری روندی چندصدایی که لازمه ارتقای یک ساختار احتماعی است در عمل به سوی ناممکن شدن گام بر میدارد.
در چنین شرایطی، پیش از پرسش از نقش مطبوعات در گسترش کتابخوانی باید از متولیان فرهنگ پرسید شما به عنوان یک مسئول فرهنگی برای این قضیه چه ایدهیی دارید؟ وضع مطبوعات چطور است و چه باید کرد؟ این سوال را باید از اهالی مطبوعات هم پرسید. ما نمیتوانیم به مخاطبانمان بگوییم الزاما بخشی از هزینه تان را برای مطبوعات هزینه کنید. ما هم باید بیندیشیم که چطور میتوانیم بمانیم. به گمانم مطبوعات باید تلگرام را جدی بگیرند و تحلیلیتر و با حرکت به سمت پردازش خبر تا تولید خبر باشند و باید جذابیت بصری را بالا ببرند تا از منظر گرافیکی ارزشمند باشند.
احتمال فروش یک روزنامه زیبا و ارزشمند از منظر گرافیکی بسیار بیشتر است. اما فقط این نیست. یکی از دلائل مهم مشکل مطبوعات خطی قرمزهایی است که بخشهایی از آن خود ساخته و آنترس ساخته است. متولیان اداره فرهنگ باید تلاش کنند که خطقرمزها را جابهجا کنند. مسئولی که نتواند خطوط قرمز را جابه جا کند جای درستی ننشسته است. خط قرمز یعنی وضع موجود. کار اصحاب فرهنگ درگیر شدن با خطوط قرمز است و کار ویژه ما اعتلای فرهنگ است و اعتلای فرهنگ با پذیرش وضعیت موجود و دست نزدن به آن همخوان نیست.
کارگزار فرهنگی باید بیندیشند که چرا ساختار حمایتی برای مطبوعات محدود است؟ موقعی که در یک شهر صنایع متعددی وجود دارند که باید عوارض شهری بپردازند چرا نباید بخشی از این بودجه به مطبوعه پرداخت شود چرا که مطبوعه بخشی از ساختار ارتقای ارزشهای شهری است. به نظر من پیش از اینکه به نقش مطبوعات در گسترش فرهنگ مطالعه کتاب بپردازیم باید به خود مطبوعات بیندیشیم.*بخشی از متن گفتاری که در نشست نقش رسانه در فرهنگ مطالعه با میزبانی ماهنامه مردم کویر در کاشان ارائه شد.