روزنامه بهار: محمود احمدینژاد، رییسجمهور سابق در نامهای به رهبر انقلاب از «دلواپسی»هایش گفته است و با جملات و کلمههایی که رنگ و بوی عوامفریبی داشت خود را در جایگاه منجی نشانده است. به دلیل نوع ادبیات و اقدامات اخیر احمدینژاد و یاران نزدیکش مانند بستنشینی در حرم عبدالعظیم و یا انتقادات شدیداللحن نسبت به مقامات ارشد کشور و دستگاه قضایی بسیاری انتطار داشتند که نامه او به مقام عالی رتبه نظام نیز بر اساس همین الگوی رفتاری باشد اما در عمل شاهد آن بودیم که بخش قابل توجهی از آنچه رییس دولتهای نهم و دهم در نامهاش به آن پرداخته انتقاد از عملکرد دولت روحانی است.
در ادامه به این بخشهای نامه احمدینژاد میپردازیم.به طور خلاصه میتوان این قسمتهای این نامه را تکرار همان مطالبی دانست که رقبای روحانی در انتخابات۹۶ مطرح میکردند؛ از تورم و فشار گرانی بر زندگی مردم تا رکود و تعطیلی کارخانجات، از بیکاری جوانان تا عملکرد موسسات مالی. او همانند رقیبان رییسجمهور روحانی دولت را به بازی با آمار متهم میکند و بر اساس آمارهایی که آنها را «آمار واقعی» میخواند وضعیت اقتصادی کشور را نابهنجار و رو به سقوط میداند. او در بخشهای دیگر نامه خود به دو قوه دیگر حمله کرده است تا خود در جایگاه منجی جلوه پیدا کند. در خصوص انتقادات احمدینژاد از عملکرد دولت این نکات را میتوان مطرح کرد.
۱- با نگاهی به چهار سال دولت اول اعتدال و همینطور روزهای انتخابات۹۶ شاهد آن هستیم که جریان مخالف دولت همین موارد را مطرح کردهاند و حتی میتوان گفت نوع بیان آنان هنرمندانهتر و جذابتر از احمدینژاد هم بود! اما مردم در پایان رقابتها بین دو مسیری که دولت مستقر و جریان مخالف آن پیش رویشان قرار داده بودند ادامه دولت اعتدال را برگزیدند در نتیجه تلاشهای احمدینژاد برای حمله به دولت منتخب مردم بی حاصل خواهد بود.
۲- رییسجمهور سابق از تورم و گرانی میگوید و اینکه افزایش قیمتها سبب فشار بر زندگی مردم شده است. بیاییم به اندکی قبل بازگردیم؛ به تابستان۹۲ و پایان دولت «معجزه هزاره سوم». در آن مقطع زمانی وضعیت زندگی مردم چگونه بود؟ مرکز آمار دولت وقت از تورمی بیش از ۳۵ درصد خبر میداد که در بخش اقلام اساسی زندگی مردم چند برابر این میزان بود. و امروز همان مرکز آمار سرعت افزایش قیمتها را کمتر از ده درصد میداند. به نظر میرسد که اگر عینک سیاست را از چشمان خود برداریم خواهیم دید که فشار بر معیشت و زندگی روزمره مردم در کدام دوره بیشتر بوده است.
۳- رییس جمهور سابق از دلواپسی برای رکود و تعطیلی کارخانجات میگوید! رییس دولتی که هفت فصل پیاپی نرخ رشد منفی را تجربه کرده است و نرخ رشد اقتصادی مثبت ۶ درصد را پس از هشت سال به منفی ۷ درصد رسانده است از رکود میگوید. تعطیلی کارخانجات موضوعی نیست که بتوان آن را بر اساس رقابتهای جناحی اندازهگیری کرد. علم اقتصاد میزان نرخ رشد را نشان دهنده رکود و رونق میداند. نرخ رشد اقتصادی پایان دولت احمدینژاد و میزان نرخ رشد در این روزها مشخص است و بعید است که کسی چهار عمل اصلی ریاضی را بلد باشد و نداند در کدام دوره دچار رکود بیشتری بودهایم.
۴- رییسجمهور سابق نگران بیکاری جوانان است. از نگاهی اینکه احمدینژاد از توهمات دوران حضورش در دولت خارج شده و بحرانهایی همچون بیکاری را میبیند جای خوشبختی است اما مشکل آن است که ظاهرا آقای احمدینژاد از ریشه وقوع این بحران بی خبر است. برای یادآوری به او باید یک آمار را که مرکز آمار دولت قبل منتشر کرده است را یادآوری کنیم. میزان اشتغال خالص ایجاد شده بین سالهای ۸۵ تا ۹۱ عددی نزدیک به صفر بوده است. این در حالی است که در دولتهای قبل و بعد از دولت احمدینژاد به طور میانگین حدود پانصدهزار شغل ایجاد شده است. اگر رییس دولت قبل «دلواپس» بحران بیکاری شدهاند باید برای باورپذیر شدن دلسوزیهای نمایشیشان هم که شده است کمی هم به ریشه وقوع این بحران بپردازند.
۵- احمدینژاد در ادامه موج سواریهایش که ظاهرا در آن تخصص پیدا کرده است به موسسات مالی و اعتراضات مردم در این موضوع پرداخته است. او در این موضوع هم از علت به وجود آمدن این اعتراضات چشمپوشی میکند و تنها به بیان «دلواپسی»های نمایشی خود میپردازد. واقعیت آن است که موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز و بحرانی که امروز سه قوه را درگیر خود کرده است به بی انضباطی مالی و بی توجهی دولت گذشته به نظارت بر این موسسات برمیگشت، به طوری که شاهد رشد بی رویه و قارچگونه آنها در آن مقطع زمانی بودیم.
۶- و آخرین اشاره احمدینژاد به دولت در نامه خود به رهبری متهم کردن مسئولان کشور به آمارسازی و بازی با آمار است. این شکل اتهام زنی که در چهار سال گذشته نیز از سوی جریان مخالف دولت مطرح میشود تنها اقدامی است که از سوی منتقدان در برابر اعلام آمارهای مثبت اعلامی انجام میشود. چنین مواجههای با آمار مثبت هیچگاه با سندی همراه نبوده است و بیشتر بر نوعی عوام فریبی و بیان تعابیری غیر علمی همچون شاخصهای مثبت اقتصادی در زندگی مردم «ملموس» نیست همراه است.
۷- با نگاهی به دور تازه انتقادات این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شاهد آن هستیم که او ظاهرا دچار نوعی «آلزایمر مصلحتی» شده است. کسر قابل توجهی از انتقادات و اعتراضات احمدینژاد به قوه قضاییه، دولت، مجلس و... به مواردی بازمیگردد که شخص او در به وجود آمدن آن نقش داشته است و حالا با فراموشی تعمدی گذشته در پی نوعی موجسواری سیاسی است.